«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در هفتههای اخیر چرخش قابل توجهی در مواضع سیاست خارجی خود داشته است که نشان دهنده فاصله گرفتن آشکار او از مواضعی است که در گذشته اتخاذ کرده بود. و این، لحظهای عجیب برای دولت ترامپ و حامیان جنبش ماگا (MAGA- آمریکا را دوباره بزرگ کنیم) است.
ترامپ به جای اینکه طبق وعده انتخاباتیاش در سال ۲۰۲۴ با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه به توافق برسد و به جنگ اوکراین ظرف ۲۴ ساعت پایان دهد یا تمام کمکهای ایالات متحده به اوکراین را برای همیشه متوقف کند، اکنون قول داده است که کمکهای نظامی بیشتری به کییف ارسال کند و حتی «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین را تشویق کرده است که بهطور مستقیم به مسکو حمله کند، توصیهای که پس از افشای این ماجرا از آن عقبنشینی کرد. او اگرچه قول حمایت در سطح دوران دولت بایدن را نمیدهد، این هنوز یک تغییر قابل توجه است که انتقاد شدید طرفداران سابق ماگا مانند «مارجوری تیلور گرین» عضو مجلس نمایندگان و «استیو بنن» دستیار سابق ترامپ را برانگیخته است.
به نوشته فارن پالسی، بهطور مشابه، او به جای اینکه از اروپا فاصله بگیرد و به شدت به سمت آسیا آنگونه که مقاماتی مانند «البریج کولبی» معاون وزیر دفاع مدتهاست بر آن اصرار دارند، متمایل شود، علاقه جدیدی به ناتو ابراز کرده است. او خاورمیانه را هم رها نمیکند و به اسرائیل اجازه میدهد هر کاری که میخواهد انجام دهد، همانطور که همه روسای جمهور پیش از او انجام دادهاند. ترامپ حتی ماه گذشته به درخواست اسرائیل علیه ایران وارد جنگ شد و به نیروهای آمریکایی دستور داد تا تاسیسات هستهای ایران را در تلاشی ناموفق برای از بین بردن برنامه هستهای آن بمباران کنند. نومحافظهکارانی که هرگز طرفدار ترامپ نبودهاند، مانند «بیل کریستول» خوشحال بودند اما طرفداران سابق مانند «تاکر کارلسون» ناامید شدند. ترامپ در نهایت به تازگی موافقت کرده که به شرکت «انویدیا» اجازه دهد فروش تراشههای پیشرفته به چین را از سر بگیرد که نشان میدهد او از تلاشهای گذشته برای سرکوب پیشرفتهای فناوری چین از طریق کنترل صادرات عقبنشینی میکند.

نشریه فارن پالسی ادامه داد: نمیتوان گفت که ترامپ آدم جدیدی شده است. او هنوز به جنگ تعرفهای به لحاظ اقتصادی غلط خود متعهد است، هنوز روابط با متحدان کلیدیاش را که ایالات متحده برای ایجاد تعادل در برابر چین به آنها نیاز دارد، تضعیف میکند و هنوز در تلاشی نفسگیر و احمقانه برای از بین بردن جامعهی علمی ایالات متحده و تضعیف دانشگاههای برتر آن است. رهبران چین باید از خوشحالی ذوقزده باشند: در عصری که تسلط علمی و فناوری کلید قدرت جهانی است، دولت ترامپ درگیر خلع سلاح یکجانبه است.
ترامپ همچنین به انتقامجویی علیه دشمنان شخصی خود ادامه میدهد، نشانههای فزایندهای از زوال شناختی او نشان میدهند و با خوشحالی ریاست فاسدترین دولت تاریخ ایالات متحده را بر عهده دارد. او قرار نیست در سن بالا به فرد متفاوتی تبدیل شود اما اقدامات اخیر او، آن سیاست خارجی که وعدهاش را داده بود یا پیروانش انتظار داشتند، نیست.
رسانه آمریکایی به توضیح دلایل اقدامات او از جنبههای مختلف پرداخت و نوشت: یک توضیح واضح این است که «حباب» سیاست خارجی، بهرغم تلاشهای ترامپ برای به زانو درآوردن آن، دوباره در حال شکست دادن اوست. تشکیلات سیاست خارجی در طول دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، بیشتر تلاشهای او را خنثی کرد، زیرا او نمیدانست دولت چگونه کار میکند و نه استراتژی روشنی برای غلبه بر این تشکیلات داشت و نه کادری از مقامات وفادار که صادقانه دیدگاه او را اجرا کنند. بنابراین، بجز سیاست تجاری، جوهره سیاست خارجی ایالات متحده در طول دوره اول ریاست جمهوری ترامپ تغییر چندانی نکرد. ترامپ، همانطور که انتظار میرفت، شکستهای فراوان خود را به گردن به اصطلاح «دولت پنهان» انداخت و قول داد که اگر فرصت دیگری پیدا کند، بهتر عمل خواهد کرد.
او این بار سعی کرد با انتصاب وفاداران خوشعکس در سمتهای کلیدی کابینه یا سایر مناصب تأثیرگذار، همچون وزارت امورخارجه و وزارت دفاع بر این حباب غلبه کند اما حتی قرار دادن نوکران مطیع در رأس بخشهای کلیدی آنطور که او امیدوار بود، نتیجه نداده است. اول از همه، ترامپ مدیر بدی است که قادر به ارائه دستورالعملهای واضح، منسجم و مداوم به زیردستان خود برای پیروی نیست. دوم، همانطور که بسیاری نگران بودند، «پیت هگست» وزیر دفاع یک مدیر بیکفایت و نالایق است که بارها اشتباه کرده و دفتر او، به گفته یکی از دستیاران سابقش، دریایی از اختلال است. «مارکو روبیو» وزیر امورخارجه یک متعصب با گرایشهای نئوکانی قوی است؛ او رئیس خود را تحمل نخواهد کرد اما او را به مسیرهای خطرناکی سوق خواهد داد.
فارن پالسی خاطرنشان کرد: خلاصه کلام این است که مقابله با حباب مستلزم آن است که رئیس جمهور افراد باهوش، باتجربه و آگاه زیادی را در سمتهای کلیدی قرار دهد و با آنها برای تدوین یک استراتژی منسجم که منعکس کننده مجموعهای متفاوت از اصول باشد، همکاری کند. رئیس جمهور اکنون دو فرصت برای دستیابی به این هدف داشته است و هر دو بار موفق بوده است.
یک توضیح متفاوت و خوشایندتر این است که ترامپ صرفاً در حال وفق دادن خود با واقعیت است. او دریافته است که دوستی ظاهریاش با پوتین نفوذ زیادی بر رهبر روسیه به او نداده و پوتین قرار نیست فقط به این دلیل که ترامپ میخواهد، جنگ را پایان دهد. ترامپ ممکن است با دیدگاه «جو بایدن» رئیس جمهور پیشین آمریکا مبنی بر اینکه پوتین یک رهبر شرور است که باید قاطعانه شکست داده شود، موافق نباشد اما اکنون تشخیص داده که رئیس جمهور روسیه تا زمانی که به پیروزی نهایی خود اطمینان داشته باشد، مذاکره جدی نخواهد کرد و این باعث شده است که او اکنون به رویکرد بایدن نزدیکتر شود. در واقع، تغییرات اخیر ترامپ نشانهای از یادگیری اوست و نه نشانهای از نفوذ طولانی مدت دولت پنهان.
نشریه آمریکایی در ادامه با اشاره به اینکه در غرب آسیا نیز داستان مشابهی جریان دارد، افزود: ترامپ نیز مانند بایدن هرگز قصد نداشت فشار جدی بر اسرائیل وارد کند، به همین دلیل است که جنگ نسلکشی علیه غزه با حمایت فعال ایالات متحده همچنان ادامه دارد. ایران هرگز قرار نبود با درخواست ترامپ و روبیو مبنی بر کنار گذاشتن کل ظرفیت غنیسازی هستهای خود موافقت کند. بنابراین، با مسدود شدن مسیر دیپلماسی، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل توانست ترامپ را متقاعد کند که حملات هوایی میتواند برنامه هستهای ایران را از بین ببرد و سلطه منطقهای اسرائیل را تثبیت کند.
فارن پالسی تاکید کرد که «با این حال، جنگ به این اهداف دست نیافت و اسرائیل هنوز برای ایجاد هژمونی واقعی در منطقه بسیار کوچک است».

در مورد چین هم، شاید رئیس جمهور و مشاورانش متوجه شدهاند که یک جنگ اقتصادی تمام عیار با پکن آسیب قابل توجهی به اقتصاد ایالات متحده وارد خواهد کرد و قرار نیست پیشرفتهای چین در حوزه فناوری را متوقف کند. اگر چنین است، پس لغو ممنوعیت صادرات تراشههای انویدیا و مذاکره برای نوعی توافق تجاری موقت منطقی به نظر میرسد.
به نظر میرسد که ترامپ سعی دارد با شرایط در حال تغییر سازگار شود اما این توضیح حاکی از درجهای از انسجام و دیدگاه استراتژیک است که درک آن دشوار خواهد بود. کمک به اسرائیل برای کشتن تعداد بیشتری از مردم غزه و اجازه دادن به آن برای بمباران حوثیها، لبنان و سوریه هر زمانی که بخواهد، ایالات متحده یا اسرائیل را امنتر نمیکند و بمباران ایران احتمالاً سران آن را متقاعد خواهد کرد که به سمت سلاح هستهای هجوم ببرند. همچنین ارسال سیستمهای موشکی پاتریوت بیشتر یا سایر تسلیحات به اوکراین، وضعیت میدان نبرد یا محاسبات سیاسی پوتین را تغییر نمیدهد و در این میان، واشنگتن نه راه حل سیاسی که هر دو طرف ممکن است، بپذیرند را پیشنهاد کرده و نه پذیرفته است که هیچ راه حلی ندارد و تصمیم به کنارهگیری گرفته است.
فارن پالسی دلیل دیگر تغییر در مواضع سیاست خارجی ترامپ را مربوط به خودخواهی رئیس جمهور دانست و تصریح کرد: او سلاحهای بیشتری به اوکراین میفرستد، نه به این دلیل که تعهد جدیدی به استقلال آن کشور دارد، بلکه به این دلیل که پوتین باعث میشد او بد جلوه کند. او پس از آنکه «مارک روته» دبیرکل ناتو، او را غرق در چاپلوسیهایی کرد که شایسته یک درباری قرون وسطایی بود، تصمیم گرفت که ناتو مشکلی ندارد. او وارد یک جنگ بیمعنی در خاورمیانه شد زیرا با بزرگ کردن مسائل، وانمود میکرد که او مسئول است، صرف نظر از اینکه نتیجه چه خواهد بود.
رویکرد متناوب ترامپ در مورد تعرفهها نیز کاملاً با این توضیح سازگار است: او تعرفهها را دوست دارد، زیرا توجه همه را به او معطوف میکند. آنها بالا میروند، پایین میآیند، متوقف میشوند و سپس دوباره برقرار میشوند و هر بار رسانهها به وجد میآیند و دوباره شروع به صحبت در مورد او میکنند.
از دیدگاه برخی ناظران، فقدان یک جهانبینی منسجم یا یکپارچه در ترامپ و دغدغه بیوقفه او نسبت به تصویر خودش، بر افراطگرایی رایج در پایگاه ماگا ارجحیت دارد، زیرا فقدان هرگونه اعتقاد واقعی به سیاست یا ترجیحات سیاسی عمیق – جدا از تمرکز او بر تعرفهها و کسری تجاری – تغییر مسیر در را در صورت نیاز برای او آسانتر میکند.
رسانه آمریکایی با تاکید بر اینکه «ترامپ نمیتواند منافع ملی را از منافع شخصی خود جدا کند» تاکید کرد او به همین دلیل، همچنان در قضاوت استعدادها افتضاح است و به طرز مشهودی در برابر چاپلوسی آسیبپذیر است، سیاست خارجی ایالات متحده در دوران او حتی نامنظمتر، از نظر داخلی ناسازگارتر و غیرسازندهتر از همیشه شده است.
منبع: ایسنا
ثبت دیدگاه