استانبول، نقطه پایان جنگ یا تکرار یک آتش‌بس شکست‌خورده؟!
  • اردیبهشت 25, 1404 ساعت: ۱۸:۳۰
  • شناسه : 94971
    0
    نشست احتمالی استانبول میان نمایندگان اوکراین و روسیه می‌تواند نقطه عطفی در مسیر پایان جنگ باشد؛ اگرچه شکاف‌های عمیق باقی است. طرحی واقع‌بینانه شامل توقف در خطوط فعلی نبرد، ممنوعیت استقرار ناتو، تضمین حقوق اقلیت‌ها، تعلیق مشروط تحریم‌ها و حفظ حق عضویت اوکراین در اتحادیه اروپاست. نقش‌آفرینی فعال آمریکا، با مشوق‌های اقتصادی برای کی‌یف و پیشنهاد بهبود روابط با مسکو، کلید موفقیت این روند شکننده خواهد بود.
    پ
    پ

    اگر پنج شنبه، گفت‌وگوهای مستقیم میان نمایندگان ارشد اوکراین و روسیه در استانبول برگزار شود، این نشست نه‌تنها گامی واقعی به‌سوی حل بحران خواهد بود، بلکه به‌عنوان موفقیتی چشمگیر برای دولت ترامپ در تاریخ دیپلماسی منطقه‌ای ثبت خواهد شد. این در حالی است که تنها سه ماه پیش، کی‌یف ایده مذاکره با کرملین را اساساً غیرقانونی می‌دانست و آغاز هرگونه گفت‌وگو را مشروط به عقب‌نشینی کامل نیروهای روسیه از تمامی مناطق اشغالی قلمداد می‌کرد.

    نشست استانبول؛ گام به‌سوی توافق یا بدلِ دیدار تاریخی؟

    رد تلویحی ولادیمیر پوتین نسبت به پیشنهاد ولودیمیر زلنسکی برای دیداری رودررو، هرچند نشانه‌ای دلسردکننده به‌نظر می‌رسد، اما لزوماً نباید آن را به‌عنوان شکست دیپلماتیک تلقی کرد. تجربه نشان داده که پیشرفت‌های واقعی در مذاکرات صلح، به‌ندرت در دیدارهای مستقیم رهبران به‌دست می‌آید. از دید کرملین، این پیشنهاد ممکن است بیش از آنکه ابتکاری جدی برای حل‌وفصل منازعه باشد، ترفندی تاکتیکی از سوی زلنسکی برای جلب حمایت دولت ترامپ تعبیر شود. در روندهای معمول دیپلماتیک، پیش از آنکه رهبران پای میز مذاکره بنشینند، باید دورهای طولانی از گفت‌وگوهای فنی و رسمی میان هیئت‌های دو کشور برگزار شود تا زمینه توافق فراهم آید. در همین راستا، نشست مقام‌های رسمی که با پیشنهاد مسکو قرار است در استانبول برگزار شود، می‌تواند گامی موثر در مسیر پیشبرد این فرآیند باشد؛ فرصتی که شاید یک دیدار پرهیاهوی رسانه‌ای میان پوتین و زلنسکی، آن را به خطر اندازد.

    بیانیه دولت‌های اوکراین و اروپا مبنی بر اینکه رد پیشنهاد آتش‌بس ۳۰روزه از سوی مسکو نشانه‌ای از «بی‌علاقگی پوتین به صلح» است، بیش از آن‌که تحلیلی واقع‌گرایانه از وضعیت باشد، بازتاب موضع‌گیری‌ای سیاسی و گزینشی است. واقعیت آن است که توانایی نیروهای روسیه برای پیشروی در میدان نبرد، مهم‌ترین اهرم کرملین در مذاکرات به‌شمار می‌رود؛ و تا زمانی که توافقی اساسی و تضمین‌شده حاصل نشده باشد، بعید است مسکو حاضر شود این ابزار فشار را کنار بگذارد. از همین‌رو، شرط روسیه برای توقف کامل و دائمی ارسال تسلیحات غربی به اوکراین، هیچ‌گاه از سوی آمریکا و متحدانش پذیرفته نخواهد شد. در نتیجه، باید این حقیقت را پذیرفت که تا زمانی که مذاکرات ادامه دارد، جنگ نیز ادامه خواهد داشت و این واقعیت تلخ، می‌بایست انگیزه‌ای جدی برای تسریع در دستیابی به یک توافق جامع و پایدار ایجاد کند.

    تله نظامی‌گری در اوکراین؛ غرب بذر اقتدارگرایی می‌کارد؟

    آنچه باید به‌طور جدی هدف قرار گیرد، نه صرفاً یک آتش‌بس موقت بلکه توافقی جامع است. حتی در خوش‌بینانه‌ترین سناریو، اگر روسیه به پذیرش یک آتش‌بس بلندمدت تن دهد، در غیاب یک چارچوب سیاسی روشن و الزام‌آور، نتیجه چیزی جز تکرار تجربه تلخ دونباس در فاصله سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ نخواهد بود. در این دوره وضعیت به شدت شکننده و ناپایدار بود و شاهد درگیری های پراکنده، تبادل آتش های گاه به گاه بودیم که هر لحظه احتمال جنگ تمام عیار وجود داشت.

    در چنین فضای ناپایدار و پرتنش، مسیر توسعه اقتصادی اوکراین و تلاش آن برای عضویت در اتحادیه اروپا عملاً به بن‌بست کشیده می‌شود؛ نه فقط به‌خاطر تردید و درنگ سرمایه‌گذاران غربی، بلکه به‌دلیل تثبیت وضعیت دائمی بسیج نظامی. در چنین شرایطی، کشور به‌سوی الگویی از جامعه‌ای به‌شدت نظامی‌شده و ساختاری نیمه‌اقتدارگرا سوق می‌یابد؛ وضعیتی که در آن، اولویت‌های امنیتی همواره بر ملاحظات مدنی و اقتصادی پیشی می‌گیرد و کشور در حالت آماده‌باش دائمی باقی می‌ماند. این شرایط همچنین یکی از موانع جدی در مسیر راهبرد واشنگتن برای کاهش حضور نظامی‌اش در اروپا و تمرکز منابع در دیگر مناطق حساس جهانی خواهد بود؛ مانعی که بی‌تردید، به‌عنوان یکی از انگیزه‌های کلیدی رویکرد کنونی کشورهای اروپایی در قبال بحران اوکراین باید مورد توجه قرار گیرد.

    صلح در ازای معامله؟ ترامپ با پوتین چه چیزی در ذهن دارد؟

    تهدید دونالد ترامپ به «کناره‌گیری» از روند صلح، اگرچه واکنشی تند به‌نظر می‌رسید، اما عملاً طرف‌های درگیر را وادار کرد تا پای میز مذاکره حاضر شوند. البته این اقدام نه از سر تمایل واقعی، بلکه از بیم آن‌که مبادا از سوی رئیس‌جمهور آمریکا به‌عنوان مانع مذاکرات معرفی شوند. با این‌حال، شکاف عمیق میان مواضع روسیه و اوکراین در مسائل کلیدی همچنان پابرجاست؛ و اگر تنها یک دور گفت‌وگوی مستقیم در استانبول بتواند این فاصله را پر کند، بدون اغراق باید آن را یک معجزه دیپلماتیک خواند. در چنین شرایطی، ادامه حضور فعال و هدایت‌گر آمریکا در این روند نه‌تنها مفید، بلکه ضرورتی انکارناپذیر است.

    برای آن‌که نقش‌آفرینی آمریکا در روند صلح ثمربخش باشد، واشنگتن باید طرحی مشخص، عینی و دقیق از شرایط توافق ارائه دهد و همزمان با بهره‌گیری از ترکیب هوشمندانه‌ای از فشار و مشوق، دو طرف را به پذیرش آن سوق دهد. از یک‌سو، آمریکا پیشاپیش با انعقاد قراردادهای معدنی و وعده مشارکت اقتصادی بلندمدت در بازسازی اوکراین، مشوق قابل‌توجهی را به کی‌یف ارائه کرده است. از سوی دیگر، دولت ترامپ این امکان را دارد که برای مسکو نیز یک مشوق راهبردی بزرگ در نظر بگیرد: آغاز فصلی تازه در روابط دوجانبه آمریکا و روسیه، همراه با پایان‌دادن به بخشی از فشارهای واشنگتن در حوزه‌هایی که کرملین آن‌ها را «منافع حیاتی» خود می‌خواند.

    صلح روی لبه تیغ: آیا استانبول نقطه پایان جنگ اوکراین خواهد بود؟

    برخی از مؤلفه‌های یک توافق بالقوه میان روسیه و اوکراین، پیش‌تر در دور مذاکرات استانبول در مارس ۲۰۲۲ مطرح شده بود و با وجود تحولات میدانی، همچنان از قابلیت اجرا برخوردار است. شروطی که می‌تواند منافع حیاتی هر دو طرف را تأمین کند و واشنگتن نیز توانایی میانجی‌گری بر سر آن‌ها را دارد، به‌شرح زیر است: نخست، خط آتش‌بس همان‌جایی تعیین شود که در نهایت خط نبرد متوقف می‌گردد، بدون آن‌که هیچ‌یک از طرفین به عقب‌نشینی بیشتر وادار شوند؛ دوم، طرفین متعهد شوند که برای تغییر این مرز، از ابزارهایی نظیر زور ، اقدامات خرابکارانه یا فشار اقتصادی استفاده نکنند؛ سوم، تعیین وضعیت حقوقی نهایی مناطق اشغالی به گفت‌وگوهای بعدی موکول شود؛ و در نهایت، عضویت اوکراین در ناتو منتفی اعلام گردد، در حالی‌که حق این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا به‌طور رسمی به رسمیت شناخته و تضمین شود.

    یکی از بندهای کلیدی در مذاکرات صلح احتمالی میان روسیه و اوکراین، ممنوعیت استقرار نیروهای ناتو در خاک اوکراین است. بر اساس این طرح، هرگونه نیروی حافظ صلح باید صرفاً از کشورهای بی‌طرف تشکیل شود و تحت نظارت مستقیم سازمان ملل متحد فعالیت کند. سازمان ملل نیز موظف خواهد بود تا با ارائه تضمین‌های روشن، بر حفظ حاکمیت و استقلال اوکراین صحه بگذارد. در این چارچوب، دو طرف متعهد می‌شوند که به حقوق زبانی و فرهنگی اقلیت‌ها احترام بگذارند و از هرگونه سیاست همگون‌سازی اجباری بپرهیزند. همچنین مقرر شده که تحریم‌های غرب علیه روسیه به حال تعلیق درآید، اما با قید یک بند موسوم به «بازگشت خودکار»، که به‌موجب آن، در صورت بروز هرگونه تجاوز جدید از سوی مسکو، این تحریم‌ها بی‌درنگ و بدون نیاز به تصمیم‌گیری مجدد، مجدداً فعال خواهند شد. در بخش نظامی توافق نیز، محدودیت تسلیحاتی اوکراین صرفاً شامل موشک‌های دوربرد خواهد بود، در حالی‌که غرب همچنان مجاز است انواع تسلیحات دفاعی را در اختیار کی‌یف قرار دهد.

    توافقی با چنین چارچوب شکننده‌ای، بی‌تردید برای هیچ‌یک از طرفین رضایت‌بخش نخواهد بود؛ اما شاید به‌قدر کافی معقول باشد تا آنان را از بازگشت به میدان جنگ، با همه هزینه‌های انسانی و ژئوپلیتیکی‌اش، بازدارد. در این لحظه حساس، شاید بتوان به وام از سخنان آبراهام لینکلن، امید بست که «فرشتگان بهتر سرشت» مذاکره‌کنندگان روس و اوکراینی بر خشم و کینه غلبه کنند و آنان را به‌سوی پذیرش یک مصالحه دشوار اما ضروری در نشست این هفته استانبول سوق دهند. و اگر چنین نشود. و با آن‌که برای بسیاری، اتحاد واشنگتن با مسکو غیرمانوس و حتی متناقض به‌نظر می‌رسد؛ این وظیفه دولت ترامپ خواهد بود که در نهایت، بالی به این فرشتگان ببخشد.

    منبع: اکوایران

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.