در دهههای اخیر، روابط میان چین و روسیه به یکی از پیچیدهترین و در عین حال تأثیرگذارترین پویاییهای ژئوپلیتیکی جهان تبدیل شده است. این دو کشور که هر دو به عنوان قدرتهای بزرگ و تاثیرگذار در عرصه بینالمللی شناخته میشوند، به دلیل منافع و مواجهه با چالشهایی مشترک، زمینههایی از همکاری و همگرایی گستردهای را ایجاد کردهاند. با این حال، این همراهی بر پایه یک ایدئولوژی مشترک یا رابطه سنتی عمیق نبوده و بیشتر تابع منافع استراتژیک، اقتصادی و امنیتی است.
اگرچه برخی از تحلیلگران از این مناسبات با عنوان «شراکت بدون محدودیت» یاد میکنند، اما واقعیت آن است که این اتحاد با وجود اشتراکات بسیار و انکارناپذیر، با چالشها و تناقضهایی همراه بوده است؛ رقابتهای منطقهای، اختلاف در میزان قدرت اقتصادی و همچنین نگرانیهای تاریخی از عواملی هستند که گاهی باعث ایجاد فاصله و واگرایی میان دو کشور میشوند.
عناصر همگرایی بین چین و روسیه
۱. تهدیدات مشترک و مخالفت با هژمونی آمریکا
یکی از مهمترین عوامل همگرایی میان چین و روسیه، احساس تهدید مشترک نسبت به ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی واشنگتن است. هر دو کشور، آمریکا را به عنوان اصلیترین مانع در مسیر تحقق اهداف ژئوپلیتیکی و حفظ امنیت داخلی خود میبینند. نگرانی از گسترش ناتو به سمت شرق، حمایت آمریکا از انقلابهای رنگی و تلاشهای واشنگتن برای محدود کردن نفوذ آنها در منطقه آسیا-اقیانوسیه، به این همگرایی دامن زده است.
در بیانیه مشترک سال ۲۰۲۲، رهبران چین و روسیه بر اهمیت امنیت غیرقابل تقسیم و مخالفت با هرگونه مداخله خارجی تاکید کردند؛ امری که بیانگر وحدت دیدگاه دو کشور در مواجهه با تهدیدات مشترک است.
۲. همکاریهای نظامی و امنیتی
با توجه به مرز مشترک طولانی ۴۲۰۰ کیلومتری، همکاریهای امنیتی و نظامی میان چین و روسیه به یک ضرورت تبدیل شده است. این همکاریها شامل برگزاری تمرینات نظامی مشترک، گشتهای هوایی و دریایی و همچنین انتقال فناوریهای پیشرفته نظامی است. به عنوان نمونه و بنا به ادعای منابع غربی، سیستمهای هشدار اولیه هستهای روسیه به چین منتقل شده است.
این منابع مدعیاند در جریان جنگ اوکراین، همکاریهای نظامی و روند تأمین فناوریهای مربوط به استفاده دوگانه مانند موتورهای پهپاد از سوی چین به روسیه تقویت شده است. این تعاملات، برخلاف ایدئولوژی، مبتنی بر منافع و عملگرایی است و به هر دو کشور امکان میدهد تا در مقابل فشارهای غرب، قدرت و توانمندی خود را تقویت کنند.
۳. منافع اقتصادی مکمل و همکاریهای تجاری
از منظر اقتصادی، چین و روسیه دارای ساختارهای مکمل هستند که زمینه همکاری را فراهم میکند. در سال ۲۰۲۰ حجم تجارت دوجانبه این دو کشور حدود ۱۰۴ میلیارد دلار بود که تا سال ۲۰۲۴ به ۲۴۵ میلیارد دلار افزایش یافت.
روسیه به عنوان تامینکننده انرژی ارزان قیمت، نفت و گاز را به چین صادر میکند و در مقابل، چین کالاهای مصرفی و فناوری پیشرفته را به روسیه میفرستد. تحریمهای غرب پس از آغاز جنگ اوکراین، روسیه را بیش از پیش به چین وابسته کرده و این وضعیت همکاری اقتصادی را تقویت میکند. همچنین، هر دو کشور در قالب سازمانهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، تلاش میکنند نظم چندقطبی و غیرغربی را در عرصه جهانی ترویج دهند.
۴. همکاری در عرصه ژئوپلیتیک و مخالفت با نظم مبتنی بر منافع و قواعد غربی
چین و روسیه به عنوان دو قدرت تجدیدنظرطلب، رویکردی مشترک در مخالفت با نظم جهانی مبتنی بر سلطه غربی اتخاذ کردهاند. روسیه از مواضع چین در دریای جنوبی چین حمایت میکند و چین نیز از موضع روسیه در بحران اوکراین بهصورت دیپلماتیک پشتیبانی میکند. از این طریق، هر دو کشور در جهت تضعیف هژمونی آمریکا حرکت میکنند و به دنبال تثبیت جایگاه خود در ساختار جهانی آینده هستند.
عوامل واگرایی و رقابت بین چین و روسیه
۱. عدم تعادل اقتصادی و تفاوت سطوح قدرت
یکی از مهمترین منابع واگرایی میان چین و روسیه، اختلاف چشمگیر در قدرت اقتصادی است. اقتصاد چین در سال ۲۰۲۴ حدود ۸.۵ برابر بزرگتر از اقتصاد روسیه بوده و این تفاوت ساختاری باعث نگرانیهای جدی در مسکو شده است. روسیه که بخش قابل توجهی از تجارت خود را با چین انجام میدهد، نگران تبدیل شدن به تامینکننده صرفِ منابع خام و انرژی برای چین است، در حالی که چین بازار بزرگتر و تکنولوژی پیشرفتهتری دارد. این وضعیت موجب تأخیر در پیوندهای اقتصادی عمیقتر مانند ادغام اتحادیه اقتصادی اوراسیا با ابتکار کمربند و جاده شده است.
۲. رقابتهای منطقهای و تضاد منافع
در عرصه منطقهای، روسیه و چین منافع متفاوت و گاهی متضادی دارند. در آسیای مرکزی، روسیه نفوذ سیاسی و امنیتی سنتی دارد، در حالی که چین از طریق پروژه کمربند و جاده نفوذ اقتصادی خود را گسترش میدهد.
در منطقه آسیا-اقیانوسیه، روابط روسیه با کشورهای هند و ویتنام در تضاد با منافع چین است؛ برای نمونه، فروش سامانههای دفاعی اس-۴۰۰ روسیه به هند که دارای تنشهای مرزی با چین است، نمونهای از این تضاد به شمار میرود. همچنین، روسیه افزایش فروش تسلیحات به کشورهای جنوب شرقی آسیا را به عنوان راهی برای رقابت با چین در این منطقه دنبال میکند.
۳. بیاعتمادی تاریخی و تفاوت در رویکردهای جهانی
سابقه تاریخی روابط چین و روسیه، از جمله خاطرات معاهدات نابرابر قرن نوزدهم و شکافهای ایدئولوژیک در دوره جنگ سرد، زمینههای بیاعتمادی عمیقی را فراهم کرده است. علاوه بر این، تفاوت در نگرش دو کشور نسبت به نظم جهانی موجب واگرایی میشود.
چین به دنبال ساختار دوگانه قدرت (مدل G-۲پلاس) است که در آن آمریکا و چین نقش مرکزی داشته باشند، در حالی که روسیه خواهان مدل سهقطبی است که جایگاه برابر برای خود، آمریکا و چین قائل باشد. این اختلافات، همکاریها را به شکل محدود و موقت نگاه میدارد.
۴. تفاوت در سبک و رویکردهای راهبردی
رویکرد راهبردی روسیه بیشتر متکی بر به چالش کشیدن نظم موجود است؛ مانند حمله به اوکراین، در حالی که چین بر ثبات، توسعه تدریجی قدرت و ساخت اعتبار در سطح جهانی تمرکز دارد. این تفاوت، به خصوص در زمینه بحران اوکراین و اصول چین درباره حاکمیت ارضی، منجر به مسائلی شده است که گاه مانع تعمیق همکاریها میشود.
به این دلایل، روابط با دو قدرت شرقی برای ایران مهم است
همکاری و رقابتهای اقتصادی
ایران با توجه به تحریمهای گسترده غرب، روی همکاریهای اقتصادی با چین و روسیه حساب ویژهای باز کرده است. چین بزرگترین خریدار نفت ایران است و بر اساس برخی برآوردها بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت ایران به چین صورت میگیرد. همچنین روسیه یکی از بزرگترین سرمایهگذاران خارجی در ایران به شمار میآید.
قرارداد استراتژیک ۲۰۲۱ بین ایران و چین وعده سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری را مطرح کرده است، هرچند تاکنون تنها بخش اندکی از آن اجرایی شده است. استفاده از ارز یوان چین در معاملات به ایران امکان میدهد تا بخشی از محدودیتهای مالی ناشی از تحریمها را دور بزند.
از سوی دیگر، فضای روابط ایران با دو قدرت شرقی در حوزههای اقتصادی بیچالش نیست. به عنوان مثال باید گفت در مناطق پیرامونی ایران از آسیای مرکزی گرفته تا شبه قاره و همسایگان غربی، حضور اقتصادی و تجاری چین و روسیه فضای رقابتی شدیدی را ایجاد کرده که با توجه به تحریمهای گسترده پیش روی ایران، مانع از کسب بیشینه منافع تجاری و اقتصادی میشود. روسیه و ایران در بازارهای انرژی با یکدیگر رقابت دارند که این رقابت میتواند باعث کاهش قیمتها و زیان اقتصادی شود.
مساله دیگری که به عنوان یکی از چالشهای مناسبات و همکاریها از سوی منتقدان این مناسبات مطرح میشود این که دو قدرت شرقی از فضای تحریمی علیه ایران بیشتر به سود خود بهره میجویند به عنوان مثال اخیرا رویترز مدعی شده ایران برای فروش نفت به چین تخفیفات هشت تا ۱۰ دلاری را در نظر گرفته است.
همکاری نظامی و فناوری
ایران در زمینه همکاری نظامی با روسیه و چین نیز فعال است. هر چند دو طرف بارها بر همکاریهای نظامی و امنیتی در زمینههایی چون مبارزه با تروریسم و مقابله با چالشهای امنیتی مشترک تاکید کردهاند اما منابع غربی ایران را به تامین نیازهای روسیه در جنگ اوکراین و به نوعی مداخله در این جنگ متهم میسازند. در این پیوند و چندی پیش سی ان ان گزارش داد: روسیه پهپادهای مورد نیازش را ابتدا از ایران وارد کرده بود، اما اکنون با احداث یک کارخانه بزرگ، ۹۰ درصد مراحل تولید آن را در خاک خود انجام میدهد.
از سوی دیگر و بنا بر ادعای این منابع، چین به ایران قطعاتی برای صنایع موشکی و پهپادی و تجهیزات نظارتی ارائه میدهد. این همکاریها موجب افزایش توان نظامی ایران در برابر تهدیدهای منطقهای و بینالمللی میشود.
با این حال، برخی منتقدان با این ادعا که روسها از تحویل سامانه، تجهیزات و فناوریهای پیشرفته نظامی به ایران خودداری میکند و با اشاره به مناسبات میان مسکو و تلآویو، استفاده از عنوان شراکت استراتژیک میان ایران و روسیه را عاری از واقعیت میدانند.
حمایت دیپلماتیک در عرصه بینالمل
روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل، به ویژه در مواجهه با تحریمها و فشارهای بینالمللی علیه ایران، حمایت قابل توجهی ارائه میدهند؛ از جمله، وتوی قطعنامههای پیشنهادی آمریکا علیه ایران. علاوه بر این، چین در کاهش تنشهای منطقهای، نقش میانجیگری ایفا کرده است، مانند میانجیگری در روابط ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳.
در جریان فعالسازی مکانیسم ماشه و در برابر اقدامات آمریکا و تروئیکای غربی، روسیه و چین با حمایت صریح از مواضع ایران، محدودیتهای قطعنامه ۲۲۳۱ را ملغی و بازگشت قطعنامههای تحریمی پیشین را منتفی دانستند.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین محورهای انتقادات نسبت به سیاستهای مسکو و پکن این است که هرچند همکاریها با چین و روسیه فرصتهایی مهم ایجاد میکند، اما این دو کشور تمایلی به حمایت مستقیم و قاطع از ایران در مواقع بحرانی ندارند.
جمعبندی
رابطه میان چین و روسیه بر پایه منافع مشترک و تهدیدهای خارجی شکل گرفته و همگرایی و واگرایی این دو قدرت شرقی عمدتا ناشی از این عوامل است. در عین حال، اختلافات اقتصادی، رقابتهای منطقهای و نگرانیهای تاریخی باعث وجود واگراییهایی در این مناسبات شده است.
برای ایران، مناسبات با چین و روسیه فرصتهای اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک قابل توجهی را فراهم میآورد ولی در عین حال تهدیدهایی نظیر وابستگی بیش از حد، عدم حمایت قاطع و رقابتهای اقتصادی نیز مطرح است.
به دلیل اهمیت مناسبات ایران با دو قدرت شرقی، اوضاع روابط مسکو و پکن نیز به خودی خود برای ایران حائز اهمیت است. از دید برخی ناظران، هر چقدر پیوندهای میان دو قدرت شرقی محکمتر و زنجیره همکاریهایشان درهمتنیدهتر باشد، این وضعیت حاوی فرصتهای بیشتری برای ایران در جهت همسویی با محور شرقی و پیگیری اهداف و منافع ملی خواهد بود. از سویی این دیدگاه وجود دارد که ایران باید به هر ترتیب و در هر شرایطی، منافع خود را در فضای تعارض و همکاری میان بازیگران و قدرتهای جهانی اعم از شرقی و غربی تعقیب و تامین کند.
منبع: ایرنا







ثبت دیدگاه