سال گذشته، هنگامی که دونالد ترامپ برای دومین دوره ریاستجمهوری نامزد شده بود، رهبران اسرائیل نمیتوانستند ترجیح خود نسبت به او، در برابر جو بایدن یا کامالا هریس را پنهان کنند.
در ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در جلسهی مشترک کنگره آمریکا سخنرانی کرد. بسیاری از تحلیلگران سخنرانی او را به عنوان دخالت رهبر اسرائیل در سیاست داخلی آمریکا، با هدف کمک به ترامپ در رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری تفسیر کردند. سپس، در اوایل سال جاری، نتانیاهو ترامپ را «بهترین دوستی که اسرائیل تاکنون در کاخ سفید داشته» توصیف کرد.
اما اولویت با آمریکاست
به نوشته جورجیو کافیرو، تحلیلگر مسائل منطقهای، العربی الجدید، در هفتههای اخیر، تنشها میان ترامپ و نتانیاهو افزایش یافته است. مهمترین مسئله در این تنشها، تصمیم دولت ترامپ برای ورود به مذاکرات دیپلماتیک با ایران بر سر مسئله حلنشده هستهای بوده است؛ تصمیمی که از نگاه اسرائیل، امنیت و منافع ژئوپولیتیکیاش را بهشدت تضعیف میکند.
برخی دیگر از اقدامات دیپلماتیک دولت ترامپ نیز در این زمینه قابلتوجه هستند. در ۱ مه، ترامپ مشاور امنیت ملی خود، مایکل والتز، را برکنار کرد. یکی از دلایل این برکناری، ناراحتی ترامپ از «هماهنگیهای فشرده» والتز با نتانیاهو درباره حملات نظامی احتمالی علیه ایران بود؛ امری که گفته میشود موجب نارضایتی ترامپ در جریان مذاکرات هستهای آمریکا و ایران شد که از آوریل با میانجیگری عمان آغاز شده بود.
پنج روز بعد، کاخ سفید با توافقی میان آمریکا و حوثیها موافقت کرد. این توافق، که به درگیریها میان اسرائیل و جنبش شورشی یمن نپرداخته بود، موجب نگرانی شدید مقامات اسرائیلی شد که بهطور کامل از آن بیاطلاع بودند. از نگاه تلآویو، این توافق نمونهای آشکار از سیاست خارجی «اول آمریکا» بود؛ سیاستی که بدون توجه به منافع یا انتظارات متحدان دیرینه آمریکا اجرا میشود.
در ۱۲ مه، دولت ترامپ موفق به آزادسازی ادان الکساندر، شهروند دو تابعیتی آمریکایی-اسرائیلی شد که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه در اسارت بود. این نتیجه مذاکرات مستقیم میان آمریکا و حماس بود که اسرائیل را در آن مشارکت ندادند.
اوایل همین ماه، ترامپ در ریاض اعلام کرد که تحریمهای آمریکا علیه سوریه پایان خواهد یافت. این در حالی بود که اسرائیل از واشنگتن خواسته بود تا تحریمهای سختگیرانه علیه سوریه را پس از تغییر حکومت اسد حفظ کند و از هر اقدامی برای مشروعیتبخشی به دولت جدید این کشور خودداری کند.
کاخ سفید همچنین گفتوگوها درباره همکاری در زمینه انرژی هستهای غیرنظامی با عربستان را از روند عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان جدا کرد. به بیان دیگر، دولت ترامپ با تصمیم عربستان برای نپیوستن به روند عادیسازی روابط با اسرائیل در این مقطع کنار آمده و نمیخواهد این موضوع مانعی بر سر راه برنامههای آن برای ارتقاء شراکت واشنگتن-ریاض باشد.
همچنین، تصمیم دولت ترامپ مبنی بر نپذیرفتن درخواست تلآویو برای بازدید از اسرائیل بهعنوان چهارمین مقصد سفر منطقهای ترامپ در ماه جاری، از دید برخی تحلیلگران، نشانهای دیگر از به حاشیه راندن اسرائیل توسط دولت آمریکا بود.
معین ربانی، تحلیلگر سیاسی و سردبیر مجله جدلیه، گفت: «دولت ترامپ تصمیم گرفته است که اولویتها و منافع آمریکا در خاورمیانه را بر پایه توافقهای دوجانبه با طرفهای ذیربط پیگیری کند، نه از طریق گنجاندن دستورکار اسرائیل در سیاستهای خاورمیانهای خود.»
به گفته گوردون گری، سفیر پیشین آمریکا در تونس، دولت ترامپ در چارچوب شعار «اول آمریکا»، سیاست خارجیای کاملاً معاملهمحور را دنبال میکند؛ و نحوه اجرای آن، چیزی نیست که نتانیاهو لزوماً برای آن برنامهریزی کرده باشد. او افزود: «نتانیاهو و دوست نزدیک او، ران درمر، وزیر امور استراتژیک، با تکیه بیش از حد به روابطشان با مایک والتز، اولین مشاور امنیت ملی ترامپ در دولت دومش، دچار سوءمحاسبه شدند. رایزنیهای آنها با والتز درباره اقدام نظامی علیه ایران، خلاف تمایلات ذاتی ترامپ بود و گفته میشود که موجب خشم رئیسجمهور شد. ظاهراً نتانیاهو و درمر در این مسیر از این واقعیت غافل ماندند که ترامپ تمایل زیادی به اخراج مشاوران امنیت ملیاش دارد.»
خونریزی در غزه
در خصوص جنگ اسرائیل در غزه، دولت ترامپ همچنان حمایت کامل و بیقید و شرطی از تلآویو دارد. از زمانی که کابینه نتانیاهو در ماه مارس آتشبس را شکست، ترامپ گهگاه از زبان دیپلماتیکی استفاده کرده که نشاندهنده تمایل او به پایان خشونتها بوده، اما کاخ سفید هیچ فشار واقعیای بر اسرائیل وارد نکرده است.
دکتر جاشوا لندیس، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهما، در این باره گفت: «اسرائیل همچنان رابطهای ویژه با آمریکا دارد. علیرغم فشارهای گسترده بینالمللی برای پایان دادن به جنگ، ترامپ به اسرائیل چک سفید داده تا با فلسطینیها هر طور که میخواهد رفتار کند،.»
آنا جیکوبز، پژوهشگر مؤسسه کشورهای عربی حوزه خلیج در واشنگتن، نیز دیدگاهی مشابه دارد. او با اشاره به «نقاط اصطکاک آشکار» میان دولتهای ترامپ و نتانیاهو گفت: «با وجود این تنشها، کاخ سفید بهوضوح اعلام کرده که هیچگونه فشار جدیای برای پایان دائمی جنگ غزه بر اسرائیل وارد نخواهد کرد.»
علیرغم اینکه تیم ترامپ در مواردی برای پیشبرد منافع خاص آمریکا، نتانیاهو را دور زده است، اما به گفته جیکوبز، «هیچ شکاف بنیادی در روابط آمریکا و اسرائیل وجود ندارد. دولت ترامپ امیدوار بود که در جریان سفر هفته گذشته به خلیج فارس، آتشبس و مبادله گروگانهای گستردهتری را اعلام کند، اما این اتفاق هنوز نیفتاده است. دولت ترامپ فشارهایی بر کابینه نتانیاهو وارد کرد تا اجازه ورود کمکهای بشردوستانه را بدهد – امری که ظاهراً قرار است اجرایی شود – ولی در عمل، این کمکها در برابر نیازهای واقعی فقط قطرهای در دریاست.»
پرونده ایران
منبع اصلی تنش میان دولت ترامپ و نتانیاهو، اختلافنظرهای شدید آنها درباره ایران و نحوه برخورد با برنامه هستهای تهران است. در حالی که کاخ سفید بهطور فعال در پی دستیابی به توافق هستهای جدید است، نتانیاهو همچنان با قاطعیت با آن مخالفت میکند. همین مسئله، تقابل میان جاهطلبیهای دیپلماتیک ترامپ و موضع سرسختانه تلآویو در مخالفت با هرگونه دیپلماسی با جمهوری اسلامی ایران را توضیح میدهد.
در نهایت، ترامپ میخواهد آمریکا از درگیر شدن در منازعات خاورمیانه پرهیز کند. باتلاقهای این منطقه فرساینده هستند و از نگاه ترامپ، درگیریهای نظامی آینده در خاورمیانه، چیزی به منافع آمریکا نمیافزاید و تنها هزینههای انسانی و مالی برای این کشور به همراه دارد. کاخ سفید ترجیح میدهد که انرژی و منابع آمریکا بهسوی مهار چینِ در حال صعود سوق داده شود، و همین هدف، بخش بزرگی از اقدامات دولت ترامپ در خاورمیانه را که بیشتر جنبه دیپلماتیک دارند تا نظامی، توضیح میدهد.
در مورد ایران، ترامپ خواهان پرهیز از درگیری پرهزینه و آشوببار با این کشور است، همانند دیگر اعضای دولتش نیز چنین دیدگاهی دارند، بهویژه معاون رئیسجمهور، جیدی ونس، که این موضوع را در کارزار انتخاباتی سال گذشته بهصراحت بیان کرده بود. با این حال، ترامپ نمیخواهد در دوران ریاستجمهوریاش ایران به یک قدرت هستهای تبدیل شود. از اینرو، او از توافقی حمایت میکند که برنامه هستهای تهران را متوقف کند، بیآنکه آمریکا حتی یک گلوله بهسوی ایران شلیک کند.
از دیدگاه دولت ترامپ، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس – بهویژه عمان – بازیگرانی مؤثر در کاهش تنش با ایران و پیشبرد مسیر دستیابی به توافق هستهای جدید هستند. در مقابل، اسرائیل تلاش دارد واشنگتن را بهسوی جنگ با ایران سوق دهد.
این تضاد تا حدی توضیح میدهد که چرا بهنظر میرسد کاخ سفید ترامپ در حال تغییر محور اصلی سیاست خاورمیانهای آمریکا از اسرائیل بهسوی روابط و مشارکتهای خود با اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) است؛ موضوعی که تصمیم ترامپ برای سفر به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی – اما نه اسرائیل – در نخستین تور خاورمیانهایاش پس از بازگشت به کاخ سفید، بر آن تأکید دارد. در مورد نحوه تعامل کاخ سفید با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، دولت ترامپ از اسرائیل انتظار دارد که یا همکاری کند، یا کنار گذاشته شود.
معین ربانی گفت: «اسرائیل بهطور فزایندهای بهعنوان مانعی در برابر تلاشهای آمریکا برای تحقق اهداف سیاستیاش در خاورمیانه تلقی میشود. شاید بتوان گفت اسرائیل همواره اینگونه دیده میشد، اما دولتهای پیشین آمریکا اغلب در برابر اولویتهای اسرائیل عقبنشینی میکردند. ترامپ تمایلی ندارد که به همان اندازه تن به این عقبنشینیها دهد. بهنظر من، افشاگریها درباره اینکه مایک والتز، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، و احتمالاً دیگر مقامات دولت ترامپ، با نتانیاهو برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران تبانی میکردند – در حالی که ترامپ آشکارا تمایلی به این درگیری ندارد – در واشنگتن خوشایند واقع نشد.»
در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا اختلاف نظر ترامپ و نتانیاهو بر سر پرونده هستهای ایران ممکن است به مشکلات جدیتری در اتحاد آمریکا و اسرائیل منجر شود، جیکوبز گفت که بسیاری از این مسائل به این بستگی دارد که آیا نهایتاً توافق هستهای جدیدی میان واشنگتن و تهران حاصل میشود یا نه؛ امری که همچنان نامشخص است.
او در ادامه گفت: «تصور حمله اسرائیل به ایران در زمانی که دولت ترامپ در تلاش برای دستیابی به این توافق است، دشوار است. دولت ترامپ احتمالاً میخواهد نقاط اصطکاک خود با نتانیاهو را محدود کند و بهاحتمال زیاد، اولویت را به توافق هستهای آمریکا و ایران و مهار حمله نظامی احتمالی اسرائیل به ایران میدهد، نه اعمال فشار بیش از حد بر نتانیاهو در موضوع غزه.»
مسیر پیشروی نتانیاهو
یکی از پرسشهای کلیدی این است که نتانیاهو چگونه میخواهد در عصر ترامپ ۲.۰ با این تحولات در روابط آمریکا و اسرائیل کنار بیاید؟ نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که با حضور یک جمهوریخواه – بهویژه شخص ترامپ – در کاخ سفید، جمهوریخواهان راستگرا دیگر مانعی بر سر راه دیپلماسی آمریکا با ایران نخواهند بود؛ برخلاف دوره ریاستجمهوری باراک اوباما، یا اگر بایدن یا هریس در قدرت بودند.
گوردون گری توضیح داد: «ترامپ آزادی عمل دیپلماتیک بسیار بیشتری نسبت به بایدن دارد، چون از حملات سیاسی جناح راست آمریکا مصون است. اگر دولت بایدن وارد مذاکره با ایران میشد یا با حوثیها یا حماس توافق میکرد، راستگرایان آن را بهشدت محکوم میکردند.»
باربارا اسلاوین، پژوهشگر ارشد مرکز استیمسون، گفت: «نتانیاهو باید مراقب باشد که مانند کاری که بارها با رؤسایجمهور دموکرات انجام داد، بهصورت علنی در تقابل با ترامپ قرار نگیرد. او تلاش خواهد کرد با استفاده از لابی آیپک و گروههای مسیحی انجیلی، بر اعضای جمهوریخواه کنگره برای حمایت از سیاستهایش فشار وارد کند، اما تأثیرگذاری آنها بر ترامپ محدود است». او افزود: «اکنون که ترامپ در دومین و احتمالاً آخرین دوره ریاستجمهوری خود قرار دارد، دیگر مانند سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۴ نیازی به جلب رضایت رأیدهندگان انجیلی و یهودیان راستگرا ندارد. او اتحاد آمریکا با اسرائیل را در حوزههایی چون فروش تسلیحات و همکاری اطلاعاتی حفظ خواهد کرد و با چرخش داخلی اسرائیل به سمت راست نیز مخالفتی نخواهد داشت. اما اگر فکر کند توافق با دشمنان اسرائیل به نفع خانوادهاش یا در مسیر دریافت جایزه نوبل است، بیتردید وارد معامله خواهد شد. او همچنین بهشکل فرصتطلبانهای از موضوع یهودستیزی برای پیشبرد اهداف دیگرش استفاده خواهد کرد، از جمله اخراج مهاجران از کشورهایی که با آنها دشمنی دارد و کاهش استقلال دانشگاهها و نهادهایی که با او مخالفاند.»
میتوان با اطمینان گفت که در آینده، تمرکز ترامپ بر تقویت موقعیت اقتصادی آمریکا در داخل و خارج خواهد بود. معین ربانی در این زمینه گفت: «اگر توافقی روی میز باشد که با منافع آمریکا همخوانی داشته باشد، و از نظر این دولت رضایتبخش باشد، الزامی ندارد که تمام مطالبات اسرائیل را نیز برآورده کند.»
در این مرحله، آیا میتوان گفت که در اتحاد آمریکا و اسرائیل «بحران» وجود دارد؟ احتمالاً نه؛ چنین برداشتی اغراقآمیز خواهد بود و تنش موجود میان کاخ سفید و کابینه نتانیاهو را بیش از اندازه جلوه میدهد.
با این حال، ربانی معتقد است که اگر این اصطکاک، با واکنشهای مشابه گذشته از سوی رهبری اسرائیل مواجه شود، یعنی همان واکنشهایی که پیشتر نسبت به دولتهای آمریکایی که به خواستههای اسرائیل تن نمیدادند نشان داده شده بود، میتواند به بحران تبدیل شود. او در پایان گفت: «ترامپ بسیار زودرنج است، وفاداری به اسرائیل را شرط بقای سیاسی خود نمیداند، و اگر لازم بداند، آماده است در برابر اسرائیل، لابی آن، و حتی افراد وفادار به اسرائیل در دولت خودش بایستد.»
منبع: اکوایران
ثبت دیدگاه