بازی «ضربه به موش»؛ ابزار تازهٔ چین برای مدیریت رقابت با آمریکا
  • آذر 5, 1404 ساعت: ۱۴:۰۰
  • شناسه : 100190
    1
    چین با وجود تهدیدهای تجاری و فشارهای دولت دوم ترامپ، نه‌تنها عقب‌نشینی نکرد بلکه با اعمال کنترل‌های صادراتی، حفظ جاه‌طلبی‌های فناورانه و امتیازگیری‌های دیپلماتیک ابتکار عمل را به‌دست گرفت. واشنگتن میان فشار حداکثری و امتیازدهی نوسان کرد و درگیر مذاکرات جزئی شد، در حالی که پکن تمرکز خود را بر رقابت راهبردی بلندمدت حفظ کرد. نتیجه آن‌که چین امروز موقعیتی قوی‌تر یافته و آمریکا با راهبردی آشفته و کاهش اهرم واقعی مواجه است.
    پ
    پ

    با وجود آن‌که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در کارزار بازگشت به قدرت وعده داده بود که پس از ورود دوباره به کاخ سفید «آتشبار اقتصادی» گسترده‌ای علیه چین به راه بیندازد، پکن سالی را پشت سر گذاشت که برخلاف این تهدیدها مملو از دستاوردهای دیپلماتیک بود. دولت ترامپ در دور جدید زمامداری خود جنگ تجاری نخستین دوره با چین را احیا و حتی تشدید کرد و اعلام کرد که در مذاکرات تجاری با سایر کشورها نیز از چین به‌عنوان اهرم فشار استفاده خواهد کرد. با این همه، چین در صحنه بین‌المللی به‌هیچ‌وجه منزوی نشد و توانست حضور فعال خود را حفظ کند. در ماه‌های منتهی به دیدار اکتبر ترامپ و شی‌جین‌پینگ در کره‌جنوبی، رهبر چین در چارچوب نشست «سازمان همکاری شانگهای» و یک رژه بزرگ نظامی، میزبان طیفی از سران کشورها بود و تصویری از اعتمادبه‌نفس فزاینده پکن را به نمایش گذاشت.

    خیز بلند چین در سایه تهدیدهای ترامپ

    چین در برابر این تهدیدها نیز عقب ننشست و میدان را ترک نکرد. پس از ماه‌ها واکنش تدافعی به سیاست‌های تهاجمی واشنگتن، پکن این‌بار ابتکار عمل را در دست گرفت و به ضدحمله رفت. تنها چند هفته پیش از دیدار شی و ترامپ، چین رژیم گسترده و کم‌سابقه‌ای از کنترل صادرات را بر زنجیره‌های تأمین عناصر نادر خاکی اعمال کرد و پیام روشنی به واشنگتن ارسال کرد.

    هم‌زمان با این تحول، در حالی که دولت ترامپ مصرانه از چین می‌خواست اصلاحات ساختاری عمیق و پرهزینه‌ای در اقتصاد خود انجام دهد، شی‌جین‌پینگ بر جاه‌طلبی‌های فناورانه و صنعتی خود برای برنامه پنج‌ساله بعدی چین تأکید دوباره کرد و از آنها عقب‌نشینی نکرد. این برنامه، به‌گفته بسیاری از تحلیلگران، می‌تواند با افزایش هرچه بیشتر سهم چین از تولیدات جهانی، بر نابرابری‌های موجود در ساختار تجارت بین‌المللی دامن بزند و موازنه قدرت اقتصادی را به‌زیان رقبای غربی تغییر دهد. در شرایطی که بسیاری از کشورهایی که هدف تعرفه‌های سنگین ترامپ قرار گرفته‌اند، خیلی زود و گاه شتاب‌زده پای میز مذاکره حاضر شدند، چین برخلاف آنها بر مواضع خود ایستاد، از امتیازدهی عجولانه خودداری کرد و از عقب‌نشینی پرهیز کرد.

    چین نه‌تنها از این سرسختی ضربه نخورده، بلکه در عمل از آن سود هم برده است. شی‌جین‌پینگ توانسته است موافقت ترامپ را برای چندین دیدار در سال ۲۰۲۶ جلب کند و هم‌زمان در موضوعاتی به‌غایت حساس از تایوان گرفته تا رژیم‌های کنترل صادرات آمریکا امتیازهای قابل‌توجهی از دولت واشنگتن به دست بیاورد. در مجموع، چین امروز از نظر دیپلماتیک، راهبردی و فناورانه در جایگاهی به‌مراتب بهتر از یک سال پیش قرار گرفته است.

    در سوی مقابل، راهبرد دولت ترامپ که مدام میان دو قطبِ اعمال فشار حداکثری از طریق تعرفه‌ها و تلاش برای نرم‌کردن موضع پکن از راه امتیازدهی‌های پی‌درپی در نوسان بوده است دستاورد چشمگیری رقم نزده است. در نتیجه، نه پکن مرعوب شده و نه آرام گرفته است. آمریکا اکنون نسبت به گذشته توان کمتری برای بازدارندگی در برابر چین یا حتی ایجاد حداقلی از اطمینان در آن در اختیار دارد. مقام‌های چینی در عمل آموخته‌اند که کاخ سفیدِ ترامپ، با وجود تمام هیاهو و تهدیدها، در پیگیری بخش مهمی از خط و نشان‌ها و وعده‌های خود ثبات و استقامت لازم را نشان نمی‌دهد.

    تلافیِ پکن؛ پایان دوره خویشتنداری چین در برابر واشنگتن

    تصمیم پکن به «تلافی» به‌جای «تسلیم»، بازتاب یک تفاوت بنیادین میان شی و ترامپ به‌شمار می‌آید. برخلاف ترامپ که توانایی‌اش در معامله‌گری و «بستن توافق» بخشی اساسی از هویت سیاسی او را شکل می‌دهد، شی اصولاً علاقه‌ای به یک «توافق بزرگ» با واشنگتن نشان نمی‌دهد. نتیجه این رویکرد آن است که چین، آمریکا را درگیر سلسله‌ای از مذاکرات تجاری حاشیه‌ای و فرعی کرده و شی با فراغ‌بال، ترامپ را پای میز گفت‌وگو نگه داشته است، بی‌آن‌که اجازه دهد فشارهای واشنگتن به مسائل اصلی، ساختاری و واقعاً دشوار در روابط دو کشور سرایت کند.

    چین از هجوم تشدیدشونده واشنگتن جان سالم به‌در برده است. اکنون کاخ سفید در بدترین وضعیت ممکن در قبال چین قرار گرفته است: با سیاستی آشفته روبه‌روست که تنش می‌آفریند، اما از یک رویکرد منسجم رقابتی بی‌بهره می‌ماند؛ با شریکی در پکن مواجه است که امتیاز چشمگیری نداده، اما توانسته است ترامپ را کمابیش به وضعیت پیشین بازگرداند.

    در دوران نخست دولت ترامپ و همچنین در دوره ریاست‌جمهوری بایدن، واکنش‌های چین به تعرفه‌ها و کنترل‌های صادراتی آمریکا و نیز به همگرایی فزاینده واشنگتن با متحدان و شرکای خود، به‌طور قابل‌توجهی ملایم و حساب‌شده باقی ماند. این وضعیت اما تا اواخر سال ۲۰۲۴ دوام نیاورد و در آن زمان ورق به‌طور محسوسی برگشت. در آن مقطع، پکن در برابر مجموعه‌ای از محدودیت‌های تازه در حوزه فناوری که از سوی دولتِ بایدن اعمال شده بود، با مجموعه‌ای از اقدامات متقابل پاسخ داد؛ اقداماتی که به‌احتمال زیاد با هدف آماده‌سازی برای دور دوم جنگ تجاری با دولت ترامپِ تازه‌وارد طراحی و اجرا شد.

    با این حال، پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، سیاست چینِ او میان دو قطبِ خصومت و تعامل در نوسان قرار گرفت. دولت ترامپ در ماه آوریل، تعرفه‌های موسوم به «روز آزادی» را اعلام کرد که در نهایت به جریمه ۱۴۵ درصدی بر کالاهای چینی تبدیل شد. سپس، پس از آنکه دو کشور در ماه مه بر کاهش تنش‌های جنگ تجاری توافق کردند، واشنگتن تنها به چند اقدام رقابتی محدود دست زد از جمله بستن برخی روزنه‌ها در رژیم کنترل‌های صادراتی که چین تا پیش از آن از آنها بهره‌برداری می‌کرد.

    با این حال، دولت ترامپ پس از مذاکرات ماه ژوئن، امتیازهای قابل‌توجهی به چین داد. ایالات متحده در نهایت کنترل‌های صادراتی بر نیمه‌رساناهای پیشرفته را تسهیل کرد و تصمیم پیشین خود مبنی بر ممنوعیت فروش تراشه‌های شرکت انویدیا به چین را لغو کرد؛ تراشه‌هایی که سطح پیشرفت فنی آنها دقیقاً اندکی پایین‌تر از آستانه قانونیِ اعمال محدودیت قرار داشت. بر اساس گزارش روزنامه وال‌استریت ژورنال، ترامپ حتی در آستانه دیدار ماه اکتبر، تا مرز موافقت با فروش تراشه‌های بسیار پیشرفته «بلک وِل» به چین نیز پیش رفت تا آن‌که مشاورانش او را از چنین تصمیمی برحذر داشتند.

    آن نتیجه بالقوه خطرناک متوقف شد، اما پیامد نگران‌کننده دیگری آشکار شد. آخرین آتش‌بس تجاری که در چارچوب آن، چین اجرای کنترل‌های صادراتی گسترده خود را به تعویق انداخت سابقه‌ای زیان‌بار ایجاد کرد و یکی از اصول کلیدی دولت بایدن را نقض کرد؛ اصلی که تصریح می‌کرد کنترل‌های صادراتی، به‌دلیل نقش مستقیمشان در حفاظت از امنیت ملی ایالات متحده، نباید به موضوع چانه‌زنی و مذاکره تبدیل شوند.

    در همین حال، دولت ترامپ سطح حمایت خود از تایوان را به‌طور محسوسی کاهش داده است. رئیس‌جمهور آمریکا، لای چینگ‌ته را تحت فشار قرار داد تا سفر از پیش برنامه‌ریزی‌شده خود از ایالات متحده را لغو کند و در برابر ادامه فشارهای فزاینده پکن بر تایوان، حمایت اخلاقی چشمگیر و قاطعانه‌ای ارائه نکرد.

    علاوه بر این، تمرکز یک‌جانبه و افراطی دولت ترامپ بر تجارت باعث شده است مسائل حساس‌تر و پیچیده‌تر دیپلماتیک عملاً کنار گذاشته شوند و از اولویت بیفتند. در نتیجه، موضوعات راهبردی مهم از جمله فشار فزاینده و مرحله‌به‌مرحله چین بر قلمروهای مورد ادعای فیلیپین در دریای چین جنوبی و همچنین عملیات‌های سایبری گسترده و سازمان‌یافته پکن از دستور کار روابط دو کشور حذف شده‌اند . هم‌زمان، نگرانی دیرینه و مستمر آمریکا درباره نقض فاحش و نظام‌مند حقوق بشر در چین نیز به حاشیه رانده شده است؛ تغییری که تفاوتی قابل‌توجه با دوره نخست دولت ترامپ نشان می‌دهد، دوره‌ای که در آن کاخ سفید بر سرکوب شدید اقلیت اویغور در منطقه سین‌کیانگ تمرکز زیادی گذاشته بود و این موضوع را بارها برجسته کرده بود.

    چینِ بی‌هزینه، آمریکاِ بی‌اهرم؛ بازگشت به‌پیش از روز آزادی

    در عمل، چنین به‌نظر می‌رسد که دولت دوم ترامپ آماده است پکن را از پاسخ‌گویی معاف کند به‌شرط آن‌که واشنگتن بتواند مدعی شود یک «توافق پر سر و صدا» به دست آورده است، فارغ از آن‌که این توافق تا چه اندازه سطحی، محدود یا شکننده باشد. پس از نشست کره‌جنوبی، به‌سختی می‌توان تشخیص داد ایالات متحده امروز در کدام حوزه‌ها به‌طور معنادار و جدی با چین رقابت می‌کند.

    با این همه، دولت ترامپ در یک زمینه مشخص شایسته قدری تحسین به‌نظر می‌رسد، زیرا گام‌هایی هرچند دیرهنگام برای کاهش وابستگی آمریکا به سلطه چین بر عناصر نادر خاکی و فرآوری این مواد برداشته است. با این حال، فاصله‌گرفتن واقعی واشنگتن از اتکا به مواد معدنی راهبردی‌ای که چین آنها را پالایش می‌کند، به‌احتمال زیاد طولانی‌تر و دشوارتر از چیزی خواهد بود که دولت به‌طور رسمی می‌پذیرد. علاوه بر این، توافق پکن برای تعلیق یک‌ساله محدودیت‌ها بر برخی صادرات عناصر نادر خاکی می‌تواند در این فاصله ایالات متحده، متحدانش و بخش خصوصی را به نوعی رضایت و غفلت خطرناک بکشاند.

    در واقع، امتیازهای تاکتیکی پکن به واشنگتن فقط باعث شده است روابط دوجانبه به وضعیت پیش از «روز آزادی» بازگردد؛ وضعیتی که برای چین قابل‌تحمل است، هرچند به‌هیچ‌وجه کاملاً راحت و بی‌دغدغه تلقی نمی‌شود. پکن در اجرای رژیم کنترل صادرات خود انعطاف‌پذیری قابل‌توجهی نشان داده و دریافته است که تا چه اندازه بر واشنگتن و زنجیره‌های تأمین جهانی اهرم فشار در اختیار دارد و با به‌کارگیری این کنترل‌های جدید، عملاً تقریباً هیچ هزینه‌ای پرداخت نکرده است. بهای این دستاورد برای چین ناچیز بوده است. تصمیم دولت ترامپ برای به‌تعویق‌انداختن اجرای قانونی که فروش یا ممنوعیت تیک‌تاک را الزام می‌کرد و گره‌زدن سرنوشت این اپلیکیشن به مذاکرات تجاری، موقعیت پکن را حتی بیش از پیش تقویت کرده است و اهرم چانه‌زنی تازه‌ای در اختیار چین قرار داده است که می‌تواند بدون تحمیل هزینه جدی بر منافع خود از آن استفاده کند.

    واشنگتنِ آشفته، پکنِ حسابگر؛ برتری چین در میدان صبر و زمان

    از نگاه پکن، مشکل اصلی ایالات متحده کمبود اهرم فشار نیست، بلکه نوعی اختلال و آشفتگی داخلی در واشنگتن است. تحلیلگران چینی به‌خوبی می‌دانند که آمریکا ابزارهای فشار مؤثر و قابل‌توجهی در اختیار دارد؛ برای مثال می‌تواند دسترسی چین به زنجیره‌های تأمین حیاتی را که از خاک آمریکا عبور می‌کنند، قطع کند و آسیب جدی وارد کند. اما پکن بر این باور است که دولت ترامپ هرگز تا این حد پیش نخواهد رفت، زیرا از واکنش داخلی ناشی از اقدامات تلافی‌جویانه اقتصادی چین واهمه دارد و از تبعات سیاسی و اجتماعی آن می‌ترسد.

    برخی پژوهشگران و ناظران چینی اکنون بر این باورند که دولت ترامپ، به‌دلیل فشارهای اقتصادی ناشی از تورم و نیز فشارهای سیاسی داخلی ناشی از پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات ایالتی و محلی سال ۲۰۲۵، در سال آینده ناگزیر خواهد شد اهرم بیشتری عملاً به پکن واگذار کند و از موضعی نرم‌تر با چین برخورد کند. پکن به‌احتمال زیاد دیپلماسی خود با دولت ترامپ را حول محور انتخابات میان‌دوره‌ای سال آینده در آمریکا سامان خواهد داد و تنظیم خواهد کرد؛ با این فرض که ترامپ برای دستیابی به توافقی که بتواند آن را در کارزار انتخاباتی به نفع جمهوری‌خواهان مطرح کند، بی‌تاب و شتاب‌زده خواهد شد و ممکن است در این بی‌تابی امتیازهای بزرگی به چین واگذار کند.

    اما مانع اصلیِ دستیابی به یک آشتی پایدار، نه دولت ترامپ، بلکه خود پکن به‌شمار می‌آید. شی هیچ علاقه‌ای به یک «توافق بزرگ» یا یک «تنش‌زدایی» جامع نشان نمی‌دهد، زیرا بر این باور است که گذر زمان به نفع چین عمل می‌کند و این کشور در سال‌های آینده در موضعی به‌مراتب قوی‌تر قرار خواهد گرفت. از نگاه او، هرگونه توافق در مقطع فعلی فقط دست پکن را خواهد بست و دامنه مانور این کشور را محدود خواهد کرد.

    علاوه بر این، پکن به عناصر کلیدی هرگونه تنش‌زدایی عمیق از جمله مذاکرات کنترل تسلیحات با دیده تردید و بدگمانی می‌نگرد و این سازوکارها را مشابه همان ترفندهایی می‌داند که واشنگتن برای فرسایش و در نهایت شکست شوروی در جنگ سرد به‌کار گرفت. این گزاره که رهبری چین خواهان «ثبات» در روابط دوجانبه با ایالات متحده است، در واشنگتن به یک کلیشه تکراری تبدیل شده است، اما چنین ارزیابی‌ای در بهترین حالت ناقص و در بدترین حالت گمراه‌کننده تلقی می‌شود. اقدامات چین از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید نشان می‌دهد که پکن در حقیقت می‌خواهد توانایی آمریکا برای مقابله و مهار چین را محدود و مقید کند.

    ایالات متحده همچنان اهرم‌های فشار مهم و قابل‌توجهی علیه چین در اختیار دارد و از این نظر در موضع ضعف مطلق قرار ندارد. با این حال، آشفتگی راهبردی پیرامون «روز آزادی»، کاهش تنش‌های بعدی در جنگ تجاری و تلاش‌های دولت ترامپ برای دلجویی از پکن پیش از نشست کره‌جنوبی، چین را به این جمع‌بندی رسانده است که واشنگتن اراده و آمادگی لازم برای تشدید فشار را ندارد.

    منبع: فرارو به نقل از فارن افرز

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.