در روزهای اخیر، رفتوآمد پیاپی مقامهای دولت ترامپ به اورشلیم برای اطمینان از پایبندی بنیامین نتانیاهو به آتشبس غزه، به سوژهای طنزآمیز در رسانههای اسرائیل تبدیل شده است. خبرنگاران با بازی زبانی بر نام مستعار نخستوزیر، این وضعیت را «بیبیسیتینگ» نامیدهاند؛ اشارهای کنایهآمیز به نظارتی پدرانه بر متحدی که روزگاری دست بالا را در روابط با واشنگتن داشت.
اما پشت این طنز رسانهای، واقعیتی جدی نهفته است: روابط آمریکا و اسرائیل وارد مرحلهای تازه شده است؛ مرحلهای که دیگر نشانی از شیفتگی بیقید و شرط ترامپ به نتانیاهو در آن دیده نمیشود. در دورهٔ نخست ریاستجمهوری ترامپ، نتانیاهو از امتیازاتی بیسابقه برخوردار شد از بهرسمیتشناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل گرفته تا پذیرش حاکمیت تلآویو بر بلندیهای جولان. حتی در آغاز دورهٔ کنونی، ترامپ همچنان در کنار او ایستاد، از رؤیای راستگرایان برای تبدیل غزه به «ریویِرای خاورمیانه» سخن گفت و در ماه مارس، هنگام نقض آتشبس با حماس، بار دیگر به یاریاش شتافت. نقطهٔ اوج این حمایتها در ماه ژوئن رقم خورد؛ زمانی که بمب افکن های بی ۲ آمریکا برای حمله به تأسیسات هستهای ایران به پرواز درآمدند ؛ اقدامی که تلآویو آن را بزرگترین نشانهٔ همپیمانی دو کشور تلقی کرد.
روون حزان، استاد علوم سیاسی دانشگاه عبری بر این عقیده است: ورق برگشته است. دونالد ترامپ که زمانی متهم بود سخنگوی بنیامین نتانیاهو است، اکنون بهصراحت از نخستوزیر اسرائیل ابراز نارضایتی میکند.» نخستین نشانهٔ این شکاف، خشم آشکار ترامپ از حملهٔ هوایی اسرائیل به ایران در ماه ژوئن بود؛ حملهای که درست پس از برقراری آتشبس در جنگ دوازدهروزه انجام شد. ترامپ این اقدام را خیانتی به تعهدات مشترک دو کشور دانست و آن را نشانهای از بیاعتمادی روبهافزون میان واشنگتن و تلآویو ارزیابی کرد.
ترامپ در نقش قیم اسرائیل؛ از وادار کردن بیبی به عذرخواهی تا تصمیم شخصی دربارهٔ مروان البرغوثی
پس از حملهٔ هوایی نافرجام اسرائیل به مذاکرهکنندگان حماس در قطر، دونالد ترامپ در دیدار با بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید، نخستوزیر اسرائیل را واداشت تا شخصاً با همتای قطریاش تماس بگیرد و عذرخواهی کند؛ صحنهای که برای ناظران سیاسی یادآور رابطهای نابرابر میان متحد و حامی بود.
جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ، در گفتوگویی با برنامهٔ «۶۰ دقیقه» فاش کرد که رئیسجمهور احساس میکرد اسرائیل «کمی از کنترل خارج شده» و لازم است با قاطعیت جلوی اقداماتی را بگیرد که «در راستای منافع بلندمدت آن کشور نیست». این اظهارات نشان داد که ترامپ حتی بیش از شخص نتانیاهو خود را نگهبان منافع اسرائیل میداند. سپس، ترامپ بیدرنگ نخستوزیر اسرائیل را تحت فشار قرار داد تا طرح صلح او برای غزه را بپذیرد و یک روز بعد، در گفتوگو با وبسایت آکسیوس، با لحنی آمرانه گفت: «او باید موافق باشد. هیچ انتخابی ندارد. وقتی با منی، باید موافق باشی.»
با وجود این لحن تند و تحقیرآمیز، ترامپ و تیمش همچنان حمایت کامل خود از اسرائیل را حفظ کردند. او در سفر اخیرش به اورشلیم بار دیگر بر این موضع تأکید کرد و حماس را تهدید نمود که اگر پیکر کشتهشدگان اسرائیلی را بازنگرداند، با «پاسخی سخت» روبهرو خواهد شد؛ هرچند در پستی در شبکههای اجتماعی تصریح کرد که این «اقدامات» باید توسط کشورهای دیگر انجام گیرد.
در خود اسرائیل، زمزمههایی از تردید بلند شده است: آیا ایالات متحده در صورت کاهش علاقهٔ دونالد ترامپ، فشارهای خود بر تلآویو را ادامه خواهد داد؟ روون حزان، استاد دانشگاه عبری، در تحلیلی صریح میگوید: «ترامپ توان استمرار ندارد. او نمیتواند برای همیشه نقش پرستار بیبی را بازی کند یا مدام فرستادگانش را روانه کند. پرسش این است: چه کسی زودتر از پا درمیآید؟»
اما تسلط ترامپ بر نتانیاهو تنها به پروندهٔ غزه محدود نمیشود. در گفتوگویی با مجلهٔ تایم، وقتی از او دربارهٔ احتمال آزادی مروان برغوثی ، چهرهٔ محبوب فلسطینی که در سال ۲۰۰۴ به جرم تروریسم محکوم شد، پرسیده شد، پاسخ داد که در حال بررسی موضوع است و گفت: «من تصمیم خواهم گرفت.» او گفت «من» — نه «ما»؛ جملهای که شاید بیش از هر عبارت دیگری چهرهٔ واقعی روابط جدید واشنگتن و تلآویو را آشکار میسازد.
نه قاطع ترامپ به الحاق کرانهٔ باختری؛ آمریکا افسار تلآویو را در دست میگیرد
دونالد ترامپ این روزها با صراحتی بیسابقه ایدهٔ الحاق کرانهٔ باختری را رد میکند؛ طرحی که سالهاست در دستور کار جناح راست دولت بنیامین نتانیاهو قرار دارد و پس از بهرسمیتشناختهشدن دولت فلسطین از سوی چندین کشور در ماه گذشته، جان تازهای گرفته است. ترامپ در گفتوگو با مجلهٔ تایم گفت: «این اتفاق نخواهد افتاد. اگر اسرائیل چنین کاری کند، تمام حمایت آمریکا را از دست خواهد داد.»
این سخنان، از نگاه ناظران، پیامی روشن برای تلآویو دارد: صبر واشنگتن در برابر ماجراجوییهای دولت نتانیاهو به سر آمده است. همزمان، تلاشهای آمریکا برای حفظ آتشبس در غزه، نخستوزیر اسرائیل را در موقعیتی دشوار قرار داده است. در عرصهٔ میدانی نیز نشانههایی از تغییر دیده میشود؛ جایی که مقامهای اسرائیلی ناچارند خود را با نظمی تازه تطبیق دهند؛ نظمی که در آن، واشنگتن نقش فعال و تعیینکنندهای در مدیریت بحران غزه ایفا میکند.
نمونهٔ بارز این تغییر، رخدادی بود که پس از کشتهشدن دو سرباز اسرائیلی در ۱۹ اکتبر اتفاق افتاد. تلآویو تهدید کرد تمامی کمکهای بشردوستانه به غزه را متوقف خواهد کرد، اما تنها چند ساعت بعد، این تصمیم لغو شد و کامیونهای حامل کمکهای انسانی روز بعد وارد نوار غزه شدند. رسانههای اسرائیلی این عقبنشینی سریع را نتیجهٔ مستقیم مداخلهٔ آمریکا دانستند؛ نشانهای آشکار از آنکه توازن قدرت در روابط واشنگتن و تلآویو در حال دگرگونی است.





ثبت دیدگاه