جنگ با ایران مساوی است با گرفتار شدن آمریکا در باتلاقی عمیق‌تر از عراق
  • اردیبهشت 15, 1404 ساعت: ۲۱:۳۶
  • شناسه : 94691
    2
    «تلاش برای آغاز یک جنگ محدود با هدف مهار برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند به‌راحتی به باتلاقی بدل شود که از جنگ عراق نیز سنگین‌تر باشد، از همین رو تردید آشکار رئیس‌جمهور نسبت به این گزینه نشانه‌ای مثبت است.»
    پ
    پ

    نشریه «هیل» در گزارشی نوشت: همزمان با آغاز مجدد مذاکرات ترامپ با ایران بر سر برنامه هسته‌ای‌اش، ابهاماتی درباره نوع توافقی که دولت او به‌دنبال آن است، به‌وجود آمده است.

    «استیو ویتکاف» نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور خاورمیانه، پیام‌هایی متناقض درباره میزان سخت‌گیری موضع مذاکره‌ای آمریکا ارسال کرده است. او در مصاحبه‌ای با شبکه فاکس‌نیوز در تاریخ ۱۴ آوریل اعلام کرد که محدود کردن غنی‌سازی اورانیوم ایران به ۳.۶۷ درصد می‌تواند یکی از گزینه‌ها باشد، اما ویتکاف روز بعد در شبکه اجتماعی «ایکس» اعلام کرد که «ایران باید برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را متوقف و نابود کند.»

    این‌که دولت کدام‌ یک از این دو موضع را اتخاذ کند، ممکن است تعیین‌کننده موفقیت یا شکست مذاکرات باشد.

    تندروها در واشنگتن چشم‌انتظار تحقق گزینه دوم‌اند. یکی از دلایلی که شکست این مذاکرات برای تندروهای سیاست خارجی در واشنگتن اهمیتی ندارد این است که آن‌ها باور دارند جایگزینی نسبتاً ساده و کم‌هزینه برای مهار برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد؛ جنگ.

    در ماه ژانویه، سناتور لیندزی گراهام، احتمال موفقیت دیپلماسی در مقابله با ایران را «یک در تریلیون» دانست و ادعا کرد که اقدام نظامی، «۹۰ درصد» احتمال موفقیت دارد.

    سناتور تام کاتن نیز نگرانی‌ها درباره خطرات درگیری با ایران را به «هیستری» تشبیه کرده و حتی سناتور دموکرات جان فترمن نیز ادعا کرده که از کارزار بمباران علیه ایران حمایت خواهد کرد.

    همه این اظهارات یک فرض مشترک دارند این‌که حمله به ایران برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای‌اش یک گزینه عملی است. اما چنین نیست. این پیش‌فرض که ایالات متحده با قدرت نظامی می‌تواند برنامه‌ هسته‌ای کشوری مانند ایران را با حمله هوایی از بین ببرد ممکن نیست و بسیاری از تصمیم‌گیران سیاستی نیز گویا درک دقیقی از پیچیدگی‌های این امر ندارند.

    برنامه هسته‌ای ایران به مجموعه‌ای از تأسیسات متکی است که در سراسر کشوری با وسعت ۶۴۰ هزار مایل مربع پراکنده‌اند. برای یک کارزار هوایی ایالات متحده یا عملیات مشترک آمریکا و اسرائیل، نیاز به حملات گسترده، مداوم و شبانه‌روزی در سطح کشور است تا نه تنها سایت‌های هسته‌ای، بلکه سامانه‌های پدافند هوایی، رادارها، پایگاه‌های هوایی، مراکز فرماندهی و کنترل، و دیگر اهداف کلیدی برای تضعیف پاسخ ایران هدف قرار گیرد.

    علاوه بر این چالش‌ها، سایت‌های هسته‌ای خود به‌آن اندازه که تصور می‌شود، به‌راحتی قابل انهدام نیستند. مهم‌ترین آن‌ها سایت‌های غنی‌سازی زیرزمینی و مستحکمی هستند که حتی شاید در برابر بمب سنگرشکن GBU-۵۷ مقاوم باشند. ممکن است چندین نوبت حمله برای انهدام فقط یک سایت لازم باشد. اهداف اصلی چنین کارزاری احتمالاً تأسیسات غنی‌سازی فردو و نطنز و راکتور اصفهان خواهند بود، که همگی در مرکز پوشش دفاع هوایی ایران قرار دارند.

    حتی اگر این سایت‌ها و سامانه‌های دفاعی همراه‌شان نابود شوند، باز هم کار تمام نیست. احتمال اینکه ایران در واکنش به حمله، به‌سرعت برنامه هسته‌ای‌اش را بازسازی و تسلیحاتی کند، بسیار بالاست.

    ناپایداری این راه‌حل ممکن است برخی را به این نتیجه برساند که تنها گزینه مؤثر، حضور نظامی زمینی آمریکاست. چنین تلاشی در کشوری که جمعیتی تقریباً سه برابر عراق ۲۰۰۳ دارد، عظیم خواهد بود؛ یک برآورد، نیروی لازم برای اشغال ایران را ۱.۶ میلیون نفر دانسته، یعنی نزدیک به سه برابر نیروی آمریکا در اوج جنگ ویتنام.

    تلاش برای آغاز یک جنگ محدود با هدف مهار برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند به‌راحتی به باتلاقی بدل شود که از جنگ عراق نیز سنگین‌تر باشد. از همین رو، تردید آشکار رئیس‌جمهور نسبت به این گزینه، نشانه‌ای مثبت است.

    با این حال، ترامپ و اعضای کابینه‌اش باید درک کنند که گزینه نظامی تا چه اندازه فاجعه‌بار خواهد بود. توافق، بهترین راه‌حل موجود است، اما حتی ماندن در وضعیت مبهم و بی‌ثبات کنونی نیز به‌مراتب بهتر از تحمیل یک جنگ فاجعه‌بار دیگر در خلیج فارس بر مردم آمریکا خواهد بود.

    منبع: ایرنا

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.