ماه گذشته، تام باراک، فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا، همراه با مورگان اورتگاس، سخنگوی پیشین وزارت خارجه، و سناتور لیندسی گراهام وارد بیروت شد. این سفر صرفاً جنبه تشریفاتی نداشت؛ بلکه حامل پیامی بود درباره طرحی که میتواند آینده لبنان را دگرگون کند.
باراک اعلام کرد واشنگتن بستهای از مشوقهای اقتصادی برای لبنان در نظر گرفته است؛ از جمله ایجاد یک «منطقه ویژه اقتصادی» در جنوب کشور، به شرطی که حزبالله سلاحهایش را زمین بگذارد. او مدعی شد این ابتکار میتواند نفوذ ایران را کاهش دهد و تأکید کرد که کشورهایی چون عربستان سعودی و قطر آمادهاند در تأمین مالی آن مشارکت کنند.
این طرح، که شخصاً از سوی دونالد ترامپ حمایت میشود، وعده میدهد جنوب جنگزده لبنان را به یک قطب سرمایهگذاری تبدیل کند که احتمالاً به پروژههای گازی شرق مدیترانه پیوند خواهد خورد. اما برای بسیاری از لبنانیها، شرایط و زمانبندی این پیشنهاد پرسشهای اساسی ایجاد کرده است: آیا این واقعاً بازسازی پس از جنگ است یا تلاش حسابشدهای برای بازآرایی جمعیتی و امنیتی جنوب لبنان در پوشش اقتصادی؟
سایه جنگ و واقعیت میدانی
به نوشته العربی الجدید، آتشبس ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ هرچند از شدت عملیات نظامی کاست، اما نقض روزانه حریم لبنان از سوی اسرائیل، از پروازهای شناسایی گرفته تا کنترل گذرگاههای مرزی، همچنان ادامه دارد. در چنین فضایی، پیشنهاد ایجاد منطقه اقتصادی برای بسیاری از ساکنان هم امیدی برای نجات و هم منبعی از بدگمانی است.
جنگ اخیر میان حزبالله و اسرائیل، که پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل شعلهور شد و در سپتامبر ۲۰۲۴ به اوج رسید، بیش از ۴ هزار کشته و حدود ۱۱ میلیارد دلار خسارت به لبنان وارد کرد.
محاسبات پنهان در پسِ وعدههای اقتصادی
توفیق شومان، پژوهشگر سیاسی لبنانی، در گفتوگو با العربی الجدید هشدار داد که پشت این پیشنهاد اقتصادی ظاهراً جذاب، محاسبات پیچیده سیاسی و امنیتی نهفته است. او گفت: «حرف از منطقه اقتصادی در جنوب یعنی ایجاد منطقهای روی ویرانههای روستاهای خط مقدم که در جنگ نابود شدهاند و این میتواند به آوارگی بیشتر منجر و مانع بازگشت ساکنان شود.»
به گفته او، اگر محدوده این منطقه روشن نباشد، ممکن است نیمی از جنوب لبنان را دربر گیرد و عملاً آن را تحت نظارت بینالمللی قرار دهد؛ گویی بخشی از لبنان از کشور جدا شده باشد. این نگرانیها بهویژه درباره روستاهای شیعهنشین مطرح است، جایی که هر تغییر جمعیتی میتواند توازن سیاسی و اجتماعی جنوب را بر هم بزند.
منیر یونس، کارشناس اقتصادی، مزایایی برای ایجاد منطقه اقتصادی در جنوب لبنان قائل است، اما آن را منوط به پایان وضعیت «جنگ دائمی» از طریق ترسیم مرز یا حتی عادیسازی روابط لبنان و اسرائیل میداند. او توضیح داد: «از نگاه آمریکاییها، ایجاد منطقهای در نوار مرزی میتواند نقطه تلاقی منافع و جذب سرمایهگذاری باشد. سرمایهگذاران با تضمینهای بینالمللی وارد میشوند؛ تضمینهایی که شامل خلع سلاح و پایان درگیری خواهد بود.» یونس افزود، موفقیت طرح میتواند راه را برای خط لوله مشترک گاز میان لبنان و اسرائیل به سوی بازارهای اروپایی باز کند و شرکتهای خارجی را به سرمایهگذاری در آبهای لبنان ترغیب نماید.
با این حال، او اذعان کرد که اجرای چنین طرحی فوری نخواهد بود و به حل مسائل گستردهتر منطقهای، از جمله پرونده آوارگان سوری و فلسطینی، وابسته است. جورج عالم، تحلیلگر سیاسی، تجربه ناتمام پروژه «ریویرا» در غزه را یادآور شد و گفت ممکن است همان سناریو در جنوب تکرار شود: «منطقهای صنعتی که لبنانیها روزها در آن کار میکنند، اما شبها خالی از سکنه است؛ منطقهای امنیتی با پوشش اقتصادی.»
بازسازی در گرو خلع سلاح
پرونده بازسازی اکنون بخشی از معادلهای بزرگتر شده است؛ معادله کمکهای بینالمللی مشروط به اصلاحات اقتصادی و تغییر وضعیت امنیتی. اعلامیه باراک پس از رأی شکننده کابینه لبنان برای پذیرش طرح آمریکا صورت گرفت؛ طرحی که خواستار خلع سلاح حزبالله تا پایان سال است. ارتش لبنان مأمور تهیه نقشه این خلع سلاح شده و قرار است آن را در سپتامبر ارائه دهد.
تحلیلگران معتقدند پس از جنگ اخیر، قواعد بازی تغییر کرده است. یونس تأکید میکند که اکنون خلع سلاح حزبالله، اصلاحات اقتصادی و بازسازی به هم گره خوردهاند: «دیگر بازسازی یا وام از سوی صندوق بینالمللی پول بدون اقدام در زمینه سلاحها ممکن نیست.» بر اساس این طرح، کنفرانس اقتصادی لبنان تنها در صورتی برگزار میشود که نخستین گامها برای خلع سلاح برداشته شود. قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت و سفرهای مکرر فرستادگان آمریکایی به بیروت این پیام را تقویت کردهاند: بازسازی تنها در برابر خلع سلاح امکانپذیر است.
برآوردها نشان میدهد حتی با دریافت ۳ میلیارد دلار وعده دادهشده از سوی صندوق بینالمللی پول، لبنان هنوز فاصله زیادی با نیاز واقعی خود به سرمایهگذاری خواهد داشت. اقتصاد کشور برای احیا به ۱۰ تا ۱۱ میلیارد دلار و بازسازی جنوب به حدود ۷ میلیارد دلار دیگر پول نیاز دارد؛ در مجموع بیش از ۲۰ میلیارد دلار.
شومان معتقد است که موضع آمریکا روشن است: ابتدا خلع سلاح حزبالله، سپس گفتوگو درباره توقف حملات و خروج اسرائیل از سرزمینهای اشغالی، و بعد بازسازی. او تأکید میکند: «آمریکاییها پیشنهادی برای مصالحه نمیآورند، بلکه شروط اسرائیل را تکرار میکنند: اول سلاحها، بعد هر چیز دیگر؛ آن هم بدون ضمانت.»
مسیر شکننده پیشرو
محافل سیاسی لبنان هرگونه بحث درباره سلاحها را به اقدامات عملی اسرائیل مانند توقف حملات و تعیین جدول زمانی برای خروج از اراضی اشغالی پیوند میزنند. عالم یادآور شد که مذاکرات قبلی با میانجیگری آموس هوکشتاین انعطافپذیرتر بود و به تفاهمهای عملی انجامید، اما رویکرد فعلی آمریکا کاملاً به سود اسرائیل متمایل است و همین امر طرح جدید را غیرقابلاجرا میسازد.
به باور او، خلع سلاح اجباری بعید است، چراکه نه ارتش، نه دولت و نه ریاستجمهوری لبنان آماده چنین اقدامی نیستند؛ اقدامی که «به معنای جنگی برای اسرائیل یا آمریکا» خواهد بود. از نظر او، هر بحث جدی درباره سلاحها باید در چارچوب یک تفاهم داخلی و در صورت پیشرفت گامهای متقابل اسرائیل انجام شود: توقف حملات، آزادی زندانیان لبنانی و خروج از اراضی اشغالی. تنها در آن صورت است که شاید بتوان به اجماع ملی درباره آینده سلاحها امیدوار بود.
منبع: اکوایران
ثبت دیدگاه