نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود استدلال میکند که همزمان با منزوی شدن اسرائیل به دلیل جنگ در غزه، رژیم صهیونیستی بیش از پیش به آمریکا وابسته میشود. این درحالی است که در طول مجمع عمومی سازمان ملل، دوستان قدیمی اسرائیل، از جمله استرالیا، بریتانیا، کانادا و فرانسه، کشور فلسطین را به رسمیت خواهند شناخت، حتی در شرایطی که گسترش شهرک سازی اسرائیل در کرانه باختری احتمال تشکیل یک کشور را کاهش میدهد. در این شرایط، آمریکا تنها مانع برای مطرود شدن اسرائیل است؛ وضعیتی که میتواند پیامدهای بدی برای امنیت دیپلماتیک، حقوقی و نظامی آن داشته باشد.
با وجود همه اطمینان خاطری که بنیامین نتانیاهو درباره مستحکم بودن روابط اسرائیل و آمریکا میدهد، اما اینطور نیست. او دولت ترامپ را عصبانی کرده است و شکافهای عمیق در بنیانهای این اتحاد را نادیده میگیرد. رای دهندگان دموکرات مدتهاست که در حال فاصله گرفتن از متحد وفادار آمریکا هستندو رای دهندگان جمهوری خواه نیز اعتماد خود را از دست داده اند. این درحالی است که از دست دادن حمایت عمومی آمریکا برای اسرائیل فاجعهبار خواهد بود.
کاهش شدید حمایت آمریکاییها از اسرائیل
نظرسنجیها در آمریکا تکاندهنده است. سهم آمریکاییهایی که از اسرائیل در مقابل فلسطینیها حمایت میکنند، در پایینترین سطح خود در ۲۵ سال گذشته قرار دارد. در سال ۲۰۲۲، ۴۲ درصد از بزرگسالان آمریکایی دیدگاه نامطلوبی نسبت به اسرائیل داشتند؛ اکنون این دیدگاه به ۵۳ درصد رسیده است. نظرسنجی اخیر YouGov/Economist نشان میدهد که ۴۳ درصد از آمریکاییها معتقدند که اسرائیل در غزه مرتکب نسلکشی میشود.
برای درک اهمیت این موضوع باید به سالهای قبل بازگشت، زمانی که پیوند آمریکا با اسرائیل ترکیبی قدرتمند از ارزشها و منافع بود. هر دو دموکراسیهایی هستند که توسط پیشگامانی تأسیس شدهاند که از آزار و اذیت به دنبال پناهگاه بودند. در عین حال، منافع آنها همپوشانی داشت؛ در طول جنگ سرد، اسرائیل سدی در برابر گسترش شوروی در جهان عرب بود. پس از فروپاشی شوروی نیز آنها همچنان علیه ایران متحد بودند. پس از حملات 11 سپتامبر 2001، آنها با نفرت از تروریسم اسلامی متحد شدند.
ریشههای رشد دیدگاههای منفی نسبت به اسرائیل
اما چه چیز تغییر کرده است؟ برای دموکراتها، اختلاف بر سر ارزشها است؛ به خصوص در میان جوانان. دموکراتها تمایل دارند که ناامیدی خود از تاریخ بردهداری و استعمار نو در آمریکا را به فلسطینیهای مظلوم و شهرکنشینان اسرائیلی نسبت دهند، حتی اگر این مقایسه نادرست باشد. این امر با تغییر به راست در سیاستهای اسرائیل تشدید شده است. علاوه بر این، نتانیاهو اسرائیل را بهطور کامل در اردوگاه جمهوریخواهان قرار داده است، تا حدودی به این امید که جمهوریخواهان به هر دولت دموکراتی که او را در مورد شهرکسازیها یا مذاکرات صلح تحت فشار قرار دهد، حمله کنند.
کاهش حمایت در میان رایدهندگان جمهوریخواه اما بیشتر ناشی از تفاوت منافع است نه تضاد باورها. خشم از استفاده از پول مالیاتدهندگان برای حمایت از اوکراین، به حدود ۳۰۰ میلیارد دلاری که آمریکا از زمان استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به این کشور داده است، اضافه شده است. حملات اسرائیل به قطر و سوریه، تلاشهای ترامپ برای ایجاد صلح منطقهای را تضعیف کرده است.
جنگ غزه نیز همه اینها را بدتر کرده است. وقتی آمریکاییها عکسهای کودکان گرسنه را میبینند، به خود میلرزند. برخی از مفسران جمهوریخواه، مانند تاکر کارلسون، از این ایده که اسرائیل ممکن است با حمله به ایران، آمریکا را به جنگ دیگری در خاورمیانه بکشاند، رنجیده خاطر هستند. هر زمان که از اسرائیل انتقاد میشود، مدافعان آن اتهامات یهودستیزی را مطرح میکنند. یک اتهام شنیع با استفاده بیش از حد نیش خود را از دست میدهد و این برای یهودیان در همه جا، از جمله در اسرائیل، بد است.
وحشتآفرینی یا تهدید واقعی برای اسرائیل؟
خوشبینان اما این حرفها را وحشتآفرینی مینامند. به اعتقاد آنها، دولتهای اسرائیل و آمریکا در گذشته با هم اختلاف داشتهاند. سربازان آنها بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک هستند و برای اولینبار در ماه ژوئن علیه ایران با هم میجنگند. وقتی جنگ غزه تمام شود و نخست وزیر جدید اسرائیل روی کار بیاید، علاقه اسرائیل به نزدیکی به آمریکا بار دیگر خود را نشان خواهد داد.
اما تغییرات بلندمدت در افکار عمومی خطرناکتر از اختلافات بین دولتهاست. اگرچه این تغییرات به کندی پیش میروند، اما معکوس کردن آنها دشوار است. وقتی رایدهندگان نظر خود را تغییر میدهند، تابوهای سیاسی میتوانند ناگهان فرو بریزند. حتی امروز، برخی از تحلیلگران اسرائیلی نگرانند که جو بایدن، آخرین رئیس جمهور آمریکا باشد که به طور غریزی طرفدار صهیونیسم بود.
حمایت نظامی بر اساس یک توافقنامه 10 ساله صورت میگیرد. توافقنامه فعلی که سالانه ۳.۸ میلیارد دلار به اسرائیل میدهد، در سال ۲۰۲۸ به پایان میرسد و باید دوباره مورد مذاکره قرار گیرد. اما اسرائیل نگران است که دونالد ترامپ از پرداخت پول خودداری کند و به دنبال آن است که این توافقنامه را به عنوان یک «مشارکت» بازتنظیم کند. آنچه اهمیت کمتری دارد پول است؛ مهمتر، بهاشتراکگذاری فناوری و تضمین دسترسی به سلاحهای پیشرفته است، بهویژه در زمان جنگ.
تسلط نظامی اسرائیل بر خاورمیانه؛ دیدگاهی غلط و خطرناک
اشتباه است که فرض کنیم جانشین نتانیاهو میتواند اوضاع را درست کند. اسرائیل نیز یک دموکراسی است؛ اما یک دموکراسی چندپاره که در آن بسیاری از رایدهندگان از راست ملیگرا-مذهبی حمایت میکنند. غزه حتی زمانی که جنگ متوقف شود نیز همچنان مسالهای ادامهدار خواهد بود. جناحهای قدرتمند مصمم به گسترش شهرکسازیها و الحاق غزه و بخشهایی از کرانه باختری هستند.
این هفته، نتانیاهو از اسرائیل به عنوان یک «اَبَر اسپارت» صحبت کرد که آماده است به تنهایی بایستد. در حالیکه اسرائیل در غزه میجنگد و به دلخواه به پایتختهای عربی حمله میکند، شرط میبندد که تسلط نظامی بر خاورمیانه، آن را امنتر خواهد کرد. اما این دیدگاه مبتنی بر قدرت و خودمحور، تصوری غلط است. اسرائیل ممکن است در نهایت محافظ بیجایگزین خود را از دست بدهد و هیچ اشتباه استراتژیکی نمیتواند خطرناکتر از این باشد.
منبع: اکوایران
ثبت دیدگاه