دولت ترامپ با ارائه طرحی تازه، مسیر جدیدی را برای پرونده هستهای ایران ترسیم کرده است؛ بر اساس این طرح، تهران میتواند غنیسازی اورانیوم را در سطوح پایین ادامه دهد. واشنگتن و متحدانش بهدنبال تنظیم چارچوبی سختگیرانهتر هستند. نکته قابل توجه این است که طرح پیشنهادی، همزمان دست ایران را برای تأمین سوخت نیروگاههای جدید باز میگذارد.
این پیشنهاد به مثابه پلی دیپلماتیک است؛ پلی که ایالات متحده امیدوار است ایران را از وضعیت فعلی به نقطهای برساند که در آن هیچ اثری از غنیسازی اورانیوم در خاک این کشور باقی نماند. با این حال، ابهامات جدی درباره پذیرش این طرح از سوی تهران همچنان پابرجاست. در این چارچوب، آمریکا وعده داده تسهیل ساخت راکتورهای هستهای در ایران را بر عهده بگیرد و زمینه را برای شکلگیری تأسیسات غنیسازی تحت نظارت یک کنسرسیوم منطقهای فراهم کند؛ کنسرسیومی که قرار است استانداردهای سختگیرانهای را بر کل روند اعمال نماید. اما نکته کلیدی آنجاست که به محض آغاز بهرهبرداری ایران از این امکانات، تهران موظف خواهد بود هرگونه فعالیت غنیسازی اورانیوم را در داخل کشور متوقف کند
طرح جدید واشنگتن: ناجی دیپلماسی یا بنبست تازه با ایران؟
طرح پیشنهادی واشنگتن، هفته گذشته روی میز تهران قرار گرفت و به سرعت در صدر اخبار نشست. مقامات ایرانی روز دوشنبه اعلام کردند که ظرف چند روز آینده پاسخ خود را به این ابتکار جدید ارائه خواهند داد؛ اتفاقی که برای نخستینبار از زمان آغاز ریاستجمهوری ترامپ، کورسوی امیدی را برای حلوفصل دیپلماتیک میان دو کشور روشن کرده است؛ مسیری که شاید بتواند از خطر یک جنگ منطقهای ویرانگر جلوگیری کند.
با این حال، جزئیات توافق هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد و اختلافات اساسی میان تهران و واشنگتن بر سر برخی بندهای کلیدی به قوت خود باقی مانده است. علاوه بر این، فضای سیاست داخلی هر دو کشور به شدت بر روند مذاکرات سایه انداخته است. یادآوری این نکته ضروری است که در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ، او توافق تاریخی برجام، میراث دولت اوباما برای مهار برنامه هستهای ایران را یکطرفه لغو کرد. در طرح پیشنهادی جدید، دستکم در سالهای ابتدایی اجرای توافق، ایران میتواند غنیسازی اورانیوم را در سطوح پایین و تحت نظارت ادامه دهد؛ تا زمانی که تأسیسات مشترک و منطقهای تولید سوخت هستهای با همکاری کشورهای عربی راهاندازی شود.
ایده کنسرسیوم منطقهای، در واقع تلاش برای مهار برنامه هستهای ایران از طریق درگیر کردن این کشور در یک سازوکار چندجانبه با حضور آمریکا، عربستان سعودی، امارات و دیگر بازیگران کلیدی منطقه است. قرار است تولید سوخت هستهای با غنای پایین در این چارچوب، فقط برای نیروگاههای برق انجام شود؛ هدفی که هم نگرانیهای امنیتی غرب را کاهش دهد و هم به ایران امکان بهرهبرداری صلحآمیز بدهد؛ بیآنکه راهی برای دستیابی مستقل تهران به سوخت لازم برای سلاح هستهای باز باشد. با این وجود، یک پرسش بنیادین و حلنشده همچنان در میانه میدان باقی مانده است: آیا ایران حاضر خواهد شد به ترتیبی تن دهد که در نهایت هیچگونه تولید سوخت هستهای در خاکش مجاز نباشد؟
فرآیند واژهگذاری و تنظیم جزئیات بسته پیشنهادی استیو ویتکاف هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد و بسیاری از گرههای کلیدی حلنشده باقی مانده است. مقامات ایرانی و اروپایی اذعان دارند که نه فقط مسیر دستیابی به توافق روشن نیست، بلکه هنوز مشخص نشده که این بسته تا چه اندازه با معیارها و انتظارات اعلامی ترامپ در هفته گذشته مطابقت دارد؛ انتظاراتی که با لحنی مبالغهآمیز بیان شد: «ما میتوانیم هرچه میخواهیم بگیریم و هرچه میخواهیم منفجر کنیم.» در واکنش به این ادعاها، مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی، این نوع اظهارنظرهای پرطمطراق را چیزی فراتر از خیالپردازی ندانستهاند.
عباس عراقچی، روز دوشنبه در حاشیه نشستهای مصر با صراحت اعلام کرد: «ایران به زودی پاسخ مناسبی به آمریکا خواهد داد. بدون احترام به حق ما برای غنیسازی اورانیوم، هیچ توافقی در کار نخواهد بود.» او همچنین بر خوشبینی تهران نسبت به حصول یک پیشرفت دیپلماتیک و عبور از بحرانهای فعلی تأکید کرد.
پیشنهاد وسوسهانگیز واشنگتن؛ نیروگاه هستهای یا تله دیپلماتیک؟
به روایت دو مقام ارشد ایرانی، پیشنهاد تازه دولت ترامپ همچنان فاقد شفافیت درباره مراحل عملی برچیدن برنامه هستهای ایران است. تهران طی دو دهه اخیر میلیاردها دلار صرف ساخت و توسعه دو سایت کلیدی غنیسازی یعنی نطنز و فردو کرده است؛ سایتهایی که نهتنها از نظر فنی و راهبردی حیاتیاند، بلکه به نماد غرور ملی ایرانیان تبدیل شدهاند.
البته چالش فقط به مسائل نمادین و سرمایهگذاریهای مالی محدود نمیشود. این تأسیسات، صدها دانشمند و کارشناس هستهای از زبدهترین و برجستهترین نیروهای علمی کشور را به خدمت گرفتهاند. حال دولت نگران است که در صورت تعطیلی سایتهای اصلی و بلاتکلیفی درباره آینده کنسرسیوم منطقهای، موج مهاجرت استعدادهای هستهای به راه بیفتد و ایران سرمایه انسانی خود را از دست بدهد. این نگرانی زمانی پررنگتر میشود که طی سالهای گذشته، اسرائیل در چندین عملیات مخفی، دانشمندان شاخص ایرانی از جمله محسن فخریزاده را هدف قرار داده و ترور کرده است
در بسته پیشنهادی واشنگتن، یک نکته کلیدی به چشم میخورد: ایالات متحده آماده است در ساخت یک نیروگاه هستهای برای تولید برق در ایران مشارکت کند. این در حالی است که ایران تا امروز تنها یک نیروگاه هستهای فعال در اختیار دارد؛ همان نیروگاهی که با همکاری روسیه ساخته و تأمین میشود. تهران بارها اعلام کرده که قصد دارد شمار این نیروگاهها را به ده عدد برساند، اما تحقق این هدف همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است.
تحریمها؛ گره کور مذاکرات هستهای ایران و آمریکا
اما ابهام بزرگ دیگری که همچنان بر این بسته سایه افکنده، مسأله تحریمهاست. واشنگتن هنوز بهطور دقیق روشن نکرده که در صورت حصول توافق، کدامیک از صدها تحریم گسترده علیه ایران برداشته خواهد شد. از سوی دیگر، موضع تهران بیتعارف است: ایران تأکید کرده که هیچ توافقی را امضا نخواهد کرد مگر اینکه تمام تحریمها فراتر از موارد مرتبط با برنامه هستهای یکجا لغو شوند. مقامات ایرانی هشدار دادهاند تا زمانی که کاهش تحریمها بهویژه درباره رقیقسازی یا صادرات ذخایر گسترده اورانیوم غنیشده، محقق نشود، تهران هیچگونه گام ملموسی برای محدود کردن برنامه هستهای خود برنخواهد داشت.
بیاعتمادی تهران به کاخ سفید، همچنان سایه سنگینی بر سر مذاکرات هستهای افکنده است؛ مقامات ایرانی بارها و بارها گوشزد کردهاند که به دونالد ترامپ اعتماد ندارند. خروج ناگهانی و یکجانبه ترامپ از توافق هستهای دوره اوباما، زخم عمیقی بر روابط دیپلماتیک دو کشور گذاشت و مواضع پرتناقض مقامهای آمریکایی در ماههای اخیر، این بدگمانی را دوچندان کرده است. امروز، بحث اصلی در پایتخت ایران این است: دولت واشنگتن چه تضمینهای عملی و الزامآوری ارائه خواهد کرد که نه ترامپ و نه هیچ رئیسجمهور بعدی نتواند ایران را از کنسرسیوم منطقهای کنار بگذارد و توافق را یکشبه بر هم بزند؟
در همین فضای مبهم، خطوط کلی پیشنهاد استیو ویتکاف رفتهرفته شفافتر میشود. بر اساس این طرح، یک کنسرسیوم منطقهای شکل خواهد گرفت تا تأمین سوخت هستهای فقط به ایران محدود نماند، بلکه در اختیار همه همسایگان خواهان توسعه برنامههای هستهای غیرنظامی و پژوهشی نیز قرار گیرد. مهمتر آنکه اعضای این کنسرسیوم، به شکل متقابل، بر فعالیتهای یکدیگر نظارت خواهند داشت؛ مکانیزمی که با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به عنوان بازوی نظارتی سازمان ملل، تقویت میشود. هدف از این ساختار شفاف، صدور هشدار و اقدام فوری در صورت کوچکترین انحراف احتمالی به سمت فعالیتهای تسلیحاتی است.
علی واعظ هشدار داد: توافق جامع در گرو حل اختلافات بنیادی
یکی از اصلیترین گرههای این بسته پیشنهادی همچنان باز نشده باقی مانده است: محل ساخت تأسیسات غنیسازی. ایالات متحده به وضوح اعلام کرده که حاضر نیست چنین سایتهایی در خاک ایران احداث شود. در نقطه مقابل، تهران بر موضع دیرینه خود پافشاری میکند و تأکید دارد که هرگونه تأسیسات غنیسازی باید در داخل کشور مستقر باشد؛ ایرانیها استدلال میکنند طبق مفاد پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، حق مسلم غنیسازی سوخت هستهای را دارند و حاضر نیستند از این حق چشمپوشی کنند.
اگرچه در متن رسمی پیشنهاد ایالات متحده اشارهای به محل دقیق تأسیسات نشده است، اما در حاشیه مذاکرات، دیپلماسی فعال عمان و عربستان سعودی ابعاد تازهای به خود گرفته است. گزارشها حاکی از آن است که مقامات عمانی و سعودی پشت درهای بسته درباره ساخت یک سایت غنیسازی روی یکی از جزایر خلیج فارس رایزنی میکنند. این سناریو، عملاً به هر دو طرف امکان مانور میدهد: ایران میتواند همچنان مدعی بماند که فعالیت غنیسازی را ادامه میدهد و آمریکا نیز خواهد توانست اصرار ورزد که این فعالیتها خارج از خاک ایران صورت میگیرد.
دو مقام ایرانی به صراحت گفتهاند که تهران اصل ایده کنسرسیوم منطقهای را پذیرفته است، چرا که حاکمیت نمیخواهد روند مذاکرات به بنبست برسد. با این حال، چانهزنیها همچنان ادامه دارد. به گفته این مقامات، هیئت ایرانی در دور بعدی مذاکرات تلاش خواهد کرد تا ساخت تأسیسات روی جزیرهای که تحت حاکمیت ایران قرار دارد، به تصویب برسد؛ جزایری همچون کیش یا قشم جزو گزینههای اصلی مطرح هستند، اگرچه دیگر جزایر نیز روی میز مذاکره قرار دارند.
برخی از تحلیلگران ایده تشکیل کنسرسیوم منطقهای را راهکاری برد-برد توصیف میکنند؛ ابتکاری که به ایران امکان حفظ وجهه و مشروعیت ملی را میدهد و همزمان فرصت مشارکت فعال متحدان منطقهای و بازرسان آمریکایی را در نظارت بر روند فعالیتهای هستهای ایران فراهم میسازد. این مدل تازه، دغدغههای دیرین آمریکا درباره رقابت هستهای منطقهای را تا حد زیادی مرتفع میکند.
علی واعظ، مدیر برنامه ایران در گروه بینالمللی بحران، معتقد است که حتی اگر دو طرف بر سر کلیات به تفاهم برسند، عبور از میدان مین جزئیات همچنان پیششرط هر توافق پایدار است. به گفته واعظ، علاوه بر ضرورت تفاهم روی خطوط کلی، طرفین ناگزیر به طراحی یک راهحل موقت خواهند بود؛ چرا که تحقق عملیاتی یک کنسرسیوم منطقهای، روندی زمانبر و پیچیده است و شاید سالها طول بکشد تا به سرانجام برسد. واعظ تأکید میکند: تا زمانی که اختلافات بنیادی بهویژه بر سر حق غنیسازی اورانیوم توسط ایران برطرف نشود، حصول یک توافق جامع همچنان دور از دسترس خواهد بود. در خوشبینانهترین حالت، آنچه روی میز باقی میماند سندی است که صرفاً خطوط کلی و چارچوبهای یک توافق آینده را ترسیم میکند.
منبع: فرارو به نقل از نیویورک تایمز
ثبت دیدگاه