چگونه ترامپ پرچم پیروزی علی‌اف را بالا برد؟ توافق فرو می‌پاشد؟
  • مرداد 26, 1404 ساعت: ۱۰:۱۳
  • شناسه : 97573
    1
    این توافق موسوم به «صلح» بیش از آنکه بیانگر مصالحه‌ای متوازن باشد، انعکاس پیروزی نظامی آذربایجان است باکو. با تحقق اهداف جنگی‌اش، نیازی به امتیازدهی واقعی احساس نمی‌کند.
    پ
    پ

    تحرکات دیپلماتیک اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان که با رونمایی از پیش‌نویس توافق صلح در کاخ سفید به اوج رسید، از سوی بسیاری به‌عنوان «گشایشی تاریخی» برای صلح در قفقاز جنوبی توصیف شده است.

    اما پشت این لحن پرشور و شعاری، واقعیتی پیچیده‌تر نهفته است؛ جایی که روایت‌های پیروزمندانه، تنش‌های حل‌نشده را می‌پوشانند و هنوز هم برتری نظامی بیش از مصالحه واقعی، شرایط را تعیین می‌کند.

    به نوشته ریسپانسیبل استیت کرافت، یک روز پیش از نشست ۸ اوت میان نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان و الهام علی‌اف رئیس‌جمهوری آذربایجان، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در پلتفرم «تروث‌سوشال» اعلام کرد که این دو رهبر برای «مراسم رسمی امضای صلح» گرد هم می‌آیند. با این حال، نتیجه نشست چیزی جز یک «اعلامیه مشترک» هفت‌بندی نبود که تنها چهار بند آن به‌طور مشخص به مناقشه پرداخت و باقی بندها کلی‌گویی‌هایی درباره صلح و ستایش اغراق‌آمیز نقش ترامپ در میانجی‌گری بود.

    ترکیبی از توافقات قدیمی

    مهم‌ترین نکته درباره اعلامیه، موقتی بودن آن بود: توافق صلح صرفاً توسط وزرای خارجه امضا شده بود و نه توسط سران کشورها. متن کامل چند روز بعد منتشر شد که اساس آن ترکیبی است از اصول «توافق هلسینکی ۱۹۷۵» (مرزهای غیرقابل تغییر، حاکمیت و تمامیت ارضی) همراه با ارجاعاتی به «اعلامیه آلماتی ۱۹۹۱» که به انحلال شوروی و تشکیل کشورهای مستقل مشترک‌المنافع انجامید. این ابهام عمدی نشان می‌دهد که تا رسیدن به یک معاهده واقعی، موانع بزرگی باقی مانده است.

    تأکید پیش‌نویس بر «عدم مداخله در امور داخلی» در حالی مطرح می‌شود که باکو همچنان اصرار دارد ارمنستان تمامی اشاره‌ها به قره‌باغ کوهستانی را از قانون اساسی‌اش حذف کند؛ منطقه‌ای که دو جنگ خونین (دهه ۱۹۹۰ و سال ۲۰۲۰) را برانگیخت و در نهایت با پیروزی نظامی آذربایجان، الحاق اجباری آن و پاکسازی قومی بیش از ۱۰۰ هزار ارمنی بومی در سال ۲۰۲۳ همراه شد. حذف این مسئله اساسی از متن، شکاف عمیق میان نمایش دیپلماتیک و واقعیت‌های میدانی را آشکار می‌کند.

    برای پاشینیان، پذیرش اصلاح قانون اساسی موضوعی بسیار پرهزینه است. او هم‌اکنون با انتقادات شدید داخلی روبه‌روست و بسیاری او را به «تسلیم تحقیرآمیز» در برابر خواسته‌های باکو متهم می‌کنند. پاشینیان باید تا انتخابات پارلمانی ۲۰۲۶ با احتیاط حرکت کند. تغییر قانون اساسی پیش از آن، نیازمند همه‌پرسی بحث‌برانگیزی خواهد بود و می‌تواند موقعیت او را به‌طور جدی متزلزل کند. در مقابل، علی‌اف مایل نیست چنین اصلاحاتی به تعویق بیفتد.

    ارتش ارمنستان

    صلح یا اعلامیه پیروزی؟

    چالش‌های دیگری نیز همچنان باقی است. هرچند به رسمیت شناختن متقابل تمامیت ارضی باید از لحاظ نظری از مناطق محصور هر کشور محافظت کند، اما در عمل، ارمنستان آسیب‌پذیرتر است. سه برونگان آذربایجان – کرکی، یوخاری اسکی‌پارا و سوفولو – در نقاطی استراتژیک و نزدیک مسیرهای حیاتی ارمنستان، از جمله جاده یروان-تفلیس، واقع شده‌اند. اگر باکو دوباره کنترل آن‌ها را به دست گیرد، می‌تواند ارتباط زمینی ارمنستان با گرجستان را به خطر بیندازد.

    گزینه «تبادل اراضی» مطرح است، اما ارمنستان بر خلاف آذربایجان اهرم مشابهی ندارد، زیرا هیچ برونگان استراتژیکی در خاک آذربایجان در اختیار ندارد. این عدم تقارن، انگیزه‌ای برای باکو باقی نمی‌گذارد تا از امتیازات سرزمینی دست بکشد، و بدین ترتیب، علاوه بر برتری نظامی، برتری جغرافیایی خود را نیز حفظ می‌کند.

    به همین دلیل، این توافق موسوم به «صلح» بیش از آنکه بیانگر مصالحه‌ای متوازن باشد، انعکاس پیروزی نظامی آذربایجان است باکو. با تحقق اهداف جنگی‌اش، نیازی به امتیازدهی واقعی احساس نمی‌کند.

    اما تاریخ هشدار می‌دهد که پیروزی نظامی همیشه به معنای صلح پایدار نیست. پیروزی کوتاه‌مدت ارمنستان در سال ۱۹۹۴ نشان داد که شرایط می‌تواند به‌سرعت تغییر کند. هرچند آذربایجان از مزایای ساختاری چون جمعیت، منابع و موقعیت برخوردار است، اما برتری کنونی‌اش تضمین‌شده نیست. تغییر در اتحادهای منطقه‌ای یا تحولات داخلی می‌تواند معادلات را بر هم بزند. خطر اصلی در آن است که این توافق، صلحی تحمیلی و جانب‌دارانه را نهادینه کند و بذر خصومت‌های آینده را بکارد.

    این منطق، موضع حداکثری علی‌اف را توضیح می‌دهد: او می‌خواهد از برتری فعلی استفاده کند تا هرگونه امکان بازگشت ارمنیان به صحنه مناقشه را از بین ببرد. همین نگاه در بند هشتم توافق مشهود است که همه اشکال «جدایی‌طلبی» را محکوم می‌کند. این بند عملاً دو هدف دارد: از یک‌سو ادعاهای ارضی ارمنستان نسبت به قره‌باغ را برای همیشه خاموش می‌کند و از سوی دیگر، حق بازگشت ارمنیان آواره را انکار می‌کند. اخراج اجباری سال ۲۰۲۳ نه فقط یک راه‌حل نظامی، بلکه تلاشی برای خلق «واقعیت‌های غیرقابل بازگشت» بود.

    قره باغ

    کریدور ترامپ

    اما همه این تنش‌های محلی در بستر رقابت‌های ژئوپولیتیکی پیچیده‌تر رخ می‌دهد، جایی که رویارویی قدرت‌های بزرگ، خطر شعله‌ور کردن دوباره بحران را بیشتر می‌کند. میانجی‌گری آمریکا بی‌تردید موقعیت روسیه را تضعیف کرده، اما در مقابل، واشنگتن اکنون با همان معضلی روبه‌روست که سال‌ها گریبانگیر مسکو بود: تعادل میان باکو و ایروان. آمریکا موفق شد دو کشور را به پذیرش «کریدور TRIPP» (مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بین‌المللی) راضی کند؛ مسیری که آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به نخجوان و ترکیه متصل می‌کند. هرچند این طرح به‌عنوان یک شریان اقتصادی معرفی می‌شود و رسماً تحت حاکمیت ارمنستان خواهد بود، اما پرسش‌های کلیدی بی‌پاسخ مانده‌اند: چه کسی امنیت را کنترل خواهد کرد؟ آیا آمریکا یا پیمانکاران خصوصی مسئول ایست‌های بازرسی خواهند بود؟ در حالی‌که باکو بر «عبور بدون مانع» پافشاری دارد، چگونه حاکمیت ارمنستان تضمین می‌شود؟

    واکنش سرد مسکو به این توافق، نه نشانه پذیرش، بلکه یک محاسبه استراتژیک است: روسیه مایل است روابط خود را با ترامپ تیره نکند و همزمان، مسئولیت‌های سنگین قفقاز جنوبی را به واشنگتن واگذار کند. با این حال، مسکو همچنان در ارمنستان نفوذ اقتصادی و زیرساختی عمیقی دارد و احتمالاً در انتخابات ۲۰۲۶ نیز از نیروهای نزدیک به خود حمایت خواهد کرد. حضور مداوم نیروهای مرزبانی روسیه در مرز ارمنستان و ایران نیز عامل پیچیده دیگری است که کریدور TRIPP باید با آن سازگار شود.

    در این میان، ایران بیشترین انتقادها را از طرح جاده ترامپ مطرح کرده است. رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان لحنی مصالحه‌جویانه داشت، اما هشدار داد که حضور آمریکا در نزدیکی مرزهای ایران «مسئله‌ساز» خواهد بود. مشاور عالی رهبری در سیاست خارجی، علی‌اکبر ولایتی، موضع سخت‌تری گرفت و اعلام کرد که ایران «مسیر ترامپ» را، حتی در صورت نقش داشتن روسیه در آن، رد خواهد کرد. با توجه به احتمال درگیری دوباره میان ایران و اسرائیل – که در دور گذشته با حملات هوایی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران همراه بود – تهران حضور آمریکا در مرزهای خود را یک تحریک جدی تلقی می‌کند و می‌تواند به عامل اخلال مهمی در روند توافق بدل شود.

    قفقاز جنوبی بارها شاهد فروپاشی «توافق‌های تاریخی» بوده است. برای اینکه این توافق دوام بیاورد، باید از نمادپردازی فراتر رود و با مسائل حل‌نشده – از اختلافات سرزمینی و مطالبات قانون اساسی گرفته تا حقوق جمعیت‌های آواره – به‌طور جدی روبه‌رو شود. در غیر این صورت، این توافق چیزی بیش از یک آتش‌بس موقت در مناقشه‌ای دیرینه نخواهد بود.

    صلح واقعی به چیزی بیش از نمایش‌های دیپلماتیک نیاز دارد؛ صلح مستلزم مصالحه‌های دشوار است، چیزی که تاکنون غایب بوده است. تا زمانی که چنین مصالحه‌ای محقق نشود، ثبات در قفقاز جنوبی همچنان یک سراب خواهد بود.

    منبع: اکوایران

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.