فرانسه، آلمان و بریتانیا که به طور جمعی با عنوان «تروئیکای اروپایی» شناخته میشوند، روند «اسنپبک» علیه ایران را فعال کردهاند و بدین ترتیب شمارش معکوس ۳۰ روزهای آغاز شده که پس از آن تمامی تحریمهای سازمان ملل که ذیل توافق هستهای ۲۰۱۵ لغو شده بودند، بازخواهد گشت. اسنپبک وعده میدهد تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند؛ شامل از جمله مسدود کردن داراییهای ایران در خارج، اعمال ممنوعیتهای مسافرتی و تحریم تسلیحاتی. همچنین کشورهای اروپایی قصد دارند تحریمهای هستهای خود علیه ایران را مجدداً اعمال کنند که شامل محدودیتهای گسترده در بخشهای مالی و انرژی خواهد بود.
هدف تروئیکای اروپایی آن است که با ایجاد فشار ناشی از گذشت زمان، تهران و واشنگتن را به سمت گفتوگوهای تازه برای جلوگیری از جنگی دیگر و شاید حتی بدتر سوق دهد. با این حال، اسنپبک قماری پرریسک است؛ قماری که اگر پشتوانه دیپلماتیک کافی در کار نباشد، میتواند زمینهساز ازسرگیری جنگ شود.
چرخش اروپاییها
اروپاییها در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ، علیرغم فشارها، از فعالسازی اسنپبک به عنوان بخشی از سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران خودداری کرده بودند. (ایالات متحده اینبار بهطور کامل از این اقدام حمایت کرده است.) دلیل اصلی تصمیم اروپا برای اقدام کنونی آن است که ابزار اسنپبک – مکانیزم بازگرداندن تحریمها علیه ایران که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تعبیه شده و در برابر وتو مصون است – در ماه اکتبر منقضی میشود. اجازه دادن به انقضای آن، بازسازی اجماع بینالمللی علیه ایران را عملاً ناممکن میکرد.
پیش از حملات هوایی اسرائیل و ایالات متحده به ایران در ماه ژوئن، کشورهای اروپایی به تهران هشدار داده بودند که اگر فعالیتهای هستهای خود را محدود نکند، تا پایان تابستان اسنپبک فعال خواهد شد. تروئیکای اروپایی ایران و آمریکا را به توافقی تازه تشویق میکرد تا هم سطح فعالیتهای هستهای ایران، که به مراتب فراتر از محدودیتهای توافق ۲۰۱۵ رفته بود، کنترل شود و هم دسترسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) بهبود یابد. امیدهایی وجود داشت که مذاکرات میانجیگریشده توسط عمان بتواند پیشرفتی حاصل کند، هرچند موضع سرسختانه رئیسجمهور ترامپ مبنی بر «غنیسازی صفر» در خاک ایران، بنبست بزرگی ایجاد کرده بود.
اما حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران و تصمیم ترامپ برای بمباران تأسیسات هستهای کلیدی ایران برای نخستین بار، عملاً دیپلماسی را نابود کرد. پس از توقف درگیریها، تروئیکای اروپایی پیشنهادی به تهران ارائه کرد تا مکانیسم اسنپبک به مدت شش ماه تمدید شود. این پیشنهاد برای اروپا منطقی به نظر میرسید؛ چراکه ضمن حفظ ابزار فشار تحریمی، فضایی سیاسی برای واشنگتن و تهران فراهم میکرد تا به میز مذاکرات بازگردند.
شروط غیرواقعبینانه
با این حال، پیشنهاد تمدید به چند دلیل به بنبست رسید. نخست آنکه شروط اروپا برای تمدید غیرواقعبینانه بود: دسترسی کامل آژانس به سایتهای هستهای ایران و ارائه گزارش کامل درباره ذخایر اورانیوم غنیشده سطح بالا که میتواند برای ساخت سلاح استفاده شود. هرچند در ظاهر این درخواستها منطقی و در چارچوب تعهدات ایران ذیل معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) بود، اما واقعیتهای سیاسی جدید پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل را نادیده میگرفت.
گرچه جنگ متوقف شده است، اما اعتماد چندانی به پایداری این وقفه وجود ندارد. از نگاه تهران، شفافسازی درباره حساسترین بخشهای برنامه هستهای و افشای اطلاعات حیاتی درباره ذخایر اورانیوم، آخرین برگهای چانهزنی برای مذاکرات آتی با آمریکا به شمار میرود. ایران حاضر نبود این کارتها را در معاملهای صرفاً با اروپا خرج کند؛ معاملهای که هیچ تضمین امنیتی برای جلوگیری از حملات دوباره اسرائیل یا منافعی اقتصادی برای تهران به همراه نداشت. افزون بر این، با توجه به تحریمها و محدودیتهای تجاری آمریکا که از سال ۲۰۱۸ اعمال شده، ایران عملاً بخش عمده تبعات اقتصادی اسنپبک را پیشاپیش جذب کرده است.
دوم آنکه اختلافات داخلی در تهران این پیشنهاد را تضعیف کرد. هرچند برخی مقامات سیگنال دادند که شاید با شرایط بهبودیافته موافقت کنند، تهران هیچ پیشنهاد متقابلی ارائه نکرد. حتی بخشی از جریان سیاسی ایران از فعالشدن اسنپبک استقبال کرد؛ به این استدلال که با گذشت آن، اروپا آخرین ابزار فشار خود علیه ایران را خرج خواهد کرد.
بیمیلی ترامپ
سوم آنکه بیمیلی آشکار ترامپ به دیپلماسی، معامله را نابود ساخت. او پس از حمله به تأسیسات ایران، برنامه هستهای را «نابودشده» اعلام کرد و فرستادهاش، استیو ویتکاف، نیز ایران را اولویتی جدی ندانست. تهران با درک این انفعال آمریکا، حتی ممکن است اسنپبک را فرصتی ببیند تا بحرانی ایجاد کند که واشنگتن را ناچار به بازگشت به میز مذاکره کند.
اگر این سه مانع رفع نشود و توافقی برای تمدید طی ۳۰ روز حاصل نگردد، اسنپبک اجرایی خواهد شد و چندین بحران بهدنبال خواهد داشت. شورای امنیت دچار شکاف خواهد شد؛ روسیه و چین احتمالاً مانع اجرای آن خواهند شد. کشورها در سراسر جهان زیر فشار قرار میگیرند تا موضع بگیرند، و تهران نیز همین ماه تلاش کرد حمایت اعضای سازمان همکاری شانگهای را در نشست اخیر جلب کند. ایران همچنان نفت خود را به چین صادر خواهد کرد و روسیه هم ممکن است در برابر حمایت ایران در جنگ اوکراین، تحریمهای سازمان ملل درباره انتقال سلاح را نادیده بگیرد.
واکنش ایران
بیتردید اسنپبک واکنش ایران را در پی خواهد داشت. تهران ممکن است اندک همکاری باقیمانده با آژانس را هم متوقف کند. مجلس عمدتاً تندرو که پیشتر دسترسی آژانس را محدود کرده، اکنون فشار میآورد ایران بهطور کامل از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج شود. چنین اقداماتی قطعاً کابینه تندرو اسرائیل را، که آشکارا اعلام کرده جنگ با ایران هنوز پایان نیافته، جسورتر خواهد کرد تا حملات تازهای را آغاز کند.
تجدید درگیری میان ایران و اسرائیل احتمالاً خونینتر و پرهزینهتر خواهد بود و خطر کشیده شدن بیشتر پای آمریکا را نیز در پی دارد؛ اتفاقی که میتواند منطقه را ویران کند. حملات هوایی نمیتوانند دانش هستهای ایران را نابود کنند و مقامات جمهوری اسلامی نیز حاضر نشدهاند از آنچه حق خود در غنیسازی اورانیوم میدانند، دست بکشند. برعکس، هر حمله استدلال در داخل ایران را برای تداوم ابهام هستهای، یا حتی بدتر، حرکت به سمت سلاح هستهای، تقویت میکند.
نیاز به مداخله ترامپ
برای جلوگیری از چنین سرنوشتی، کشورهای اروپایی باید دیپلماسی سطح بالا با ترامپ و ایران را شدت بخشند. هدف فوری باید آن باشد که ترامپ شخصاً وارد معامله با تهران شود؛ مسیری که پایدارترین گزینه برای جلوگیری از هستهایشدن ایران است. یکی از راهها میتواند دیدار ترامپ و مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، در نشست شورای امنیت در جریان مجمع عمومی سازمان ملل باشد؛ دیداری تاریخی که در آن، رؤسای جمهوری آمریکا و ایران در یک میز حاضر شوند.
ترامپ بارها تمایل خود به گفتوگوهای سطح بالا را نشان داده است، اما تهران در دوران فشار حداکثری، سرسختانه از دیدارهای دوجانبه پرهیز کرد. چنین چارچوب بینالمللی میتواند برای تهران فرصتی آبرومند فراهم کند و بهعنوان اقدامی استثنایی در شرایط استثنایی توجیه شود؛ آن هم در شرایطی که میان بازگشت به جنگ یا رسیدن به صلح پایدار باید انتخابی صورت گیرد.
هدف دوم باید دستیابی به توافقی تمدیدی در قالب قطعنامه جدید شورای امنیت باشد. زمان برگزاری مجمع عمومی امسال با پنجره ۳۰ روزه پیش از اجرایی شدن اسنپبک همزمان شده است. در شورای امنیت میتوان بر سر قطعنامهای تازه توافق کرد که بر سه ستون استوار باشد: نخست، پایان حملات مستقیم میان ایران و اسرائیل؛ دوم، تشویق به مذاکرات هستهای فشردهتر میان اعضای دائم شورا و ایران طی یک سال آینده؛ و سوم، تمدید ۱۲ ماهه اسنپبک در برابر ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک و توقف غنیسازی همراه با شفافیت بیشتر از سوی ایران.
هرچند ایران احتمالاً در برابر توقف غنیسازی اعتراض خواهد کرد، اما به نوشته فارن پالیسی، این پس از حملات آمریکا به یک واقعیت عملی بدل شده و ممکن است تهران آن را بپذیرد. البته شفافیت باید بهصورت تدریجی اجرا شود و ایران بعید است تا زمانی که این روند با رفع ملموس تحریمهای آمریکا همراه نباشد، دسترسی کامل به آژانس بدهد. یک راهکار عملی در ابتدای دوره تمدید میتواند این باشد که آژانس صرفاً با بازرسان روسی و چینی کار کند، کسانی که ایران اعتماد بیشتری به آنها دارد تا موجودی مواد شکافتپذیر را ارزیابی کنند.
اگر E3 بتواند با استفاده از اسنپبک چنین گشایشی ایجاد کند، جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر سیاسی اثرگذار تثبیت خواهد کرد. این البته آغاز مذاکراتی دشوارتر میان آمریکا و ایران برای رسیدن به توافقی جامع خواهد بود. در غیر این صورت، اروپا مسئول شعلهور ساختن منازعه و رها کردن دو دهه نقشآفرینی در سیاست ایران خواهد بود.
منبع: اکوایران به نقل از فارن پالسی
ثبت دیدگاه