چگونه در سال جدید نظم جهانی جدید ظهور می‌کند؟
  • آبان 28, 1404 ساعت: ۱۱:۰۰
  • شناسه : 99984
    0
    دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، هنجارها و نهادهای چند دهه‌ای را به همان اندازه نمایشی در هم شکست که کاخ سفید را بازسازی کرد. تعرفه‌های او سیستم تجارت چندجانبه را در هم کوبید. ماشین دیپلماسی بین‌المللی از سازمان ملل تا کمک‌های خارجی، با کاهش بودجه آمریکا ضربه خورد. ائتلاف‌های امنیتی دیرینه، به روابطی معامله‌محور تبدیل شدند که قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا را پولی‌سازی کردند.
    پ
    پ

    در سیاست جهانی، سال ۲۰۲۵ سالی بود که نظم قدیم پایان یافت.

    دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، هنجارها و نهادهای چند دهه‌ای را به همان اندازه نمایشی در هم شکست که کاخ سفید را بازسازی کرد. تعرفه‌های او سیستم تجارت چندجانبه را در هم کوبید. ماشین دیپلماسی بین‌المللی از سازمان ملل تا کمک‌های خارجی، با کاهش بودجه آمریکا ضربه خورد. ائتلاف‌های امنیتی دیرینه، به روابطی معامله‌محور تبدیل شدند که قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا را پولی‌سازی کردند.

    به گزارش اکونومیست،، در داخل کشور، ترامپ بزرگ‌ترین گسترش قدرت اجرایی در یک قرن گذشته را اجرا  کرد. سربازان را به شهرهای اداره‌شده توسط دموکرات‌ها فرستاد؛ دانشگاه‌ها را با تهدید و کاهش بودجه وادار به اطاعت کرد؛ به استقلال فدرال‌رزرو حمله کرد؛ و ماشین حکومت را علیه دشمنانش به کار گرفت.

    از قربانیان تا معماران ائتلاف‌ها؛ چگونه قدرت‌های میانی نظم جهانی جدیدی می‌آفرینند؟
    آسیای مرکزی که اکنون میان دریای خزر و دریای سیاه پل می‌زند، در حال تبدیل شدن به مرکز انرژی و حمل‌ونقل اوراسیا است.

    سرعت سرسام‌آور و مقیاس این اقدامات تشخیص این‌که حاصل نهایی آن‌ها چه بود را دشوار می‌کرد. آیا این‌ها اختلال لازم در یک سیستم منجمد بود؟ یا حمله‌ای به ستون‌های بنیادی دموکراسی آمریکا؟ آیا این معامله‌گری  صرف و فوری، شیوه‌ای نوآورانه برای پیشبرد کارها بود، یا پیروزی تاکتیک‌های مافیایی بر خرد استراتژیک بلندمدت؟

    ترامپ کاخ سفید

    نگرانی‌های بسیاری بیان شد: از حمایت‌گرایی، فساد، سیاسی‌سازی نهادهای مستقل، و با گذشت سال، احساسی فزاینده که تیم ترامپ خود را مقید به قانون نمی‌داند. درست است که رهبری ترامپ به سبک «سوپرانوها» موفقیت‌هایی واقعی به همراه داشت. مهم‌ترین آن‌ها آتش‌بس غزه بود؛ که امکان یک آغاز جدید را ایجاد کرد و دیپلماسی سبک املاک نیویورکی ترامپ که بسیار مورد تمسخر قرار گرفته بود را تأیید کرد.

    فشار او بر متحدان ناتو باعث افزایش بودجه‌های دفاعی شد؛ افزایش‌هایی که کسی سال قبل تصورش را نمی‌کرد. و در مناقشات میان کشورهای کوچک‌تر، رئیس‌جمهوری که تشنه جایزه نوبل بود و حاضر بود تهدید کند و فشار بیاورد، توانست برخی اختلافات را حل کند، یا دست‌کم روی آن‌ها سرپوش بگذارد. اما شکست‌ها نیز آشکار بودند.

    از نظر استراتژیک، اعمال تعرفه‌های تنبیهی علیه هند (به‌بهانه خرید نفت از روسیه) و برزیل (به‌خاطر محاکمه ژائیر بولسونارو) منطقی نداشت. این تصمیم‌ها آن کشورها را به چین نزدیک‌تر خواهد کرد.

    ترامپ پیشرفتی با ولادیمیر پوتین نداشت. و شی جین‌پینگ او را دور زد. چین برنده بی‌چون‌وچرای رویارویی‌های تجاری ۲۰۲۵ بود. خوشبختانه تعرفه‌ها اقتصاد جهانی را غرق نکردند. شش ماه پس از «روز آزادی»، درآمد حاصل از تعرفه‌ها نشان می‌دهد که نرخ مؤثر متوسط تعرفه آمریکا کمی بیش از ۱۰ درصد بوده، بسیار کمتر از آنچه در ماه آوریل پیش‌بینی می‌شد. تلافی‌جویی‌ها محدود بود و از یک جنگ تجاری سبک ۱۹۳۰ جلوگیری شد. در عوض، کشورها معامله کردند و واردکنندگان بخش زیادی از هزینه تعرفه‌ها را پرداختند.

    در همین حال، کاهش شدید مقررات توسط تیم ترامپ، اشتیاق او به دارایی‌های رمزارزی، و عزم بی‌امان برای اینکه آمریکا برنده مسابقه هوش مصنوعی باشد، باعث رونق چشمگیر بازار سهام شد؛ رونقی که اقتصاد مقاوم آمریکا را تقویت کرد. این رونق و ترس از تلافی یک روایت یکدست در میان رهبران تجاری ایجاد کرد: در هر جهتی که جهان حرکت کند، اقتصاد آمریکا شکوفا خواهد شد. کمتر کسی حاضر بود نگرانی‌های خود را علنی بیان کند و قطعاً نه در فضای عمومی.

    دیدار تاریخی ترامپ و شی؛ توافق دو رهبر بر سر تعرفه‌ها
    دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، پس از دیدار با شی جین‌پینگ، رهبر چین، در روز پنج‌شنبه، اعلام کرد آخرین روز سفرش به آسیا، توافق‌هایی با چین انجام داده است.

    با فروپاشی نظم قدیم، خطوط کلی نظم جدید در سال ۲۰۲۶ در سه حوزه اصلی بسیار روشن‌تر خواهد شد.

    آینده دموکراسی‌های لیبرال غرب

    انتخابات میان‌دوره‌ای نوامبر ۲۰۲۶ تعیین خواهد کرد که آیا آمریکا در معرض خطر جدی یک نیمه‌اقتدارگرایی قرار دارد یا نه. اگر دموکرات‌ها کنترل مجلس نمایندگان را به‌دست آورند، مهار قابل‌توجهی بر دولت ترامپ اعمال خواهد شد. اگر تاریخ راهنما باشد، آن‌ها باید پیروز شوند، اما این زمان‌ها عادی نیست. دموکرات‌ها حتی کمتر از ترامپ محبوب هستند. و خطر قابل‌توجهی وجود دارد که دولت بخواهد در انتخابات آمریکا دخالت کند. در آن سوی اقیانوس اطلس، سال ۲۰۲۶ نشان خواهد داد که آیا ناسیونالیست‌های پوپولیست مشابه ماگا در آستانه به‌قدرت‌رسیدن در بزرگ‌ترین اقتصادهای اروپا هستند یا نه.

    در بریتانیا، جایی که حزب رفرم به رهبری نایجل فاراژ در نظرسنجی‌ها پیش است، انتخابات محلی نشان خواهد داد که آیا این حمایت به رأی تبدیل می‌شود یا نه و بنابراین، در انتخابات سراسری بعدی، آیا شانس نخست‌وزیر شدن فاراژ وجود دارد یا نه.

    در فرانسه، تاریخ اخیر نشان می‌دهد که یک فروپاشی دیگر دولت در ۲۰۲۶ بسیار محتمل است که به معنای انتخابات پارلمانی جدید و احتمالاً نخست‌وزیر شدن جردن باردلا به عنوان نخستین چهره راست‌گرا و پوپولیست در این مقام خواهد بود. در آلمان، مشخص خواهد شد که آیا «دیوار آتش» در برابر حزب راست‌افراطی ای‌دی‌اف دوام می‌آورد یا نه.

    ترامپ

    ژئوپولیتیک: در ۲۰۲۶، معامله‌محوری ترامپی به یک ترکیب عجیب تبدیل خواهد شد:  میانجی‌گری‌های پراکنده و غیرقابل‌پیش‌بینی در جهان، مداخله‌گری قوی در «حیاط خلوت» آمریکا، و معامله‌گری فرصت‌طلبانه درباره زنجیره‌های حیاتی تأمین. اشتیاق ترامپ برای جایزه نوبل صلح او را در خاورمیانه فعال نگه خواهد داشت. او مانع بازگشت اسرائیل به جنگ تمام‌عیار در غزه خواهد شد و برای عفو بنیامین نتانیاهو و شاید یک خروج سیاسی آبرومندانه برای او فشار خواهد آورد. ترامپ احتمالاً در جاهای دیگر هم نقش میانجی بازی خواهد کرد، به‌ویژه جایی که امکان گرفتن امتیاز مواد معدنی کمیاب وجود داشته باشد.

    اما در برابر سرسختی پوتین، آمریکا سرنوشت اوکراین را به اروپا واگذار خواهد کرد، اروپایی که درگیر موج پوپولیستی شده و شاید نتواند مسئولیت را به‌عهده بگیرد. واضح‌ترین نشانه‌های جهت‌گیری سیاست خارجی آمریکا از آسیا و آمریکای لاتین خواهد آمد.

    آسیا

    تمایل ترامپ برای «کسب‌وکار با چین» احتمالاً به تضعیف خطرناک حمایت از تایوان منجر می‌شود. ابهام استراتژیک آمریکا ممکن است جای خود را به بی‌تفاوتی حساب‌شده بدهد. به‌ویژه اگر اقتصاد آمریکا ضعیف شود و ترامپ برای یک توافق تجاری بزرگ با چین مشتاق‌تر شود.

    آمریکای لاتین

    در این منطقه، استفاده خشن و سنگین از قدرت آمریکا محتمل است؛ ترکیبی از حمایت از متحدان ایدئولوژیک (مانند میلی در آرژانتین و بوکله در السالوادور) و قلدری آشکار علیه مخالفان ایدئولوژیک. می‌توان انتظار داشت تلاش برای تغییر رژیم در ونزوئلا، و تلاش برای تأثیرگذاری بر انتخابات، مثلاً در کلمبیا رخ دهد. این رویکرد تهاجمی برای رئیس‌جمهوری که می‌خواهد روی مهاجرت، جرم و مواد مخدر سرسخت به‌نظر برسد، ابزار موثری خواهد بود.

    اقتصاد

    در حوزه اقتصاد نیز در سال ۲۰۲۶ وضوح بیشتری به‌دست خواهد آمد؛ چه خوب، چه بد. حتی اگر اصلاح شدید بازار رخ ندهد، رشد سرسام‌آور قیمت سهام مانند سال ۲۰۲۵ موجب اعتماد نخواهد شد. اثر دگرگون‌کننده بهره‌وری ناشی از هوش مصنوعی نیز به سرعتی که خوش‌بین‌ها تصور می‌کنند آشکار نخواهد شد. آسیب ناشی از تعرفه‌ها محسوس‌تر خواهد شد، فشار بر مصرف‌کنندگان سنگین‌تر، و غیرقابل‌دوام‌بودن کسری‌های بودجه آمریکا روشن‌تر. انتخاب ترامپ برای ریاست بعدی فدرال‌رزرو نشان خواهد داد که آیا استقلال بانک مرکزی پایان یافته یا نه.

    با توجه به آشفتگی سایر کشورهای ثروتمند، گریزی گسترده از دلار بعید است؛ اما تا پایان ۲۰۲۶ ممکن است اقتصاد آمریکا دیگر آن‌قدر استثنایی به‌نظر نرسد.

    البته این شاید نتیجه خوبی باشد. یک اقتصاد ضعیف‌تر می‌تواند شانس دموکرات‌ها را برای بازپس‌گیری مجلس نمایندگان و بازگرداندن بخشی از ابزارهای نظارتی در دموکراسی آمریکا افزایش دهد. بازارهای مالی نگران نیز ممکن است انقلابیون کاخ سفید را از بدترین تخلفات قانون اساسی بازدارند. و یک اقتصاد ضعیف‌تر شاید حتی ترامپ را به عمل‌گرایی بیشتر تشویق کند. شاید زمان آن رسیده باشد که یکی دو تاجر شجاع علناً بگویند برای سلامت بلندمدت آمریکا، کمی دست‌اندازهای کوتاه‌مدت چیز بدی نیست.

    منبع: اکوایران

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.