همگرایی نوین زیر سایه تیرگی روابط با آمریکا؛ نزدیکی دوباره چین و هند چه معنایی برای نظم جهانی دارد؟
  • شهریور 11, 1404 ساعت: ۹:۳۰
  • شناسه : 97893
    0
    ترکیب توانمندی‌های سه کشور ـ قدرت تولیدی چین، ظرفیت خدماتی هند و منابع طبیعی روسیه ـ می‌تواند به کاهش وابستگی به آمریکا و بازآرایی مسیرهای تجارت جهانی منجر شود.
    پ
    پ

    در اکتبر ۱۹۶۲، زمانی که نگاه جهان به بحران موشکی کوبا دوخته شده بود، چین و هند در جبهه هیمالیا وارد جنگ شدند. در سایه رویارویی ۱۳ روزه ابرقدرت‌ها، جنگ یک‌ماهه چین و هند به حاشیه رانده شد. حالا، شش دهه بعد، تاریخ تکرار نمی‌شود اما به قول معروف «قافیه می‌خواند». امروز نیز نگاه‌ها عمدتاً بر روابط آمریکا و روسیه در بستر جنگ اوکراین متمرکز است، در حالی که تحولات در مناسبات پکن و دهلی‌نو کمتر دیده می‌شود.

    اگر در دهه ۶۰ میلادی کم‌اهمیت جلوه‌دادن رابطه چین و هند در برابر روابط آمریکا و شوروی توجیه‌پذیر بود، امروز چنین نیست. این دو کشور پرجمعیت‌ترین کشورهای جهان‌اند و تقریباً ۴۰ درصد جمعیت کره زمین را در خود جای داده‌اند. چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است و هند به‌زودی سومین خواهد بود. به‌عبارت ساده: آنچه در این رابطه می‌گذرد برای کل جهان اهمیت دارد.

    بازتنظیم بزرگ؟

    از همین رو، نشست پیشِ‌روی شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، و نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، در چین اهمیت ویژه‌ای دارد. این نخستین سفر مودی به چین از سال ۲۰۱۸ است و نشانه‌ای از تلاش‌ها برای بازتنظیم روابط پس از درگیری‌های مرزی ۲۰۲۰ که بدترین تنش در چهار دهه گذشته بود. اما این دیدار تنها به معنای آشتی دوجانبه نیست؛ بلکه بازتابی از تأکید دیرینه هر دو کشور بر «خودمختاری راهبردی» در سیاست خارجی است. پکن و دهلی‌نو خود را دولت‌های «تمدنی» می‌دانند، مدعی رهبری جهان جنوب‌اند و به دنبال توزیع عادلانه‌تر قدرت در نظم چندقطبی جهان. این همگرایی در رأی‌گیری‌های سازمان ملل، روابط با رژیم‌های غیردموکراتیک و اولویت‌دادن به توسعه اقتصادی بر ملاحظات زیست‌محیطی مشهود است.

    هم‌زمان، تیرگی روابط هر دو با آمریکا انگیزه‌ای برای کاهش تنش‌های دوجانبه فراهم کرده است. همین امر ضرورت بازنگری غرب را در نگاه سنتی به هند به‌عنوان وزنه تعادلی در برابر چین پررنگ‌تر می‌کند. واقعیت این است که هند هرگز «سنگر» ضدچینی که واشنگتن انتظار داشت، نبوده است. سفر مودی به چین شاید آغازی برای هماهنگی بیشتر مواضع دو کشور در سیاست خارجی باشد.

    تعهدات چین و هند به استقلال راهبردی را می‌توان در سه محور خلاصه کرد:

    ۱. سیاست خارجی توسعه‌محور؛ یعنی استفاده از روابط خارجی برای ایجاد شرایط مساعد اقتصادی در داخل.

    ۲. دیپلماسی همسایگی؛ تمرکز بر ثبات روابط با همسایگان در شرایط روابط پرتنش با آمریکا.

    ۳. پرهیز از مواضع ضدغربی آشکار؛ هر دو کشور می‌خواهند «اصلاح‌طلب» دیده شوند نه «تجدیدنظرطلب».

    چین هند روسیه سرگئی لاوروف

    چارچوب شانگهای

    تا کنون، این اهداف به‌طور موازی دنبال شده‌اند، نه در همکاری مشترک. اما حضور مودی در نشست سازمان همکاری شانگهای (SCO) معنادار است. سازمانی که ابتدا برای حل اختلافات مرزی آسیای مرکزی شکل گرفت و اکنون به محملی برای ارائه روایتی بدیل در برابر غرب بدل شده است.هند همواره رویکردی دوگانه به سازمان همکاری شانگهای داشته؛ مودی سال گذشته در اجلاس حاضر نشد و در دوران ریاست هند (۲۰۲۲-۲۰۲۳) اجلاس را به‌صورت مجازی برگزار کرد. اما تیرگی اخیر روابط دهلی‌نو و واشنگتن، دوباره به هند ضرورت بهره‌گیری از این سازمان را یادآور شده است.

    یکی از محورهای مهمی که باید زیر نظر گرفت، احتمال احیای گروه سه‌جانبه روسیه-هند-چین (RIC) در حاشیه اجلاس است. این چارچوب در دهه ۹۰ به ابزاری برای نقد نظم بین‌المللی تحت رهبری آمریکا بدل شده بود، اما با نزدیک‌تر شدن هند به واشنگتن و سردی روابط با چین، کم‌اهمیت شد. اکنون بازگشت به این چارچوب می‌تواند نشانه‌ای از عزم سه کشور برای هم‌صداشدن در موضوعات جهانی باشد. در عمل نیز نشانه‌هایی از این همگرایی دیده می‌شود؛ مانند تسویه بخشی از تجارت‌های دوجانبه با ارزهای ملی به‌جای دلار. ترکیب توانمندی‌های سه کشور ـ قدرت تولیدی چین، ظرفیت خدماتی هند و منابع طبیعی روسیه ـ می‌تواند به کاهش وابستگی به آمریکا و بازآرایی مسیرهای تجارت جهانی منجر شود.

    بی‌اعتمادی و اختلافات حل‌نشده

    با این حال، یک دیدار به‌تنهایی گره کور روابط چین و هند را باز نخواهد کرد. بی‌اعتمادی متقابل همچنان پابرجاست و اختلافات حل‌نشده‌ای از مرز گرفته تا موضوع تبت، مناقشات آبی و رابطه ویژه پکن با پاکستان بر سر راه قرار دارد. سیاست‌های همسایگی چین و هند نیز در تضاد آشکار قرار دارند، به‌ویژه در جنوب آسیا؛ جایی که پکن به یکی از مهم‌ترین شرکای تجاری، منبع اصلی سرمایه‌گذاری خارجی و حتی شریک رو به رشد دفاعی برای برخی کشورها بدل شده است. چین با تکیه بر روابط پرچالش دهلی‌نو با همسایگان و سطح پایین یکپارچگی اقتصادی منطقه (جنوب آسیا یکی از کم‌تجارت‌ترین مناطق جهان است)، ابتکار عمل را برای شکل‌دادن به گروه‌بندی‌های تازه به دست گرفته است. از جمله نشست سه‌جانبه وزرای خارجه بنگلادش، چین و پاکستان در ماه ژوئن و همچنین نشست اخیر چین، پاکستان و افغانستان در کابل.

    با این حال، نشانه‌های اولیه حکایت از تمایل دو طرف برای کاهش اختلافات دارد. سفر اخیر وانگ یی، وزیر خارجه چین به هند و گفت‌وگوهای او با همتایان هندی در چارچوب نمایندگان ویژه (که در دسامبر دوباره فعال شد)، بیانگر آمادگی برای حل اختلافات مرزی است. هر دو طرف بر ضرورت دستیابی به چارچوبی «عادلانه، منطقی و مورد قبول دو طرف» برای تعیین تکلیف مرزها توافق کردند و به توافق دوجانبه سال ۲۰۰۵ به‌عنوان نقطه عطفی در گذشته اشاره کردند. این روند با اقدامات دیگر نیز همراه شده است؛ از جمله تسهیل مقررات صدور ویزا و اعلام بازگشت پروازهای مستقیم میان دو کشور.

    آمریکا هند

    بدبینی مشترک

    آنچه این نزدیکی را تقویت می‌کند، تیرگی فزاینده روابط هر دو با ایالات متحده است. مناسبات پکن و واشنگتن حتی پیش از آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ متزلزل بود. هرچند دولت ترامپ فعلاً با تعلیق تعرفه‌ها و تعدیل محدودیت‌های صادرات نیمه‌هادی‌ها لحنی نرم‌تر نسبت به چین اتخاذ کرده، اما بی‌اعتمادی پکن به آمریکا به‌عنوان شریکی غیرقابل اتکا همچنان پابرجاست.

    روابط دهلی‌نو و واشنگتن نیز در سال‌های اخیر رو به سردی گذاشته است. با وجود اجماع دوحزبی در آمریکا بر سر همکاری با هند در سه دهه گذشته، انتقادهای غرب از وضعیت دموکراسی در هند پیش از انتخابات پارلمانی سال گذشته، نگرانی‌ها درباره سیاست‌های هندو‌-محور حزب حاکم بهاراتیا جاناتا و اتهامات سرمایه‌داری رفاقتی، فضای سیاسی داخلی هند را به این باور سوق داد که «غرب در تلاش است هند را عقب نگه دارد».

    افزون بر این، اتهام دست داشتن هند در ترورهای سیاسی در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۲۳ و همچنین انتقادها از روابط نزدیک دهلی با مسکو و خرید گسترده نفت خام روسیه پس از تهاجم ۲۰۲۲ اوکراین، به تیرگی روابط دامن زد. آخرین ضربه را اقدامات اخیر ترامپ وارد کرد: از یک‌سو گرم‌گرفتن با اسلام‌آباد تنها مدت کوتاهی پس از تنش هند و پاکستان، و از سوی دیگر، توهین به هند با توصیف آن به عنوان «اقتصاد مرده» و اعمال تعرفه ۵۰ درصدی بر کالاهای هندی. این رفتارها باور به «شراکت ویژه» واشنگتن-دهلی را به‌شدت تضعیف کرده است.

    البته این آسیب غیرقابل جبران نیست. جامعه پنج‌میلیونی هندی‌های مقیم آمریکا، حضور بیش از ۳۰۰ هزار دانشجوی هندی در این کشور و همکاری‌های فناورانه و دفاعی، پیوندهایی هستند که همچنان می‌توانند روابط را ترمیم کنند. اما حقیقت این است که تصویر هند به‌عنوان «شریکی ممتاز» در نگاه آمریکا رنگ باخته است.

    نیاز هند به چین

    یکی از محرک‌های نزدیکی دوباره چین و هند، اقتصاد است: درک این واقعیت که هند نمی‌تواند بدون تکیه بر قطعات و مواد خام وارداتی از چین، به رؤیای تبدیل شدن به قطب جهانی تولید دست یابد. وابستگی تجاری هند به چین و ضعف‌های ساختاری اقتصاد این کشور، روایت غرب مبنی بر جایگزینی هند در زنجیره تأمین جهانی به‌جای چین را زیر سؤال می‌برد. سهم هند از تولید جهانی کمتر از یک‌دهم چین است و ، علی‌رغم تلاش‌های دولت مودی برای جذاب‌تر کردن محیط سرمایه‌گذاری، نسبت صنعت به تولید ناخالص داخلی سال‌هاست متوقف مانده است.

    کاهش تنش‌ها فرصت تازه‌ای برای همکاری ایجاد کرده است؛ از جمله بررسی طرح‌های مشترک اقتصادی میان شرکت‌های چینی و هندی، به‌ویژه در حوزه فناوری‌های نوین و حیاتی. در شرایطی که جهان با افول قدرت آمریکا و حرکت به سوی نظم چندقطبی دست و پنجه نرم می‌کند و چین و هند همزمان در حال اوج‌گیری‌اند، همگرایی منافع این دو قدرت ادامه خواهد داشت.

    حداقل دستاورد این روند، کمک به واشنگتن برای یافتن درک واقع‌بینانه‌تر از ظرفیت‌های واقعی هند در رقابت راهبردی با چین است؛ و در سطحی فراتر، نشانه‌ای است از اینکه ایده دیرینه «هند به‌عنوان موازنه‌گر چین» در نظم جهانی نوین به‌شدت منسوخ شده و یکی از ستون‌های اصلی روابط آمریکا-هند در سه دهه اخیر را تهدید می‌کند.

    منبع: اکوایران به نقل از فارن پالسی

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.