طرح ترامپ برای تقسیم جهان؛ کاشتن بذرهایی برای جنگ جدید
  • آذر 26, 1404 ساعت: ۹:۳۰
  • شناسه : 100717
    0
    استاد دانشگاه آمریکایی تصریح می‌دارد «دونالد ترامپ» در سیاست خارجی دولت‌های اول و دوم خود به دنبال احیای به اصطلاح دکترین مونرو و رد نظم بین‌المللی پس از جنگ سرد و تقسیم جهان به حوزه‌های نفوذ رقابتی است که احتمال یک جنگ جهای دیگر را افزایش خواهد داد.
    پ
    پ

    «گرگ گراندین»، استاد تاریخ دانشگاه ییل در تحلیلی در روزنامه «نیویورک تایمز» از آنچه طرح «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا برای تقسیم جهان که در نهایت منجر به رقم خوردن یک «فاجعه» خواهد شد، نوشته است: برای من سوال شده که در ذهن معماران سیاست خارجی دونالد ترامپ چه می‌گذرد. ​ به نظر می‌رسد ​انگار همه آنها وقت گذاشته‌اند تا کتاب‌های تاریخی کلاسیک درباره علل جنگ‌های جهانی – همچون کتاب «جنگی که به صلح پایان داد» نوشته مارگارت مک‌میلان یا کتاب «بحران بیست ساله» نوشته ای.اچ. کار – را مطالعه کرده و بعد از آن با خود گفته‌اند: این دقیقا همان وضعیتی است که ما می‌خواهیم جهان را به آن سمت ببریم.»

    این تحلیلگر آمریکایی در ادامه این مطلب تصریح کرده است: «ترامپ چه در دور اول ریاست جمهوری خود و چه حالا در یازدهمین ماه دور دوم خود به وضوح اعلام کرده اجماع ۲ حزبی پس از جنگ سرد – اجماعی که طبق آن آمریکا ناظر بر یک نظم جهانی مبتنی بر یکپارچگی اقتصادی تنظیم شده توسط قوانین مشترک مربوط به روابط مالکیت، تجارت و درگیری بود – دیگر کارایی خود را از دست داده است. در عوض، کاخ سفید تحت اداره ترامپ تصویری از جهان را ارائه می‌دهد که به حوزه‌های نفوذ رقیب تقسیم شده است.»

    طبق این تحلیل ترامپ با طرد و منسوخ دانستن اجماع ۲حزبی پس از جنگ سرد و نظمی که در آن آمریکا بر یک جهان به هم پیوسته اقتصادی با قوانین مشترک حاکم، در استراتژی امنیت ملی جدیدش به صراحت با جهانی‌گرایی، تجارت آزاد و کمک خارجی مخالفت کرده و خواهان کاهش بار مسئولیت‌های جهانی آمریکاست.

    گراندین خاطر نشان می‌کند: «کاخ سفید این ماه سند استراتژی امنیت ملی خود را منتشر کرد که در آن سعی در تدوین یک گذار داشت. این سند تمامی مشخصه‌های رویکرد ملی‌گرایانه جنجالی ترامپ مشهور به «اول آمریکا» را دارد از جمله اینکه جهانی‌گرایی، تجارت آزاد و کمک‌های خارجی را طرد و محکوم می‌کند، سیاست ملت‌سازی را رد می‌کند و از اعضای ناتو می‌خواهد سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه‌های نظامی کنند. این سند همچنین اخطار می‌دهد ایالات متحده دیگر بارهای مسئولت جهانی که هیچ ارتباط مستقیمی با منافع ملی‌اش ندارند را تا ابد به دوش نخواهد کشید».

     

    طرح ترامپ برای تقسیم جهان؛ کاشتن بذرهایی برای جنگ جدید

     

    اما از طرفی به عقیده این استاد دانشگاه دولت ترامپ در این استراتژی امنیت ملی به احیای دکترین تاریخی مشهور به «مونروئیسم» محوریت داده است. دولت ترامپ به دنبال احیای دکترین مونرو (بیانیه ۱۸۲۳ رئیس‌جمهور جیمز مونرو) است. هدف دکترین مونرو ممانعت از مداخله اروپا در نیمکره غربی اعلام شد اما این رویکرد در طول زمان تبدیل به ابزاری برای گسترش سلطه آمریکا شد و به عقیده گراندین، ترامپ‌ در سیاست خارجی خود واقعا به دنبال احیای این راهبرد قدیمی است. این دکترین به تدریج تبدیل به جواز آشکاری برای مداخلات نظامی، اشغال و کودتاهای پشتیبانی شده توسط آمریکا در آمریکای لاتین تبدیل و باعث شد مردم منطقه این سیاست را “مونروئیسم” بنامند.

    در ادامه این تحلیل ذکر شده است: « تاکید مجدد و تعهد نشان دادن به اجرای دکترین مونرو برای بازگرداندن برتری آمریکا در بطن این سند قرار گرفته است. سابق بر این طرفداران رویکرد نظامی‌گرایی عمدتا از روی عادت به دکترین مونرو استناد می‌کردند و آن را تبدیل به یک عبارت کلیشه‌ای و تکراری کرده بودند. با این حال در مقطع کنونی این دکترین نقش اساسی‌تری در تعریف نظم جهانی مد نظر دولت ترامپ با محوریت رویکرد «اول آمریکا» ایفا می‌کند. دکترین مونرو نه معاهده است و نه قانون. این دکترین در ابتدا به عنوان یک بیانیه ساده توسط رئیس جمهور جیمز مونرو در سال ۱۸۲۳ صادر شد که استقلال جمهوری‌های آمریکای لاتین را به رسمیت ‌شناخته و به اروپا هشدار می‌داد دیگر حق «استعمار» در نیمکره غربی ندارد.»

    نگارنده با اشاره به اینکه از اواخر قرن نوزدهم اهالی آمریکای لاتین عبارت «مونروئیسم» را در اشاره به رویکرد مداخله جویانه ایالات متحده علیه منطقه خود استفاده کرده‌اند تصریح داشته است: «اینکه دولت ترامپ برای تعریف فلسفه سیاست خارجی خود به این شعار قدیمی دیپلماتیک روی ‌آورده از آن جهت منطقی است که می‌خواهد با باز تعریف کردن نظم جهانی به حوزه‌های نفوذ رقیب ابرقدرت‌ها سبب شود حوزه نفوذ هر قدرت منطقه‌ای توسط نواحی اطرافش یا به اصطلاح حیاط خلوت‌هایش تعریف شود از جمله حوزه مسکو در جمهوری‌های شوروی سابق و حوزه پکن در دریای چین جنوبی و فراتر از آن. و سرانجام نیز حوزه نفوذ ایالات متحده در آمریکای لاتین.»

     

    طرح ترامپ برای تقسیم جهان؛ کاشتن بذرهایی برای جنگ جدید

     

    «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه آمریکا اخیرا مدعی شد: «اگر می خواهیم بر آمریکا و شعار «اول آمریکا» تمرکز کنیم باید از نیمکره خودمان شروع کنیم.»  به نوشته نیویورک تایمز دولت ترامپ در چند ماه گذشته برخی فعالیت‌های دیوانه‌وار را به عنوان مقدمات شروع اجرای این دکترین داشته که شاخص‌ترین آن  حملات به قایق‌ها در دریای کارائیب به بهانه مقابله با قاچاقچیان مواد مخدر بوده اما همچنین در این راستا در سیاست داخلی کشورهای منطقه شامل برزیل، آرژانتین و هندوراس نیز دخالت کرده، تهدیدهای مختلفی علیه کلمبیا، مکزیک، کوبا و نیکاراگوئه مطرح کرده، نفوذ خود را بر کانال پاناما افزایش داده و یک نفتکش را هم در سواحل ونزوئلا توقیف کرده است. پنتاگون همچنین در حال ادامه روند تقویت قوای نظامی خود در دریای کارائیب است که حالا از نظر مقیاس و تمرکز قدرت آتش وضعیت تقریبا بی‌سابقه‌ای پیدا کرده و گفته می‌شود که در نهایت هدف از این رویکرد برانداختن حکومت ونزوئلا است.

    نگارنده این مطلب همچنین شرح می‌دهد تداوم تاکید ایالات متحده بر دکترین مونرو در ابتدای قرن بیستم کار را به جایی رساند که کشورهای دیگری همچون ژاپن، انگلیس و آلمان نازی را هم تحریک کرد به اینکه آنها هم صحبت از «دکترین‌های مونروی مختص به خود» از نوع ژاپنی، انگلیسی و نازی کنند و در واقع این دکترین زمینه‌ساز جنگ جهانی دوم شد.

    اکنون احیای دکترین مونرو توسط ترامپ در برهه‌ای متزلزل در سیاست جهانی مشابه با برهه پیش از جنگ جهانی دوم صورت می‌گیرد. او در استراتژی امنیت ملی خود، آمریکای لاتین را نه آنطور که مونرو در بیانیه ۱۸۲۳ خود به عنوان بخشی از جامعه کشورهای «جهان جدید» بلکه به عنوان عرصه‌ای برای رقابت جهانی، مکانی برای استخراج منابع، تأمین زنجیره‌های کالا، ایجاد سنگرهای امنیت ملی، مبارزه با مواد مخدر، محدود کردن نفوذ چین و پایان دادن به مهاجرت معرفی می‌کند.

     

    طرح ترامپ برای تقسیم جهان؛ کاشتن بذرهایی برای جنگ جدید

     

    سند استراتژی امنیت ملی دولت ترامپ تاکید کرده است: « شرط امنیت و رفاه ما در نیمکره غربی این است که ایالات متحده باید در آن برجسته باشد و بتواند در هر زمان و مکان که برای تأمین منافع ایالات متحده نیاز باشد اقدام کند.» «برداشت» ترامپ از دکترین مونرو به سادگی به این معنی است که آمریکای لاتین باید قرنطینه شود و اهالی آمریکای لاتین‌ نیز تحت قرنطینه باشند.»

    اما در عین حال به عقیده این تحلیلگر، واشنگتن قصد ندارد از  رویکرد سلطه‌جویی و برتری طلبی جهانی خود عقب‌نشینی کند. او معتقد است کاخ سفید به جای نظم بین‌المللی لیبرالی که اکنون منسوخ شده است، به طور ضمنی همچون زمان قبل از جنگ جهانی دوم در حال جهانی کردن دکترین مونرو بوده و از رهگذر آن برای آمریکا حق واکنش یکجانبه به تهدیدهای درک شده را نه تنها در نیمکره خود، بلکه در هر کجای زمین (به استثنای چین) قائل شده است.

    «گراندین» در پایان نتیجه‌ می‌گیرد: «اسماعیل مونتس، دیپلمات بولیویایی، در سال ۱۹۱۹ از این بابت ابراز تاسف کرد که معاهده‌ای که رسما به جنگ جهانی اول پایان داد، با تایید نسخه‌ای جنگ‌طلبانه از دکترین مونرو باعث شده تکرار جنگ‌ها در آینده اجتناب‌ناپذیر شود. مونتس اخطار داد «هنوز توافق صلحی امضا نشده است و می‌توان بذرهای یک جنگ جدید را از همین حالا دید.»

    امروزه نیز دولت ترامپ در حال کاشتن همان بذرها است. آرمان آن حول محور جهانی با توازن قدرت چندجبهه‌ای سازماندهی شده است؛  جهانی که در ان ایالات متحده علیه چین و روسیه فشار می‌آورد، در اروپا تفرقه می‌افکند، آمریکای لاتین را تهدید می‌کند در حالی که همه کشورها، در همه جا، برای کسب منافع و مزیت‌های بیشتر تلاش می‌کنند. این وضعیت به این معنی است که در آینده به احتمال زیاد رویارویی بیشتر، ریسک‌پذیری بیشتر و جنگ بیشتر در جهان وجود خواهد داشت. «مارک روته»، دبیرکل ناتو، اخیراً گفت: ما باید برای مقیاس جنگی که والدین و اجدادمان تحمل کردند، آماده باشیم.»

    منبع: ایسنا

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.