دههها بود که اروپا نماد صلح پس از جنگ سرد بود. اما امروز با جنگی مداوم و فزاینده روبهروست. پیامد گفتوگوهای صلح دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در ماه اوت، تشدید جنگ روسیه علیه اوکراین بوده است؛ همراه با اوجگیری چشمگیر جنگ ترکیبی روسیه علیه خود اروپا. این کارزار ارعاب، اجبار و خرابکاری اکنون سراسر اروپا را در بر گرفته است، تقریباً در هر نقطه از جغرافیای آن. این وضعیت پیشنمایشی است از آیندهای سرشار از تنش و ناامنی برای قارهای که مدتها آرامش را وضعیت طبیعی خود میپنداشت.
نشانهها، تنها در هفتههای گذشته، بیشمارند. پروازهای مکرر پهپادها موجب اختلال در ترافیک هوایی اروپا شده است. جنگندههای روسی وارد حریم هوایی استونی شدهاند. گفته میشود مأموران مسکو کوشیدند نتیجۀ انتخابات اخیر مولداوی را به نفع خود تغییر دهند. در ماه اوت نیز روسیه ظاهراً سیستم ناوبری هواپیمای اورسولا فن در لاین، رئیس شورای اروپا، را مختل کرد. افزون بر این، الگوی گستردهتری از بریدن کابلهای زیردریایی در بالتیک، دامنزدن به بحران در بالکان و نظارت تهدیدآمیز بر فیبرهای نوری حیاتی در اقیانوس اطلس وجود دارد. سالهاست که خرابکاریها، طرحهای ترور و مداخلههای سیاسی روسیه بسیاری از کشورهای اروپایی را آزار میدهد. پوتین در حالی که با تمام توان به اوکراین ضربه میزند، همزمان در حال تغییر اروپا هم هست.
انگیزههای او چندلایهاند. جنگ ترکیبی، وسیلهای است برای تنبیه اروپا بهخاطر حمایت از مقاومت اوکراین. این جنگ به کشورهای اروپایی هشدار میدهد تا پس از آتشبس احتمالی، از اعزام نیرو به اوکراین بپرهیزند. در سطحی بنیادیتر، هدف از این جنگ، تضعیف و بیثباتسازی نیمهی شرقی ائتلاف فراآتلانتیکی است که سالها مانع نفوذ روسیه بوده است، در همین حال روسیه بهدنبال جداسازی شرق و غرب اروپا از هم است.
نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، زمانی گفت «عزیزترین رویای» مسکو این است که آمریکا را از اروپا جدا کند. ایدئولوژیها تغییر میکنند اما الزامات ژئوپولیتیکی پابرجا میمانند. با حضور رئیسجمهوری در کاخ سفید که نسبت به اتحاد آتلانتیک موضعی دوپهلو دارد، مسکو به دنبال تحریکاتی است که در اروپا ترس بیافریند ولی در واشنگتن واکنش سردی برانگیزد. اگر روسیه فشار را افزایش دهد و در عین حال ایالات متحده بهسوی اولویتهای دیگر متمایل شود، اروپای فاقد تسلیحات کافی خود را تنها خواهد یافت.
پوتین بیتردید توجه اروپا را جلب کرده است. نخستوزیر دانمارک، مته فِرِدریکسن، گفته که این قاره با «دشوارترین و خطرناکترین وضعیت از زمان جنگ جهانی دوم» روبهرو است. نیروهای ویژۀ فرانسه اخیراً یک کشتی روسی را بازرسی کردند که احتمالاً پهپادهایی را بر فراز دانمارک و نروژ پرتاب کرده بود. رهبران اروپایی دربارۀ ایجاد «دیوار پهپادی» برای دفاع از کشورهایشان سخن میگویند و هشدار دادهاند که هر پرندۀ متجاوزی را سرنگون خواهند کرد.
برخی وزارتخانههای دفاع اروپا نگرانند که جنگ ترکیبی به جنگ داغ تبدیل شود: شاید روسیه بخواهد امنیت اروپا را با اشغال بخشی از استونی یا کشور آسیبپذیر دیگری در شرق در هم بشکند. چنین احتمالی وجود دارد اما تا زمانی که ارتش پوتین در باتلاق اوکراین گرفتار است، بعید به نظر میرسد. این حاکم روس معمولاً در آغاز درگیری مستقیم با ائتلافی مجهز به سلاح هستهای محتاط بوده است. با این حال، خطر وقوع حادثهای خشونتآمیز ــمثلاً اگر لهستان یا دانمارک یک هواپیمای روسی را سرنگون کنندــ رو به افزایش است. اقدامات خرابکارانۀ روسیه بهشدت خطرناکند: ظاهراً مأموران مسکو تا آستانۀ سرنگونکردن یک هواپیمای باری بر فراز آلمان پیش رفتهاند که میتوانست پیامدهای مرگباری داشته باشد.
افزایش تنشها، فوریت تسلیح مجدد اروپا را برجسته میکند، همینطور ضرورت خرید زمان برای تکمیل این فرایند از طریق حفظ مقاومت اوکراین را. تصور اینکه جنگ ترکیبی روسیه بهزودی متوقف خواهد شد، بینهایت احمقانه است. روسیۀ پوتین روز به روز خشنتر میشود. نظام سیاسی آن خشن و شبهفاشیستی شده است. اقتصاد کشور کاملاً در خدمت جنگ بسیج شده است. پوتین روابط خود را با دیگر دشمنان آمریکا، همچون چین و کرۀ شمالی، عمیقتر میکند. او باور دارد که کشورش درگیر نبردی وجودی با «غرب جمعی» است. این جدال به شکلی ادامه خواهد یافت، حتی پس از پایان جنگ اوکراین. حتی شاید با حمایت چین از تهاجم پنهان روسیه شدت گیرد.
از لحاظ خشونت، دخالت چین در اروپا هنوز به پای تهاجم روسیه نمیرسد. اما کشتیهای چینی نیز در بریدن کابل در بالتیک نقش داشتهاند. حملات سایبری چین جاهطلبانهتر و رایجتر شدهاند. مقامات غربی از همافزایی روزافزون میان کارزارهای اطلاعات گمراهکنندۀ روسیه و چین سخن میگویند.پکن همچنین با جلب کشورهای فقیرتر در جنوبشرقی اروپا که گاه دولتهایی نالیبرال دارند، در حال ایجاد شکاف در جامعۀ فراآتلانتیکی است. هدف، کشیدن «پردۀ ابریشمی» از یونان تا مجارستان است که عملاً آنها را در نیمۀ جنوبی اروپا را از بقیه جدا میکند.
هم چین و هم روسیه، با وجود تفاوتهایشان، خواستار اروپایی ضعیفتر و مطیعترند. پرسش این است که آیا ایالات متحده به این قاره کمک خواهد کرد تا انسجام و قدرت خود را حفظ کند یا نه.گرایشهای سیاست آمریکا دوپهلو است. ترامپ اروپا را به تسلیح مجدد واداشته و هرچه از پوتین ناامیدتر میشود، اندکاندک مواضعش نسبت به اوکراین و اروپا ملایمتر میگردد.
اما خود ترامپ نیز به استقلال اروپا آسیب زده است، از جمله با درخواست کنترل گرینلند: همین تازگی بود که مقامات دانمارکی، آمریکا را به کارزاری خصمانه متهم کردند. شعار تکراری او این است که آمریکا نباید بار امنیت قارهای آنسوی اقیانوس را بر دوش بکشد. اروپا اکنون با روسیهای انتقامجو درگیر رقابتی طولانی و خطرناک است. این نبرد، اگر اروپا مجبور شود بهتنهایی آن را بجنگد، حتی دشوارتر هم خواهد بود.
منبع: اکوایران
ثبت دیدگاه