در حالی که اقتصاد جهانی از تعرفههای رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، آسیب میدید، چاک شومر، رهبر اقلیت سنا، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «نرون ساز میزد. ترامپ گلف بازی میکرد.» شومر به سنتی طولانی از مقایسه ترامپ با رومیان باستان پیوست. ترامپ را آگوستوس میدانند که قدرت جمهوری را در یک فرد اقتدارگرای واحد متمرکز کرد، یا یک کالیگولای ظالم و دمدمیمزاج، و یا یک عوامفریب به سبک تیبریوس گراکوس یا پابلیوس کلودیوس پولچر.
اما بیشتر اوقات او را با ژولیوس سزار مقایسه میکنند که در سال ۴۹ پیش از میلاد، سربازانش را از رود روبیکن عبور داد؛ رودی که مرز میان استان گل اینسوی آلپ و سرزمینهای تحت کنترل مستقیم رم بود. با عبور دادن یک لژیون از روبیکن، سزار قوانین محدودکننده قدرتش را شکست. بهگفته مورخ رومی، سوئیتونیوس، سزار هنگام عبور اعلام کرد: «تاس انداخته شد.» پس از پنج سال جنگ داخلی، در سال ۴۴ پیش از میلاد بهعنوان دیکتاتور مادامالعمر اعلام شد و مدت کوتاهی بعد بهطور معروفی ترور شد.
بر اساس گزارش فارنپالسی، شباهتهای میان سزار و ترامپ چنان جذاب بوده که این مقایسه فروپاشیده و معکوس شده است. حالا سزار را با ترامپ مقایسه میکنند. در یک تولید تئاتری از نمایشنامه ژولیوس سزار شکسپیر در سال ۲۰۱۷ و یک مستند بیبیسی درباره دیکتاتوری سزار در سال ۲۰۲۳، این دو چهره بهطور آشکار با هم یکی دانسته شدهاند.
ما نمیدانیم تاریخ دقیق عبور سزار از روبیکن چه زمانی بود، و حتی محل دقیق عبور را هم نمیدانیم. اما ترامپ همانطور که مری ال ترامپ، روانشناس و نویسنده و برادرزاده رئیسجمهور اشاره کرده، روبیکنهای زیادی داشته است. تقریباً هر چند هفته یکبار، یک کارشناس اعلام میکند ترامپ از روبیکنی جدید عبور کرده است. این ارجاعات چنان فراوان بوده که فقط چند روز پس از پست شومر در مقایسه ترامپ با نرون، تاریخنگار میشل رنه سالزمن مقالهای پرشور در زوکالو پابلیک اسکوئر منتشر کرد با عنوان «دست از مقایسه قانونشکنی ترامپ با عبور سزار از روبیکن بردارید.»
استفاده از استعاره روبیکن محدود به منتقدان ترامپ نیست. آشوبگران ششم ژانویه ۲۰۲۱ پرچمهایی با هشتگ محبوب #CrossTheRubicon در دست داشتند که نشانگر همهگیری گفتمان روبیکن در محافل آنلاین راست افراطی است؛ موضوعی که من در کتاب سال ۲۰۱۸ خودم، همه مردان سفیدپوست مرده نیستند، به آن پرداختهام. در سال ۲۰۲۲، نیوت گینگریچ در نشریه نیوزویک این پرسش را مطرح کرد که آیا یورش افبیآی به مارالاگو یک لحظه روبیکن بوده است یا خیر. و در سال ۲۰۲۴، واشنگتن تایمز سرمقالهای منتشر کرد با عنوان «دموکراتها با حکم گناهکار بودن ترامپ از روبیکن عبور کردند.»
انتقاد سالزمن به استعاره روبیکن این است که این استعاره به اندازه کافی مفهوم را بیان نمیکند. او استدلال میکند که سزار اساساً میخواست نظام سیاسی روم را حفظ کند و فقط خودش در رأس قدرت باشد: «وقتی سزار از روبیکن عبور کرد، هدفش مشخص و محدود بود. او هیچ علاقهای به بازسازی جمهوری یا نابود کردن سازوکار سیاست روم نداشت. تنها میخواست ارتشش را همراه ببرد تا در انتخابات کنسولی شرکت کند.»
سالزمن مینویسد جاهطلبیهای ترامپ بسیار گستردهتر است: «برخلاف اهداف محدود سزار در سال ۴۹ پیش از میلاد، ترامپ میخواهد تغییرات وسیعی در جمهوری ما ایجاد کند. از زیر و رو کردن دههها سیاست خارجی و آژانسهای فدرال قانونی گرفته تا تحقیقات پزشکی، آموزش و قانون.»
نقد کردن این مقایسه بین ترامپ و سزار کار دشواری نیست.
هر دو پوپولیست بودند، اما ترامپ همچنین یکی از نامحبوبترین رؤسایجمهور تاریخ است؛ میزان محبوبیت او در صد روز نخست ریاستجمهوریاش پایینترین رقم در ۸۰ سال گذشته بود. در مقابل، سزار پایگاه حمایتی گستردهای داشت، هم بهعنوان حامی سخاوتمند و هم یک سردار نامدار. هر دو بسیار ثروتمند بودند، اما سزار بهعنوان یک استراتژیست نظامی درخشان و مردی دانشدوست شناخته میشد که حتی نزد کسانی چون سیسرو هم احترام داشت. نامههای سیسرو به سزار، پر بود از ارجاعات فاضلانه به ادبیات یونانی. (شاید سزار واقعاً هنگام عبور گفته باشد: «تاس انداخته شد»، که نقلقولی از مناندر، کمدین یونانی است.)
اما در نهایت چنین موشکافیهایی تا حدی بیثمر به نظر میرسد. بدیهی است ترامپ شبیه دیکتاتوری از نظام سیاسی کاملاً متفاوت و بیش از دو هزار سال پیش نیست (هرچند هر دو کمی درباره ریزش موهایشان حساس بودند). تلاش برای پیشبینی آینده از طریق نگاه به روم باستان، اقدامی قابل درک اما بیفایده است.
همانطور که تاریخنگار ریانن گارث جونز در کتاب تازهاش همه راهها به روم ختم میشود استدلال میکند، تاریخ غنی و طولانیای وجود دارد که امپراتوریها خود را در گفتگو با روم تعریف میکنند و روم را بهعنوان نمادی برای بیان قدرت امپراتوری بهکار میبرند. بهنظر میرسد معنای روم، در نگاه بیننده است.
تمام این مقایسههای روبیکن چه معنایی دارند؟ به نظر میرسد مفسران میخواهند اعلام کنند که این لحظه، این اقدام، این رویداد یک نقطه بیبازگشت است که نویدبخش تغییرات عظیم خواهد بود. شاید حق با آنها باشد، هرچند درسهای رویدادهای تاریخی اغلب برای کسانی که در دل آنها زندگی میکنند مبهم است.
شاید برای رومیان دهه ۴۰ پیش از میلاد هم عبور سزار از روبیکن فقط یکی از سلسلهرویدادهایی بود که کاملاً غیرقابل تصور به نظر میرسید و همه هنجارها و قواعد پذیرفتهشده را از بین میبرد. شاید آنها هم همانقدر که ما امروز احساس بیثباتی میکنیم، سرگردان بودند و با ناامیدی در پی مقایسهای تاریخی میگشتند تا زمانه خود را درک کنند و برای بیسابقهترین رخدادها یک سابقه بیابند.
به گفته تاریخنگار یونانی، پولیبیوس، وقتی ژنرال رومی اسکیپیون به ویرانههای کارتاژ مغلوبشده نگاه میکرد، بیتی از هومر را نقل کرد که درباره اجتنابناپذیری سقوط تروا بود؛ شاید معاصران سزار هم کار مشابهی انجام میدادند.
برای من، این مقایسهها نشانگر بیهودگی فلجکننده اما اغواگر تلاش برای قرار دادن لحظه حال در مقایسه با گذشته کلاسیک است. مثل اکثر مقایسهها، مقایسه ترامپ و سزار در نهایت بیشتر درباره فردی که این مقایسه را انجام میدهد اطلاعات میدهد تا درباره یکی از این دو رهبر.
استعاره روبیکن آنقدر زیاد استفاده شده که اگرچه ممکن است برای برخی افراد اهمیت داشته باشد، اما از حدی گذشته که بتواند بهعنوان شیوهای معنادار برای توضیح احساس عبور روزانه از خطوط قرمز دموکراسی عزیز کارکرد داشته باشد.
شاید درس استعارههای روبیکن این باشد: وقتی از سوی چپ استفاده میشود، نشانگر احساس ناراحتی از اقدامات ترامپ است. وقتی راستگرایان به کار میبرند، نشانه تمایل آنها به اقدام جمعی است حتی اگر به خشونت منجر شود. شاید آشوبگرانی که بنرها را حمل میکنند، درسهای تاریخ را بهتر از مفسران و تاریخنگاران فهمیده باشند. فقط زمان مشخص این را خواهد کرد.
منبع: اکوایران
ثبت دیدگاه