حملات نظامی دولت ترامپ به ایران، معادلات متحدان و رقبای واشنگتن را در سراسر جهان بهکلی به هم زد و نگاه آنان به میزان تمایل کاخ سفید برای ورود به مداخله نظامی مستقیم را دگرگون کرد؛ آن هم در شرایطی که رئیسجمهور آمریکا با شعار انزواطلبانه «اول آمریکا» وعده داده بود که عصر چنین مداخلاتی به پایان رسیده است. از روسیه و چین تا اروپا و کشورهای جنوب جهان، تصمیم ترامپ برای انجام بزرگترین بمباران استراتژیک تاریخ آمریکا، تصویری از دولتی را ارائه میدهد که حتی اگر با تردید و زیر رهبری فردی دمدمی مزاج و غیرقابل پیشبینی باشد؛ حاضر است برای پیشبرد منافع خود در خارج از مرزها، به قدرت نظامی متوسل شود.
حمله به ایران، پیامی برای پوتین: آمریکا غیرقابل پیشبینی و تهاجمی
فیونا هیل، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ و از طراحان اصلی سند دفاع راهبردی بریتانیا معتقد است: «آمادگی و جسارت ترامپ برای اقدام فوری در لحظه مناسب، بدون تردید پوتین را به تأمل وادار خواهد کرد.» اگرچه ترامپ از شعارهای قبلی درباره تغییر نظام در ایران عقب نشست و ظرف تنها ۷۲ ساعت، لحن خود را از «تسلیم بیقید و شرط» به «اکنون زمان صلح است!» تغییر داد، اما همین حملات نظامی، تصویری از آمریکا بهعنوان بازیگری تهاجمی و غیرقابل پیشبینی که هیچگاه از تمایل یکجانبه برای استفاده از قدرت دست نمیکشد را در ذهن روسها تثبیت کرده است.
فیونا هیل تأکید میکند: «این حمله برای شخص پوتین حامل پیامهای هشدارآمیز جدی است، درباره اینکه در شرایط ضعف چه پیامدهایی ممکن است رقم بخورد. چنین اتفاقی، بیش از پیش او را قانع میکند که توانایی تخریب صرفنظر از نیت هر رئیسجمهور آمریکایی مهمترین نکتهای است که باید با جدیت در نظر گرفت.»
این رویکرد جدید، منعکسکننده تحولاتی در فضای سیاسی واشنگتن نیز هست؛ جایی که تندروها، همسو با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، توانستند ترامپ را متقاعد کنند که گزینه حمله به ایران بر ادامه مذاکرات بیسرانجام ترجیح دارد. این چرخش میتواند پیامدهای مستقیمی برای مناقشه اوکراین نیز به همراه داشته باشد؛ بهویژه آنکه جمهوریخواهان و سیاستمداران سرسخت آمریکا فشارها را برای اتخاذ رویکرد تهاجمیتر علیه پوتین و تشدید تحریمها افزایش دادهاند.
هرچند ترامپ هنوز موضع خود را درباره ازسرگیری کمک نظامی به اوکراین تغییر نداده، اما آشکارا نسبت به پوتین ابراز ناامیدی کرده است. زمانی که پوتین پیشنهاد کرد نقش میانجی بین اسرائیل و ایران را ایفا کند، ترامپ در پاسخ گفت: «نه، من برای ایران کمکی نمیخواهم. از تو کمک میخواهم!» با وجود این، دستکم در کوتاهمدت، بعید است حملات آمریکا به ایران اثر ملموسی بر روند جنگ میان روسیه و اوکراین بگذارد.
مکس بوت، پژوهشگر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، در یک میزگرد تخصصی تأکید کرد: «به نظر من این حملات تأثیر قابل توجهی بر جنگ اوکراین نخواهد داشت، چون اگرچه ایران در ابتدای جنگ با ارسال پهپادهای شاهد کمک زیادی به روسیه کرد ( ادعایی)، اما امروز روسیه نه تنها توانسته نسخه داخلی این پهپادها را بسازد، بلکه آنها را ارتقاء هم داده است.» در سطحی کلانتر، حملات ترامپ میتواند به تضعیف محور «مقاومت» نوظهور متشکل از روسیه و چین منجر شود؛ بهویژه با توجه به اینکه این دو کشور، علیرغم محکومیت شدید حملات آمریکا در نشست امنیتی سازمان همکاری شانگهای (SCO) که همین هفته در چین برگزار شد، حاضر نشدند حمایت عملی از ایران نشان دهند. بوت میگوید: «این رویداد نشان داد روسیه متحد چندان قابل اعتمادی نیست؛ چرا که حاضر نشد برای حمایت از شرکای خود در ایران هیچ تلاشی کند و حتی در مقابل تمام کمکهایی که گرفته، واکنشی نشان نداد.»
حمله آمریکا به ایران، هشداری برای چین: تایوان در تیررس استراتژی جدید؟
جسارت آمریکا در حمله به ایران همچنین میتواند برای چین تبعات قابل توجهی به دنبال داشته باشد؛ کشوری که در ماههای اخیر فشار نظامی بر تایوان را افزایش داده و طبق گفته دریاسالار ساموئل پاپارو، فرمانده ستاد منطقهای هند-آرام آمریکا، حتی رزمایشهایی با هدف شبیهسازی الحاق اجباری تایوان برگزار کرده است؛ آن هم در حالی که ایالات متحده به حمایت از تایوان ادامه میدهد. ترامپ وعده داده بود سیاست سختگیرانهتری علیه چین اتخاذ کند و بسیاری از مشاوران ارشدش یا دیدگاههای ضدچینی دارند یا معتقدند ارتش آمریکا باید تمرکز استراتژیک خود را از اروپا و خاورمیانه به آسیا منتقل کند تا بتواند چین را به عنوان «تهدید راهبردی» مهار کند. با این وجود، تردیدهای پیشین ترامپ برای بهکارگیری نیروی نظامی در خارج از کشور، این تصور را برای پکن ایجاد کرده بود که واشنگتن در صورت وقوع بحران نظامی، به طور مستقیم از تایوان دفاع نخواهد کرد؛ متغیری که در صورت تداوم، میتواند موازنه قدرت در مواجهه احتمالی چین و تایوان را به طور جدی تغییر دهد.
کارشناسان هشدار میدهند که نباید میان این بحرانهای ژئوپلیتیک که از نظر ماهیت و موقعیت جغرافیایی بسیار متفاوتاند، پیوند مستقیمی برقرار کرد؛ آمادگی ترامپ برای حمله به ایران لزوماً به معنای تمایل مشابه در قبال بحران تایوان نیست. دولت ترامپ برخلاف انتظار، بیشتر درگیر پرونده خاورمیانه شد و محور راهبردی مقابله با چین نیز به تعویق افتاد. برخی تحلیلگران نظامی بر این باورند که این حملات، بخشی از اعتبار خدشهدارشده ارتش آمریکا را خصوصاً پس از خروج از افغانستان تا حدودی احیا کرده است؛ اما گروهی دیگر معتقدند که این اقدامات، پیام بازدارندگی لازم را برای تصمیمسازان نظامی در مسکو یا پکن مخابره نمیکند و با چالشهای پرهزینهتر همتراز نیست. دکتر استیسی پتیجان از مرکز امنیت نوین آمریکا هشدار میدهد: «نباید آمادگی برای بهکارگیری زور در موقعیتهای کمخطر را با بازدارندگی واقعی در سناریوهایی چون دفاع از تایوان که هزینههای بسیار بالایی دارد یکسان دانست.»
در سراسر جهان، رقبای ایالات متحده احتمالاً این حملات را دلیلی بر ماهیت تهاجمی آمریکا و تمایل واشنگتن به توسل به قدرت نظامی به جای دیپلماسی معرفی خواهند کرد؛ پیامی که میتواند برای کشورهایی که از رفتارهای غیرقابل پیشبینی کاخ سفید خسته شدهاند، جذاب و قانعکننده باشد. آسلی آیدینتاشباش، پژوهشگر اندیشکده بروکینگز، در یک تماس کنفرانسی توضیح داد: «این واقعیت که همهچیز اینقدر سریع رخ داد و نه نشانی از همکاری چندجانبه بود و نه حتی فرصتی برای دیپلماسی، موضوعی است که روسها میتوانند بهعنوان نشانهای از امپریالیسم آمریکا به کشورهای جنوب جهانی ارائه دهند.» او همچنین تاکید کرد: «در گفتوگوهایشان با ایالات متحده و متحدان غربی، همین روند را بهعنوان الگوی رایج قدرتهای بزرگ برجسته خواهند کرد تا عملکرد روسیه در بحرانهای خودش را عادی و مشروع جلوه دهند.»
منبع: فراروبه نقل از گاردین
ثبت دیدگاه