آمریکا در حال ارائه بزرگترین نمایش قدرت نظامی خود در کارائیب طی دهههای اخیر است؛ یک نیروی ویژه دریایی با قابلیت شلیک صدها موشک تاماهاک، به کارگیری گروههایی از نیروهای ویژه که با بالگرد عملیات انجام میدهند و همچنین انجام موجی از حملات هوایی.
وشته فایننشالتایمز، نمایش قدرت نظامی از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، برای مقابله با کارتلهایی که مواد مخدر را با قایق به آمریکا میرسانند، همچنین روشی برای اعمال فشار بر ونزوئلا، یک متحد منطقهای کلیدی برای چین و روسیه است. اما همانطور که کارشناسان اعلام کردهاند، این وضعیت همچنین به یک تغییر اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده اشاره دارد، آن هم در زمانی که ترامپ میخواهد آمریکا را در کانون نیمکره غربی قرار دهد.
یکی از مقامات دولت ترامپ اعلام کرده است: «آمریکا به شکلدهی مجدد و متمرکز کردن دوباره منابعش اقدام میکند تا یک منطقه امنتر برای خود و شرکایش به وجود آورد. این یک تعهد مجدد از منابع در حیاط خلوت ما است.»
پایان دوران غفلت واشنگتن از آمریکای لاتین
آمریکای لاتین – منطقهای که ایالات متحده برای مدتی طولانی از آن غفلت کرده بود زیرا واشنگتن به سوی جنگ با تروریسم در خاورمیانه و رقابت ابَرقدرتها در آسیا متمایل شد – برای برخی از استوارترین اولویتهای ترامپ از جمله توقف مهاجرت غیرقانونی، امنیت مرز جنوبی آمریکا، محدودیت جریان ورود مواد مخدر به ایالات متحده و کاستن نفوذ چین، یک عامل کلیدی محسوب میشود.
ترامپ همچنین میخواهد به آینده سیاسی آمریکای جنوبی شکل بدهد، آن هم از طریق پاداش به متحدانی نظیر رئیسجمهوری لیبرتارین آرژانیتن، خاویر میلی، و تنبیه مقامات متخاصم علیه آمریکا از قبیل رئیسجمهوری چپگرای برزیل، لولا داسیلوا.

پیدایش «دکترین مونرو»
عزم رئیسجمهوری آمریکا برای قدرتنمایی مجدد در مناطق نزدیک ایالات متحده، منعکسکننده سیاستی است که دو قرن پیش توسط یکی از پیشینیان او یعنی جیمز مونرو اجرا شد. مونر در سال 1823 به قدرتهای اروپایی هشدار داد از نیمکره غربی که قرار بود منطقه نفوذ ایالات متحده باشد، دور بمانند.
ایده او به «دکترین مونرو» تبدیل شد که بعدتر توسط رئیسجمهور روزولت تقویت شد، آن هم در زمانی که روزولت دستور مداخله نظامی آمریکا در آمریکای لاتین را در جهت حفاظت از منافع آمریکا صادر کرد. این دورهای از دیپلماسی قایقهای توپدار بود، یعنی استفاده از قدرت نیروی دریایی برای ترساندن یک کشور دیگر؛ رویکردی که اکنون توسط ترامپ احیا شده است.
ترامپ در طول دوره دوم ریاستجمهوری خود به ارائه سخنرانی درباره سیاست مخصوص واشنگتن برای قاره آمریکا نپرداخته است. اما او در سال 2018 اعلام کرد که آمریکا نسبت به نیمکره غربی متعهد است تا استقلال خود را از دستاندازی دولتهای خارجی توسعهطلب حفظ کند. یک دستورالعمل کاخ سفید در ژانویه تصریح میکند که سیاست خارجی ایالات متحده باید مدافع منافع اصلی آمریکایی باشد و همواره ایالات متحده و شهروندان آمریکایی را در اولویت قرار دهد.
نسخه قرن 21 ترامپ از دکترین مونرو
برخی متخصصان میگویند که ترامپ در واقع به دنبال نسخه قرن 21 دکترین مونروی خود است که شامل عقبنشینی از جهان برای تمرکز بر قاره آمریکا میشود؛ قارهای که از لحاظ فرهنگی شبیه به ایالات متحده است و از نظر منابع طبیعی و فرصتهای تجاری، یک منطقه غنی به شمار میرود.
برایان وینتر، سردبیر نشریه آمریکایی «آمریکاز کوارترلی» مستقر در نیویورک، میگوید: «شگفتآور است که امروزه میزان وسیعی از دیپلماسی قایقهای توپدار، دکترین روزولت و دکترین مونرو را شاهد هستیم و آنها هر کدام تا اندازهای دوباره احیا شدهاند. آنچه امروز میبینیم یک نسخه سبکتر از دیپلماسی قایقهای توپدار مربوط به یک قرن گذشته است، آن هم به دلیل واقعیتهای پس از جنگ عراق و پایگاه ماگا که حضور نیروهای زمینی را تحمل نخواهد کرد.»
رایان بِرگ، رئیس برنامه قاره آمریکا در اندیشکده CSIS در واشنگتن، معتقد است که نگرش ترامپ این است که آمریکا باید به عنوان «قدرت برتر و بلامنازع در نیمکره غربی» باشد. ترامپ پیش از سوگند ریاستجمهوری دوره دوم خود به اشغال گرینلند، الحاق کانادا به عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا، بازپس گرفتن کانال پاناما و نامگذاری مجدد خلیج مکزیک و تغییر آن به خلیج آمریکا سخن میگفت. نیویورک پست، دیدگاه او را در تیتر صفحه اول خود با عنوان «دکترین دونرو» خلاصه کرد – لقبی که آنقدر مورد توجه رئیسجمهور منتخب قرار گرفت که او را بر آن داشت تصویر روی جلد روزنامه را در تروث سوشال منتشر کند.

توماس بارنت، یک ژئواستراتژیست نظامی آمریکایی و نویسنده کتاب «نقشه جدید آمریکا»، میگوید که الزامات جهانی نظیر مهاجرت، تغییرات اقلیمی و نیاز به امنیت بخشیدن به زنجیرههای تأمین، در حال شکل دادن به طرز تفکر ترامپ هستند.
او افزود: «دونالد ترامپ چه موضوعی را به عنوان مشکل شماره یک برای آمریکا تشخیص داده است؟ فشارهای مهاجرتی. اگر شما قادر باشید نگرش خود درباره نگاه به جهان را از روند شرق-غرب تغییر دهید و بیشتر درباره شمال-جنوب فکر کنید، بنابراین فکر میکنم درک رویکرد ترامپ بسیار راحتتر باشد.»
سیگنالهای ترامپ به قاره آمریکا
نخستین انتصابات ترامپ در زمان ورود دوباره به کاخ سفید موجب تقویت این ایده شد که قاره آمریکا یک اولویت است. او مارکو روبیو را که فرزند مهاجران کوبایی است و به شکل سلیس اسپانیایی صحبت میکند، به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب کرد. کریستوفر لاندو، معاون روبیو، یکی دیگر از اسپانیاییزبانهایی است که بخشی از دوران کودکی خود را در آمریکای لاتین گذرانده است.
اروپا یا آسیا جزء نخستین مقاصد سفر خارجی روبیو قرار نداشتند، بلکه پاناما و آمریکای مرکزی به نخستین سفر این مقام ارشد آمریکایی تبدیل شدند؛ اتفاقی که یک سیگنال از اولویتهای جدید کاخ سفید تلقی میشود.
ماتیاس اسپکتور، کارشناس روابط بین الملل در Fundação Getúlio Vargas در سائوپائولو، خاطرنشان کرد که ترامپ نخستین رئیسجمهوری آمریکا در طول 80 سال گذشته است که با اعزام نیروهای آمریکایی به اروپا مخالفت کرد. این کارشناس او را «رئیسجمهور کاهش هزینهها» نامیده است.
رویکرد ترامپ نسبت به مسئله حوزه نفوذ
اسپکتور میگوید که ترامپ باور دارد حوزههای نفوذ در جهان، مثبت هستند چراکه ثبات را به ارمغان میآورند؛ بنابراین ترامپ تشخیص میدهد که پوتین یک ادعای قانونی نسبت به حوزه نفوذ در نزدیک منطقه خود دارد و این موضوع درباره شی جینپینگ نیز صدق میکند. این بدان معناست که آمریکا نیاز دارد دکترین مونرو را به آمریکای لاتین بازگرداند.
حاکمیت پاناما بر کانال پاناما که در اوایل قرن بیستم توسط آمریکاییها ساخته شد و موقعیت استراتژیک آن به عنوان تقاطع قاره آمریکا باعث شد که این کشور به سرعت در رادار ترامپ قرار بگیرد. امتیاز شرکت سیکی هاچیسون، یک شرکت هنگکنگی، برای اداره دو بندر در دو انتهای کانال پاناما در سال 2021 تمدید شد. اما پس از موجی از تهدیدهای ترامپ مبنی بر بازپسگیری کانال، دفتر حسابرس کل پاناما دو دادخواست را برای لغو این توافق به دیوان عالی کشور ارائه کرده و استدلال کرده است که این توافق خلاف قانون اساسی است.
متحدان مادورو اکنون در مقابل افزایش حضور نظامی آمریکا که به گفته ترامپ با هدف سرنگونی نیکولاس مادورو انجام میشود، چیزی بیش از «حمایت لفظی» به رهبر ونزوئلا ارائه نکردهاند.
ترامپ همچنین در ماه فوریه در قبال مکزیک از سیاست چماق بزرگ استفاده و تهدید کرد که به وضع تعرفه 25 درصدی علیه این کشور اقدام میکند مگر اینکه مکزیک نسبت به محدود کردن عبور غیرقانونی مهاجران و مبارزه با قاچاقچیان فنتانیل اقدام کند. از آنجایی که بیش از 80 درصد از صادرات مکزیک به بازار ایالات متحده وابسته است، کلودیا شینباوم، رئیسجمهوری مکزیک، چارهای جز اطاعت از واشنگتن نداشت.
رگبار تهدیدات به همراه تمایل ترامپ به پریدن از یک موضوع به موضوع دیگر، باعث شده است برخی نسبت به وجود یک استراتژی منسجم در قبال آمریکای لاتین تردید پیدا کنند. کریستوفر دا کونا بوئنو گارمان، مدیر عامل قاره آمریکا در گروه اوراسیا، میگوید: «تلاشی برای کمک به متحدان و تضعیف دولتهای چپگرا وجود دارد، هدفی برای کاهش ردپای چین در منطقه وجود دارد. اما این اهداف به صورت تاکتیکی و نه به صورت مداوم دنبال میشوند.»
اما با گذشت 10 ماه از ریاستجمهوری ترامپ، خطوط کلی سیاست او در قبال آمریکا آشکارتر میشود. رئیسجمهوری ایالات متحده جنگ استعاری ریچارد نیکسون علیه مواد مخدر را به جنگی واقعی تبدیل کرده و به ارتش دستور داده است قایقهای حامل مواد مخدر را هدف قرار دهند. تاکنون حداقل 21 کشتی نابود شده و بیش از 80 نفر کشته شدهاند. ترامپ ماه گذشته به خبرنگاران گفت: «ما فقط افرادی که مواد مخدر را وارد کشورمان میکنند، خواهیم کشت. آنها قرار است بمیرند.»
در حالیکه سیاست «اول بکُش و بعد سوال بپرس» باعث نگرانی مدافعان حقوق بشر شده و محققان را به زیر سوال بردن قانونی بودن آن سوق داده است، نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که آمریکاییها به طور مساوی در مورد آن اختلاف نظر دارند. در آمریکای لاتین، جایی که کارتلها نفوذ خود را به طرز چشمگیری گسترش دادهاند، تعداد کمی از رهبران از سیاست ترامپ انتقاد کردهاند.
منبع: اکوایران





ثبت دیدگاه