هفت سال پس از آنکه محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، پس از قتل یک مخالف برجستهٔ سعودی عملاً از واشنگتن طرد شد، روز سهشنبه با استقبالی به واشنگتن بازگشت که قرار بود نشان دهد در مرکز تلاشهای رئیسجمهور ترامپ برای ساختن خاورمیانهای جدید قرار گرفته است.
شگفتانگیزترین «بازگشت سیاسی»
به نوشته دیوید سنگر، تحلیلگر نیویورکتایمز، این شاید شگفتانگیزترین «بازگشت سیاسی» دوران معاصر باشد. رهبر بزرگترین و ثروتمندترین کشور عربی، که جوزف بایدن، رئیسجمهور سابق آمریکا، شش سال پیش گفته بود باید مانند یک «منفور» با او رفتار شود، این بار روابط را بر اساس شروط خود بازتعریف کرد.
شاهزاده از ترامپ تعهد گرفت که جنگندههای رادارگریز F-35 را ـ علیرغم اعتراضهای اسرائیل ـ دریافت کند. همزمان نیز موفق شد بحث دربارهٔ پیوستن عربستان به توافقهای ابراهیم و بهرسمیت شناختن اسرائیل را، احتمالاً برای سالها، به تعویق بیندازد. او در دفتر بیضی گفت: «ما میخواهیم بخشی از توافقهای ابراهیم باشیم، اما همچنین میخواهیم مطمئن شویم که مسیر روشنی برای راهحل دو دولتی تضمین میشود.» عبارتی که بهخوبی میدانست نخستوزیر بنیامین نتانیاهو و بخش بزرگی از ساختار سیاسی اسرائیل آن را قاطعانه رد خواهند کرد. او تأکید کرد: «ما با اسرائیلیها صلح میخواهیم. ما با فلسطینیها صلح میخواهیم، میخواهیم آنها در آرامش و همزیستی زندگی کنند.»
سپس، پس از کنار زدن آنچه هفتاد و پنج سال مذاکرهٔ سنتی خاورمیانهای بود، ولیعهد عباراتی را بر زبان آورد که میدانست میزبانش مشتاق شنیدن آن است: وعدهٔ بیش از یک تریلیون دلار خرید و سرمایهگذاری در ایالات متحده؛ رقمی بزرگتر از اندازهٔ صندوق ثروت ملی عربستان.(ولیعهد با دقت از گفتن اینکه این سرمایهگذاریها در چه بازه زمانی انجام میشود خودداری کرد، چون میدانست رئیسجمهور فقط یک رقم بزرگ میخواهد، چه واقعبینانه باشد چه نباشد).
در مقابل، بهنظر میرسد ولیعهد تعهدی برای دسترسی به پیشرفتهترین تراشههای رایانهای آمریکا به دست آورده است؛ تراشههایی حیاتی برای ساخت مراکز عظیم داده که نقش مرکزی در برنامهٔ او برای تبدیل عربستان به یک قدرت هوش مصنوعی دارند، و این پردازندههای پرمصرف قرار است با ترکیبی از نفت عربستان و انرژیهای تجدیدپذیر تغذیه شوند.
و البته، بدون آنکه نامی از چین بیاورد، در آستانهٔ سفرش روشن ساخت که پکن آماده است هر فناوریای را که واشنگتن در ارائهاش تردید کند، در اختیارش بگذارد.
همسویی استراتژی تهاجمی فناوری با سیاست نفتی
به گفته مگان او سالیوان، کارشناس انرژی و مقام پیشین دولت بوش که اکنون مدیر مرکز بلفر در هاروارد است: «ما شاهد شگفتانگیزترین سفر بازگشت به کاخ سفید هستیم. ولیعهد عربستان بیش از هر زمان دیگری برای منافع آمریکا مهم است. او استراتژی تهاجمی فناوری را با یک سیاست نفتی همسو کرده که به پایین نگه داشتن قیمتها کمک میکند. در عین حال، او بهطرز ماهرانهای کارت چین را بازی کرده است؛ طوری که نشان میدهد هرچیزی را که واشنگتن دریغ کند، پکن تأمین خواهد کرد، و این، استدلالهای واشنگتن برای اعمال محدودیت را تضعیف میکند».

البته ولیعهد سعودی همهچیز را هم به دست نیاورد. توافق هستهای که یک دهه است با واشنگتن درباره آن در حال مذاکره و مجادله بوده، دوباره به آینده موکول شد؛ دو طرف تنها روی برخی ضربالاجلهای نامشخص برای حل این مسئلهٔ حساس توافق کردند: اینکه آیا به عربستان اجازه داده خواهد شد اورانیوم خود را غنیسازی کند یا نه. چنین قابلیتی به ریاض خودکفایی در تولید سوخت راکتور میدهد و همچنین فناوری لازم برای ساخت سلاح هستهای، که سالهاست نقطهٔ اصلی اختلاف بوده است.
همچنین روشن نیست که آیا دو طرف به یک پیمان دفاعی کامل رسیدهاند یا نه؛ موضوعی که هر دو کشور بارها اعلام کرده بودند «در آستانهٔ نهایی شدن» است. در دفتر بیضی تقریباً هیچ بحث علنی دربارهٔ آن مطرح نشد. کاخ سفید نیز بهجای متن توافق، تنها یک «برگهٔ اطلاعات» مبهم منتشر کرد که به چند حوزهٔ همکاری اشاره داشت، اما بسیار کمتر از سطح تعهدات دفاعی متقابلی بود که آمریکا با کشورهایی مانند ژاپن، کرهٔ جنوبی و فیلیپین دارد.
فراتر از ادغام در زنجیرهٔ فناوری آمریکا
با این حال، با پیروزی در گرفتن موافقت آمریکا برای قرار دادن پیشرفتهترین جنگندهها روی باندهای پایگاههای هوایی عربستان و پیشرفتهترین تراشههای آمریکایی در مرکزهای داده، ولیعهد عملاً کشورش را در «زنجیرهٔ فناوری آمریکا» ادغام میکند. و او میداند اینها فقط جت و تراشه نیستند؛ کمتر از ربع قرن پس از حملات ۱۱ سپتامبر که عمدتاً توسط شهروندان سعودی انجام شد، نمادهایی هستند از اینکه سعودیها خود را بخشی از «غربگسترده» میبینند.

فعلاً، در میان قدرتهای خاورمیانه، تنها اسرائیل F-35 دارد؛ انحصاری که آن را برای حفظ «برتری کیفی نظامی» خود حیاتی میداند، برتریای که آمریکا مدتها تضمین کرده است. ترامپ هنوز توضیح نداده چگونه این تعهد را با تصمیمش برای فروش این جنگندههای پیشرفته به عربستان سازگار خواهد کرد. برگهٔ اطلاعات کاخ سفید همچنین یک نکتهٔ اساسی را اصلاً مشخص نکرد: عربستان چند فروند F-35 میتواند سفارش دهد.
رگ خواب ترامپ
دانشمندان علوم سیاسی و کارشناسان خاورمیانه سالها مطالعه خواهند کرد که ولیعهد عربستان چگونه توانست چنین موفقیتی به دست بیاورد. حتی با وجود ترکیب اصلاحات اجتماعی و سرکوب سیاسی در داخل کشور، اصلاً نتیجهٔ قطعی نبود که بتواند چنین کاری بکند. اما آنچه کمکش کرد این بود که رهبر جوان سعودی توانست یک درک کاملاً دقیق از نحوهٔ مدیریت رئیسجمهور آمریکا به دست بیاورد.
اولین نشانهها در سال ۲۰۱۸ ظاهر شد، در ماههایی پس از تکهتکه شدن جمال خاشقجی، مقام سابق و مخالف سعودی و ستوننویس واشنگتنپست. ترامپ، که تنها یک سال از حضورش در کاخ سفید میگذشت، گفت معلوم نیست چه کسی مسئول قتل است که در ترکیه رخ داده بود. اما افزود اگر ولیعهد مسبب آن باشد، «مسئول شناخته خواهد شد». سپس، به شکلی نامطلوب، گزارش سیا منتشر شد، گزارشی که با «اطمینان بالا» میگفت ولیعهد از طرح قتل آگاه بوده و احتمالاً دستور «دستگیری یا کشتن» او را تأیید کرده است. گزارش فوراً درز کرد و خشم دولت آمریکا را برانگیخت. اما روشن بود که ولیعهد نمیتوانست بدون مواجهه با اعتراضها پا به خاک آمریکا بگذارد.

بعد پاندمی کرونا و قرنطینهها از راه رسید. رهبر سعودی از زمان، معاملات اقتصادی و ارتباطات تدریجی با واشنگتن استفاده کرد و صبورانه منتظر لحظهٔ خود ماند. بایدن به دیدار او رفت، دیداری که بعضی مشاورانش آن را ضروری و برخی دیگر یک اشتباه بزرگ میدانستند. رابطهٔ استراتژیک دوباره شروع به زنده شدن کرده بود.
وقتی دولت دوم ترامپ روی کار آمد، دیگر نوبت ولیعهد بود. پس طبیعی بود وقتی خبرنگار ABC از بن سلمان دربارهٔ گزارش سیا پرسید ترامپ با خشم واکنش نشان دهد. ترامپ از ولیعهد دفاع کرد و گفت خاشقجی «بسیار جنجالی» بود، انگار که این توجیهی برای قتل باشد.ترامپ گفت: «حوادث اتفاق میافتد»، عبارتی تحقیرآمیز که احتمالاً مدتها پس از ترک واشنگتن در ذهنها خواهد ماند. ولیعهد که کاملاً آمادهٔ چنین پرسشی بود، پاسخ بهتری داشت: «خیلی دردناک است که بشنویم کسی جانش را از دست داده، بدون دلیل واقعی یا بهشکلی غیرقانونی.» او افزود: «ما سیستممان را اصلاح کردیم تا مطمئن شویم در آینده چنین اتفاقی رخ ندهد.»
ماهها یا سالها طول میکشد تا معلوم شود آیا توافقهایی که سهشنبه اعلام شد، واقعاً به همان بزرگی است که دو رهبر ادعا کردند یا نه.
کنگره باید دربارهٔ فروش F-35ها رأی بدهد، و فهرست انتظار طولانی است: حدود ۲۰ کشور این جنگنده را دارند یا سفارش دادهاند. قیمت هر کدام بین ۸۰ تا ۱۱۰ میلیون دلار است و احتمالاً زمان میبرد تا یکی از آنها روی باندهای عربستان ظاهر شود.
بسیاری چیزها ممکن است در این فاصله غلط از آب درآید. همین موضوع دربارهٔ رآکتورهای هستهای هم صادق است: اگر دولت ترامپ به قانون پایبند بماند، هر توافقی که به عربستان توان هستهای قابلتوجه بدهد، نیازمند تأیید کنگره است و اینکه چه کسی فناوری غنیسازی را کنترل میکند مسئلهای کلیدی خواهد بود. تراشهها و مراکز داده احتمالاً سریعتر پیش میروند و اولین نشانههای واقعی خواهند بود.
البته، همانطور که آمریکا با چین آموخت، رابطهٔ دیپلماتیک کامل بسیار فراتر از معاملات اقتصادی است، منافع ملی، حقوق بشر، و ارزشهای مشترک همگی بخشی از معادلهاند. اما روز سهشنبه، حداقل در سطح علنی، تقریباً هیچیک از اینها مطرح نشد.
در دوران ترامپ، روابط بر اساس هدایا سنجیده میشود، نه معاهدات. پس از جلسات، دیده شد که همراهان ولیعهد کاخ سفید را با کیسههای هدیه ترک میکنند، کیسههایی که یکی از آنها مُهر امضای رئیسجمهور را داشت؛ البته با رنگ طلایی.
منبع: اکوایران





ثبت دیدگاه