لنگرگاه راهبردی جدید واشنگتن
  • خرداد 4, 1404 ساعت: ۱۴:۱۸
  • شناسه : 95233
    2
    خلیج فارس در مسیر بدل شدن به ستون استراتژی آمریکاست؛ در جریان سفر تاریخی اخیر دونالد ترامپ به خلیج فارس، رئیس‌جمهور آمریکا در عربستان سعودی اعلام کرد که «عصر طلایی آمریکا» آغاز شده است. او افزود: «عصر طلایی خاورمیانه می‌تواند در کنار ما پیش برود.» با تکیه بر صندوق‌های ثروت ملی عظیم و رهبری متمرکز که تصمیم‌گیری‌های سریع را ممکن می‌سازد، کشورهای خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی، قطر و امارات‌، به جذاب‌ترین شرکای خارجی برای واشنگتن تبدیل شده‌اند.
    پ
    پ

    شورای آتلانتیک ۲۳ مه در گزارشی نوشت: سفر ترامپ در سال ۲۰۲۵ ادامه همان الگوی دور نخست ریاست‌جمهوری اوست که با نخستین سفر رسمی‌اش به ریاض در سال ۲۰۱۷ آغاز شد؛ اما این‌بار با دامنه و افقی به‌مراتب وسیع‌تر. برخلاف سفر نخست که بر قراردادهای تسلیحاتی متمرکز بود، این سفر بر شراکت فناورانه و بازتعریف جایگاه خلیج فارس در معادلات جدید جهانی تمرکز داشت؛ رابطه‌ای نوین که بر بازده اقتصادی و دغدغه‌های امنیتی مشترک مانند جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، مدیریت نفوذ منطقه‌ای آن، ثبات خاورمیانه و تضمین بازارهای انرژی و مسیرهای کشتیرانی استوار است. این سفر نشانه‌ای روشن از چرخش هدفمند سیاست خارجی آمریکا به‌سوی خلیج فارس است؛ منطقه‌ای که می‌تواند در رقابت فناورانه آینده میان واشنگتن و پکن نقشی کلیدی ایفا کند.

    در نگاه ترامپ، خلیج فارس اکنون مرز پیشروی اقتصاد و تجارت جهانی است. چرخش از هم‌پیمانان سنتی مانند بریتانیا و اسرائیل به‌سوی بازیگران ثروتمند و باثبات منطقه، نشان‌دهنده ترجیح واشنگتن به شراکت‌هایی با بازده بالا و الزامات کمتر است. دکترین ترامپ بر سودآوری و بازگشت سرمایه متمرکز است، نه ترویج دموکراسی – رویکردی که با ترجیحات رهبران خلیج فارس همخوانی دارد و نقش آنها را به‌عنوان معماران آینده منطقه به رسمیت می‌شناسد. عدم توقف ترامپ در اسرائیل نیز حامل پیام نمادینی بود: رویکردی واقع‌گرایانه‌تر که دیگر اسرائیل را مرکز ثقل سیاست منطقه‌ای نمی‌بیند، دست‌کم در مواردی که منافعی برای آمریکا در کار نباشد. پایتخت‌های خلیج فارس اکنون نه‌تنها پایگاه‌های قدرت‌نمایی واشنگتن، بلکه لنگرگاه‌های راهبردی سیاست خارجی آمریکا شده‌اند.

     رقابت فناوری در خط مقدم مواجهه آمریکا و چین

    تاکید این سفر بر قراردادهای فناورانه – به‌جای تمرکز بر تسلیحات نظامی – بازتاب‌دهنده تلاش فزاینده واشنگتن برای مقابله با نفوذ اقتصادی چین در منطقه است. آمریکا در حال تطبیق دادن خود با جهانی چندقطبی است که در آن، چین به بازیگری برجسته تبدیل شده و برای بازارها و ائتلاف‌های راهبردی رقابت شدیدی در جریان است. چین با تکیه بر پروژه «جاده ابریشم دیجیتال»، فناوری‌های پیشرفته‌ای را با تامین مالی سریع و کلید در دست به خلیج فارس عرضه کرده است. شرکت‌های چینی همچون هواوی، زد.تی.ای و علی‌بابا، ردپای دیجیتال خود را در زیرساخت‌های حساس منطقه از جمله شبکه‌های ۵G و سیستم‌های نظارتی مبتنی بر هوش مصنوعی گسترش داده‌اند. نفوذ چین در حوزه فناوری، تهدیدی بلندمدت برای همگرایی دیجیتال خلیج فارس با آمریکاست. برای رقابت موثر، واشنگتن ناگزیر به بازتنظیم سیاست‌های خود و ارائه گزینه‌هایی معتبرتر در حوزه فناوری‌های نوظهور است. کشورهای عربی خلیج فارس نیز با دستورکار توسعه پسانفتی و اولویت‌دادن به هوش مصنوعی، به‌احتمال زیاد به نخستین میدان آزمایش رقابت فناورانه آمریکا و چین تبدیل خواهند شد.

    قطر؛ از متحد غیرناتویی به شریک راهبردی؟

    توقف ترامپ در دوحه  –  نخستین سفر رسمی یک رئیس‌جمهور آمریکا به قطر –  به‌روشنی جایگاه راهبردی این کشور کوچک را به‌عنوان پلی میان شکاف‌های منطقه‌ای، از جمله در تعامل با طالبان، به رسمیت شناخت. هدیه نمادین یک فروند بوئینگ ۷۴۷ به ناوگان ریاست‌جمهوری آمریکا از سوی قطر، و امضای قرارداد عظیم ۹۶میلیارددلاری برای خرید ۲۱۰ فروند جت پهن‌پیکر از بوئینگ، نه‌تنها این شرکت بحران‌زده آمریکایی را نجات داد، بلکه نشان داد دوحه چگونه می‌کوشد نقش خود را در معادلات کلان برجسته کند.

    اعلام سرمایه‌گذاری ۱۰میلیارددلاری قطر در پایگاه العُدید   –   بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه – نیز بر تعهد این کشور به تقسیم بار امنیتی با واشنگتن تاکید دارد؛ موضوعی که ترامپ بارها در انتقاد از متحدان اروپایی‌اش مطرح کرده است.

     چشم‌انداز منطقه از نگاه بازیگران خلیج فارس

    تحلیلگران منطقه‌ای سفر ترامپ را بازتعریفی از راهبرد آمریکا در خاورمیانه ارزیابی کرده‌اند؛ راهبردی که سه پایتخت اصلی، ریاض، دوحه و ابوظبی، را در محور آن قرار می‌دهد. بدر السیف، استاد دانشگاه کویت، می‌گوید منطقه به استقبال فاصله‌گرفتن آمریکا از هم‌پیمانی‌های سنتی رفته است. محمد بحرون، رئیس اندیشکده بُحوث، معتقد است ترامپ همان نقشی را در شورای همکاری می‌بیند که چین و هند نیز آن را تشخیص داده‌اند: پیونددهنده‌ کلان در زنجیره جهانی. به گفته حسن الحسن از موسسه مطالعات راهبردی، کشورهای خلیج فارس «با ایفای نقش میانجی، خود را به‌عنوان شرکایی غیرقابل‌چشم‌پوشی در دستور کار کاخ سفید مطرح کرده‌اند». پیامی که از منطقه مخابره می‌شود روشن است: خلیج فارس دیگر بازیگر فرعی نیست. این منطقه اکنون در تدوین و هدایت دستورکار ژئوپلیتیکی مشارکت دارد – نه فقط در سطح منطقه‌ای، بلکه در سطوح جهانی، با تکیه بر ابزارهایی همچون دیپلماسی صندوق‌های ثروت ملی.

     آیا عصر طلایی آمریکا همسو با خلیج فارس است؟

    با توجه به موقعیت راهبردی، ذخایر عظیم مالی، ساختارهای قانونی باز و مازاد انرژی، کشورهای خلیج فارس می‌توانند به قطب‌های جهانی در هوش مصنوعی و فناوری تبدیل شوند. نزدیکی جغرافیایی به ۸۰درصد جمعیت جهان و عبور سالانه بیش از ۱۷۰میلیون مسافر از فرودگاه‌های منطقه، موقعیتی کم‌نظیر برای آنان فراهم کرده است. خلیج فارس با قدرت سرمایه‌گذاری خود می‌تواند به زیرساخت‌های هوش مصنوعی آمریکا جان تازه‌ای بدهد، به‌ویژه در شرایطی که تقاضای جهانی برای انرژی در حال افزایش است. ترامپ این شراکت را در صدر اولویت‌های خود قرار داده است. در نظم نوظهور جهانی، واشنگتن دیگر به اتحادهای سنتی وابسته نیست. کشورهای خلیج فارس به بازیگرانی کلیدی در رقابت میان آمریکا و چین تبدیل شده‌اند – هم در عرصه سیاست، هم فناوری. این‌بار، نه به‌عنوان پیروان منفعل، بلکه به‌عنوان شرکای راهبردی موثر.

    منبع: دنیای افتصاد

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.