تارنمای تحقیقاتی «ال اوردِن موندیال» اسپانیا نوشت: اگر کسی بتواند در نشستهای امضای «توافقهای ابراهیم»، در صف نخست مراسم تحلیف رئیسجمهوری آمریکا یا جلسه صلح میان اسرائیل و حماس شرکت کند، احتمال اینکه آن شخص، جیانی اینفانتینو رئیس فیفا باشد، بسیار زیاد است.
در سالهای اخیر، هر جا دونالد ترامپ بوده، معمولا رئیس فیفا نیز دیده شده است. این دو شخصیت، رئیسجمهوری قدرتمندترین کشور جهان و رئیس محبوبترین ورزش دنیا، نوعی دوستی عجیب و مبتنی بر منافع مشترک برای دستیابی به اهداف خود ساختهاند.
ترامپ از جام جهانی ۲۰۲۶ برای افزایش نفوذ خود استفاده و آن را به ابزاری در سیاست داخلی تبدیل کرده است؛ دیگری بهدنبال تثبیت صنعت فوتبال در قدرتمندترین کشور جهان است.
آمریکا همراه با مکزیک و کانادا میزبان مشترک جام جهانی ۲۰۲۶ خواهد بود. اما رفاقت، ستایشها و رفتار محبتآمیز اینفانتینو با ترامپ با رفتارش نسبت به سایر میزبانان کاملا متفاوت است. در مراسم قرعهکشی مرحله گروهی در جمعه گذشته، فیفا نخستین «جایزه صلح فیفا» را به ترامپ اهدا کرد؛ جایزهای برای «اقدامات استثنایی در جهت صلح و وحدت». این جایزه که نوعی دلگرمی برای ترامپ پس از ناکامی در دریافت نوبل صلح بود، به هدایای دیگری مانند نسخه طلایی جام جهانی اضافه شد؛ هدیهای که اینفانتینو در ماه اوت (مرداد/ شهریور) به او داد و گفت «فقط برندهها میتوانند این جام را بلند کنند». ظاهرا حالا فقط فوتبالیستها نیستند که میتوانند به این موفقیت دست یابند.
در ابتدا تصور میشد قرعهکشی در لاسوگاس و نه در واشنگتن دیسی برگزار شود. اما ترامپ اعلام کرد این مراسم در مرکز کندی پایتخت برگزار میشود؛ مرکزی فرهنگی و دوحزبی که او عملا آن را تحت تصرف خود درآورده و برای اهداف سیاسی و تجاری خود از آن استفاده میکند. به همین دلیل، فیفا قرار است به مدت سه هفته بدون پرداخت حدود پنج میلیون دلار هزینه اجاره، از این مکان استفاده کند.
ترامپ از اینفانتینو چه میخواهد؟
ترامپ همیشه روابط شخصی را بر روابط نهادی ترجیح داده است. او با افرادی بهتر کنار میآید که مانند خودش هر طور بخواهند عمل میکنند. از این جهت، او در اینفانتینو شریکی ایدهآل یافته تا ورزش را به ابزاری سیاسی تبدیل کند. مطابق سبک شخصیگرایانه او، استراتژی ترامپ بر حضور رسانهای او استوار است تا خود را «نزدیک به مردم» نشان دهد. مانند زمانی که در کنار بازیکنان چلسی ایستاد و آنها جام باشگاههای جهان را در ماه ژوئیه در آمریکا بالا بردند. او همچنین جایگاه ویژه را برای مذاکره استفاده میکند؛ کاری که پیشتر در سوپربول فوتبال آمریکایی و جام رایدر گلف انجام داد؛ جایگاهی که برای اولین بار یک رئیسجمهوری در آن حضور پیدا میکرد.
با جام جهانی، هدف اصلی ترامپ همان هدف هر دولتی است که میزبان یک رویداد بزرگ ورزشی میشود: پیوند زدن برگزاری این رویداد با دولت خود.
در سال ۲۰۱۸ و در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، آمریکا بر سایر نامزدها پیروز و میزبان شد. ترامپ اکنون که دوباره در کاخ سفید است، قصد دارد برگزاری جام جهانی را دستاورد شخصی خود جلوه دهد و بیشترین بهره سیاسی را از آن ببرد؛ چه پیش از مسابقات، چه حین آن و چه پس از آن. و اگر همه اینها در کنار لبخند و همراهی رئیس فیفا باشد، خیلی بهتر است.
ترامپ همچنین تردیدی ندارد که جام جهانی را به سلاحی در سیاست داخلی تبدیل کند. ۱۱ شهر میزبان مسابقات از ۱۶ شهر در خاک آمریکا قرار دارند که وزن کشور را در این رقابت افزایش میدهد. میزبانی مسابقات میتواند گردشگری، تجارت و تصویر بینالمللی یک شهر را تغییر دهد و ترامپ این را خوب میداند. از این رو، او بیدرنگ، با تایید ضمنی اینفانتینو، تهدید کرده است که اگر مشکل امنیتی وجود داشته باشد میتواند شهر میزبان را بهطور ناگهانی تغییر دهد.
۹ شهر از این ۱۱ شهر تحت کنترل دموکراتها هستند و ترامپ با آنها درگیر است: از لسآنجلس به دلیل سیاستهای ضد مهاجرتی و آتشسوزیهای کالیفرنیا، تا نیویورک و سیاتل بهخاطر شهرداران جدید سوسیالیست، و بوستون به دلیل اعتراضهای طرفداران فلسطین. وی تهدید کرده است که میتواند میزبانی را از آنها گرفته و به شهرهای همسو بدهد؛ ابزاری برای فشار سیاسی.
این مساله همچنین به انتخابات میاندورهای نوامبر مرتبط است؛ انتخاباتی که در ایالتهایی مانند کانزاس، تگزاس و ماساچوست (همگی میزبان مسابقات) برگزار میشود.
در نگاهی عمیقتر به این ماجرا، راهبرد ترامپ این است که فیفا را به سمت خود جذب کند تا در صنعت ورزش و فراتر از آن نفوذ بیشتری پیدا کند. قرار داشتن فیفا در کنار او یعنی همپیمانی با محبوبترین ورزش جهان؛ ورزشی که در آمریکا نیز روزبهروز قدرتمندتر میشود. در نتیجه این اتحاد، فیفا دو دفتر در آمریکا افتتاح کرده است: یکی در برج ترامپ نیویورک و دیگری در سال ۲۰۲۴ در میامی، فلوریدا؛ ایالتی که به دلیل اقامت ترامپ در مارآلاگو، اهمیت سیاسی بیشتری یافته است.
اینفانتینو چه چیزی از ترامپ میخواهد؟
هدف نهایی اینفانتینو از رابطه با ترامپ، تثبیت فوتبال بهعنوان ورزش اصلی در آمریکاست. او مصمم است پس از رسوایی «فیفا گیت» در سال ۲۰۱۵ که وزارت دادگستری آمریکا فساد و خرید رای برای انتخاب میزبانهای روسیه ۲۰۱۸ و قطر ۲۰۲۲ را افشا کرد، دوباره پلهای ارتباطی میان فیفا و واشنگتن را برقرار کند. ۱۰ سال پس از آن رسوایی، اینفانتینو، این مدیر ایتالیایی-سوئیسی، بهدنبال دسترسی به سرمایهگذاران و نهادهایی است که میتوانند فوتبال را در آمریکا تقویت کنند و ترامپ کلید این درهاست.
فوتبال در آمریکا جای خود را باز کرده است. رقبای قدرتمندی مانند بسکتبال، فوتبال آمریکایی و گلف، که سنتی و ریشهدارند، در کنار او قرار دارند. اما فوتبال در دهه اخیر، با موفقیتهای تیم ملی زنان و رشد لیگ مردان، پیشرفت قابلتوجهی داشته است. این بازار در حال رونق است: برآورد میشود تا سال ۲۰۳۰ سرمایهگذاری برندها روی فوتبال آمریکا به ۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار برسد. به همین دلیل است که آمریکا قرار است میزبان مهمترین تورنمنتها باشد: پس از جام جهانی ۱۹۹۴ و جام باشگاههای ۲۰۲۵، حالا میزبان جام جهانی ۲۰۲۶ و دو جام جهانی زنان و باشگاهها در ۲۰۲۸ و ۲۰۳۱ خواهد بود.
هدف اینفانتینو این است که جام جهانی ۲۰۲۶ یک رویداد تاریخی باشد و اگر مورد مشترکی میان او و ترامپ وجود داشته باشد، میل شخصی آنها برای «بهیادماندنی شدن» است. اینفانتینو مشکلی ندارد که با رهبران قدرتمند یا اقتدارگرا همکاری کند. او در زمان تدارکهای جام جهانی روسیه، رابطه نزدیکی با ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری این کشور برقرار کرد. همچنین از قطر در برابر انتقادها درباره کارگران مهاجر و نقض حقوق زنان و اقلیتهای جنسی دفاع کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: یکی از عوامل کلیدی در موفقیت یک جام جهانی، حضور تماشاگران بینالمللی است. اما کشوری که جنگ صلیبی علیه مهاجران به راه انداخته است، عملا ورود هواداران را سختتر میکند. به عنوان نمونه، برای یک الجزایری یا کلمبیایی، گرفتن روادید آمریکا ماهها یا سالها طول میکشد. به همین دلیل، اینفانتینو با ترامپ درباره «فیفا پاس» مذاکره کرد؛ سیستمی برای دریافت وقت کنسولی سریعتر برای کسانی که بلیت مسابقات را دارند. این رویدادها به تماشاگران خارجی ثروتمند نیاز دارند؛ آنهایی که میآیند، خرج میکنند، ورزشگاهها را پر میکنند و سپس بازمیگردند.
از سوی دیگر، اینفانتینو میخواهد جام جهانی آمریکا آزمایشگاهی برای «فوتبال آینده» باشد. این نخستین دورهای است که سه کشور آن را برگزار میکنند و تعداد تیمها از ۳۲ به ۴۸ افزایش مییابد؛ یعنی ۴۰ مسابقه بیشتر، فرصتی برای کسب درآمد بیشتر. همچنین احتمال دارد ویاِیآر (VAR) به اوتها و کرنرها نیز گسترش یابد و زمانهای استراحت بیشتری برای تبلیغات در نظر گرفته شود.
اینفانتینو در این زمینه از رویدادهای ورزشی آمریکایی الهام میگیرد. سوپربول یا مسابقات NBA و MLB محرکهای بیشتری برای تماشاگر دارند؛ برندهای بیشتری دیده میشوند و هر مسابقه درآمد بیشتری ایجاد میکند. برای فینال جام جهانی بعدی، حتی امکان اجرای نیمهنمایش به سبک سوپربول مطرح شده است؛ همچنین نمایشهای بیشتر، مصاحبه پیش از مسابقه و دوربینهای داخل رختکن برای نشان دادن صحبتهای مربی، انگیزهبخشیها و واکنش بازیکنان. الگویی برای «آمریکاییسازی فوتبال» و سپس صادرات آن به اروپا.
فوتبال و سیاست؛ دو روی یک سکه
به نوشته این تارنمای اسپانیایی، رابطه میان فوتبال و سیاست در تاریخ همواره وجود داشته است. جام جهانی ۱۹۳۴ ایتالیا ویترینی برای رژیم فاشیستی «موسولینی» بود. دههها بعد، جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین رژیم نظامی را سفیدنمایی کرد که با حضور ژوائو هاولانژ رئیس وقت فیفا، برگزار شد.
با این همه، فیفا تا حدی تظاهر به بیطرفی میکرد تا «جهانی بودن» فوتبال را حفظ کند. اما اتحاد میان ترامپ و اینفانتینو نشاندهنده چرخشی به سوی سیاسیسازی آشکار فیفا است.
نمونه نخست این تغییر، دفاتر جدید فیفا در آمریکا است. دفتر اصلی فیفا از ۱۹۳۲ در زوریخ قرار دارد؛ انتخابی که آن را در کنار دیگر سازمانهای بینالمللی، در کشوری بیطرف و میانجی قرار میداد؛ اصولی که فیفا سالها سعی داشت منتقل کند. اما انتقال بخش حقوقی به میامی و افتتاح دفتر دیگر در برج ترامپ نیویورک این بنیانها را تضعیف کرده و نشان میدهد فیفا حالا دیگر در پنهانکاری درباره رابطه با رهبران اقتدارگرا تلاشی نمیکند، اگر این روابط به گسترش نفوذ و تجارت فوتبال کمک کند.
اوج سیاسیسازی فیفا و دوستی ترامپ و اینفانتینو، «جایزه صلح فیفا» است. ترامپ مشتاق دریافت نوبل صلح است و برای آن، هر جا ممکن باشد توافقهای صلح را ترویج میکند؛ اگرچه بسیاری از آنها بیشتر «آتشبسهای شکننده» هستند. پس از ناکامی در دریافت نوبل، فیفا نیز به این بازی تشریفاتی پیوسته و «کار برای صلح» او را ستوده است.
اکنون هر دو یک هدف مشترک دارند: اینکه جام جهانی آینده، برخلاف دورههای پیشین، نهتنها برای فیفا، بلکه برای کشور میزبان نیز به ماشین پولسازی تبدیل شود.
منبع: ایرنا





ثبت دیدگاه