مرد دیوانه و نظم جهانی که بر باد رفت!
  • آبان 30, 1404 ساعت: ۱۷:۴۱
  • شناسه : 100058
    0
    «تردیدی نیست که بدون حمایت های آمریکا، کل بنیان نظم لیبرال غربی فرو می‌ریزد. موضوعی که اکنون به عینه قابل مشاهده است. در دوره دوم حضور دونالد ترامپ در قدرت، آمریکا در به چالش کشیدن نظم لیبرال غربی صریح‌تر شده است. جالب اینکه مارک روبیو وزیر خارجه امریکا استدلال می کند نه تنها نظم لیبرال غربی نابود شده بلکه حتی به سلاحی علیه خودِ آمریکا تبدیل شده است!»
    پ
    پ

     زمانی صحبت از “نظم بین‌المللی لیبرال” امری رایج بود. حتی اگر ترتیبات نهادیِ فی نفسه لیبرال، بین‌المللی یا منظم نبودند، باز هم برچست نظم بین‌المللی لیبرال کاربردهای خودش را داشت. البته که هدفِ یک آرمان توصیف واقعیت نیست بلکه هدایت رفتار است و برای چندین دهه، اغلب کشورها آرزو داشتند تا بخشی از نظم لیبرال باشند و در ترویج آن نقش داشته باشند. در این میان حتی برخی از این رهگذر به دنبال استفاده از ظرفیت های نظم جهانی لیبرال نظیر تجارت آزاد و یا سواری رایگان از دیگر امکانات آن بوده اند.

    با این همه، واقعیت این است که دوره آن روزها به سر آمده است. ما به عصری جدید گام نهاده ایم که در آن بی‌نظمی جهانی موج می زند. به نحو واضحی، خیزش تدریجی چین و دیگر اقتصادهای نوظهور نیز بنا داشته تا ترتیباتی که توسط قدرت‌های غربی در عصر پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود را به چالش بکشد. با این حال، مساله اصلی در تضعیف فزاینده نظم لیبرال غربی این است که معمار اصلی آن یعنی آمریکا عملا آن را رها کرده است! دیگر، رهبران آمریکایی شعارهای محوری رهبران سابق این کشور با محوریت لیبرالیسمِ آمریکایی را مورد تاکید قرار نمی‌دهند.

    تردیدی نیست که بدون حمایت های آمریکا، کل بنیان نظم لیبرال غربی فرو می‌ریزد. موضوعی که اکنون به عینه قابل مشاهده است. در دوره دوم حضور دونالد ترامپ در قدرت، آمریکا در به چالش کشیدن نظم لیبرال غربی صریح‌تر شده است. جالب اینکه مارک روبیو وزیر خارجه آمریکا استدلال می کند نه تنها نظم لیبرال غربی نابود شده بلکه حتی به سلاحی علیه خودِ آمریکا تبدیل شده است!

    به طور عادی، یک نظم بین‌المللی بایستی دربرگیرنده برخی قواعد مشترک باشد با این حال، دولت ترامپ به صراحت با هرگونه محدودیتی مخالفت می کند و قواعد را نقض می‌کند. این دولت علنا سیاستِ اولویت‌بخشی به منافع مد نظر خود در رابطه با دیگران را دنبال می کند و ابایی ندارد که در این مسیر حتی برای دوستان آمریکا نیز دست به قلدوری بزند.

    سیاست تعرفه‌ای ترامپ تنها بخشی از این رویکرد اوست. او کل قواعد بازی را به هم زده است. او تعرفه ها را در شرایطی وضع و تحمیل می کند که این اقدام وی هیچ ربطی به عالم تجارت ندارد. این هنوز آغاز کار دولت ترامپ است و تردیدی نیست که اقتصاد جهانی باید بهای سنگینی را به دلیل این سیاست های ترامپ بپردازد. در این میان، البته که خودِ اقتصاد آمریکا نیز متحمل شکست های بسیار سختی خواهد شد.

    تقریاب می توان گفت مفاهیم و قواعد اصلی حقوق بین المللی از سیاست خارجی و اقتصادی آمریکا حدف شده‌اند. ترامپ و متحدانش در قدرت در مورد برخی مفاهیم نظیر حقوق بشر به صورت گزینشی حرف می زنند. او از نقض حقوق سفیدپوستان در آفریقای جنوبی حرف می زند اما کاری به حقوق فلسطینی ها در نوار غزه و کرانه‌باختری ندارد!

    واکنش های جدی در آمریکا علیه جنگ های بی‌پایان این کشور در افغانستان و عراق وجود داشته است. در عین حال، این واقعیت که کشورهای خارجی را نمی توان به نیروی نیابتی صد در صدی آمریکا تبدیل کرد هم به یک باور جدی و گسترده تبدیل شده است. عصر قدرت یکجانبه آمریکا در جهان به تدریج خود را به حس غرور ملی آمریکایی‌ها رساند امکا اکنون شاهد روندهای تازه ای در دنیا هستیم. از گرینلند تا کانال پاناما، آمریکا به موتور محرک ایجاد بی‌نظمی در جهان تبدیل شده است. در عین حال، مناطق مختلفی در دنیا از شاخ آفریقا گرفته تا سودان و مناطق ساحل آفریقا نیز در حال فرو رفتن در تنش و هرج و مرج هستند و اینطور به نظر می رسد که هیچکس به این مساله اهمیتی نمی دهد.

    جالب اینکه آمریکا در حال انجام یک ماجراجویی تازه علیه ونزوئلا و رئیس جمهور این کشور نیکلاس مادورو است. چین علی رغم قدرت صنعتی و دریایی و منابع فراوان خود، بعید است که بتواند خلا به جا مانده از جایگاه و موقعیت آمریکا را پُر کند. تاکنون، چینی ها با احتیاط در میدان تجارت رفتار کرده اند و البته با قدرت علیه قلدورمابی آمریکا مقاومت کرده اند و سعی داشته اند از درگیرشدن در منازعات مختلف در اقصی نقاط جهان خودداری کنند. چین به صراحت خواستار یک نظم جدید جهانی است و تداوم نظم غربی لیبرال که در آن آمریکا بازیگر برتر است را نمی‌خواهد.

    با این همه، هیچ چشم‌انداز روشنی از ایجاد یک نظم جدید در افق پیدا نیست. ما به دوره ای از بی‌نظمی جهانی وارد شده ایم. شرایط در این دوره به خودی خود سخت و خطرناک است. حال تصور کنید چالش هایی نظیر تغییرات اقلیمی، پاندمی بیماری ها و تهدیدات بالقوه ای نظیر هوش مصنوعی نیز وجود داشته باشند که می توانند وضعیت را بدتر هم کنند.

    همکاری مورد نیاز برای مدیریت این تهدیدات، قابل مشاهده و در دسترس نیست. اگر بخواهیم در عصر هرج و مرج کنونی جهان حرفی از امید بزنیم، باید آن را در ائتلاف های چندجانبه متمرکز بر موضوعات خاص نظیر قوانین تجارت، بهداشت جهانی،ُ انتقال انرژی و دیگر مسائل جستجو کرد. کشورهایی که اصل تهدیدات در جهان کنونی را به رسمیت می شناسند باید راه هایی را بیابند تا همکاری بیشترِ بین‌المللی برای مقابله با مخاطراتی که با آن ها رو به رو هستیم، میسر شود.

    منبع: فرارو

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.