هشتم اوت، کاخ سفید صحنه دیداری کمسابقه بود؛ دونالد ترامپ میزبان رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان شد و این نشست را «اجلاس تاریخی صلح» نامید. اما این عنوان، در نگاه نخست یادآور اغراقهای آشنای ترامپ در تلاشهای پیشین او برای میانجیگری میان روسیه و اوکراین است. واقعیت آن است که بیش از سه دهه دشمنی عمیق، دو جنگ خونین و روایتهای تاریخی متضاد، شکاف میان ایروان و باکو را همچنان پابرجا نگه داشته است. تنها دو سال پیش، پیروزی قاطع آذربایجان در قرهباغ منجر به آوارگی بیش از صد هزار ارمنی شد؛ زخمی تازه بر پیکر مناقشهای که هنوز دورنمای روشنی از صلح در آن دیده نمیشود.
صلحی شکننده در قفقاز؛ آزمون بزرگ برای واشنگتن و بروکسل
با این حال، شرایط این بار متفاوت بود. پس از ماهها گفتوگوی مستقیم، زمان برای رسیدن به توافقی موقت فراهم شده بود. مهمتر از همه، هر دو طرف تمایلی نداشتند روسیه ضامن توافق باشد؛ و همین موضوع، میزبانی ترامپ در کاخ سفید را به فرصتی ویژه تبدیل کرد. اگر قرار بود پیمانهای پیشین با کرملین شکسته شود، هیچ مکانی نمادینتر از دفتر کاخ سفید برای این کار وجود نداشت.
نتیجه این نشست غافلگیرکننده بود: نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان بیانیهای کوتاه اما مهم را امضا کردند که هدف آن جلوگیری از درگیریهای جدید بود. علاوه بر آن، دو طرف متن ۱۷ بندی موسوم به «توافق صلح» را پاراف کردند؛ متنی که اگر نهایی شود، میتواند به عادیسازی روابط سیاسی و دیپلماتیک میان ایروان و باکو پس از سالها خصومت بیانجامد.
در کنار بیانیه سیاسی، دو رهبر بر سر پروژهای راهبردی نیز توافق کردند: احداث مسیر جادهای و ریلی تازهای که آذربایجان را به نخجوان متصل خواهد کرد. حق توسعه این مسیر ۲۷ مایلی که از خاک ارمنستان میگذرد، به یک شرکت آمریکایی واگذار شده است؛ با این حال، ایروان همچنان مالکیت حاکمیتی آن را حفظ خواهد کرد. این مسیر که «جاده صلح و شکوفایی بینالمللی ترامپ» (TRIPP) نام گرفته، دسترسی بدون مانع آذربایجان به نخجوان را تضمین میکند و در عین حال، جایگزین توافق سال ۲۰۲۰ با ولادیمیر پوتین میشود؛ توافقی که مسیر را زیر نفوذ روسیه قرار میداد.
باکو و ایروان هر یک به دلایل خاص خود تلاش دارند از سایه مسکو خارج شوند و دولت ترامپ نیز هم به امید منافع اقتصادی و هم برای تقویت تصویرش بهعنوان «میانجی صلح جهانی» بیمیل نیست این روند را به نام خود ثبت کند. با این حال، چارچوب صلحی که در ماه اوت در کاخ سفید شکل گرفت، هنوز بسیار شکننده است.
اما واشنگتن بهتنهایی قادر به تحقق این چشمانداز نیست. اتحادیه اروپا سرمایهگذاری سیاسی و مالی بهمراتب بیشتری در قفقاز جنوبی انجام داده و حمایت آن برای دوام صلح حیاتی است. در مقابل، روسیه طبیعتاً ترجیح میدهد ابتکار آمریکا ناکام بماند.
پیروزی قاطع باکو و چرخش تدریجی از مسکو
توافق کاخ سفید نمادی از واقعیتی جدید در منطقه است. آذربایجان به قدرت مسلط قفقاز جنوبی تبدیل شده است. این جایگاه پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ تثبیت شد؛ جنگی ۴۴ روزه که پس از سالها سکوت دیپلماتیک، بار دیگر شعلهور شد. باکو در آن نبرد توانست تمامی سرزمینهای پیرامونی قرهباغ را که در دهه ۱۹۹۰ از دست داده بود، بازپس گیرد. هرچند خود قرهباغ همچنان در کنترل ارامنه باقی ماند، اما امنیت آن عملاً فقط به حضور نیروهای صلحبان روس وابسته شد؛ حضوری که شکنندگی موقعیت ایروان را بیش از پیش نمایان کرد.
در سال ۲۰۲۳ ورق جنگ قرهباغ برگشت. ارمنستان توان دفاع از منطقه را نداشت و روسیه نیز درگیر جنگ اوکراین بود. آذربایجان از این فرصت بهره برد؛ نیروهایش وارد قرهباغ شدند و منطقه را بهطور کامل تحت کنترل گرفتند. تنها طی چند روز، آخرین جمعیت ارمنی ناچار به فرار شدند. این پیروزی قاطع، الهام علیاف را در جایگاهی بیرقیب نشاند. او مذاکره برای صلح با ایروان را آغاز کرد، اما عجلهای برای نهاییسازی نداشت؛ چرا که مطمئن بود دست بالا در منطقه در اختیار اوست.
علیاف سالها رابطهای پیچیده و حسابشده با روسیه داشت؛ کشوری که همواره پشتوانه ارمنستان به شمار میرفت. در فوریه ۲۰۲۲، تنها دو روز پیش از حمله پوتین به اوکراین، او قراردادی دوجانبه با کرملین امضا کرد و حتی در اوت ۲۰۲۴ میزبان سفر پوتین به باکو بود. اما پس از آن، روابط دو کشور به سرعت سرد شد. طی ۹ ماه گذشته، بیاعتمادی علیاف به مسکو آشکارتر و تمایل او به صلح با ارمنستان پررنگتر شده است.
نقطه عطف روابط باکو و مسکو در دسامبر رقم خورد؛ زمانی که یک موشک پدافندی روسی به اشتباه یک هواپیمای مسافربری آذربایجان را هدف گرفت و ۳۸ نفر جان باختند. عدم عذرخواهی ولادیمیر پوتین کافی بود تا الهام علیاف آشکارا کرملین را به «سرپوش گذاشتن» بر این فاجعه متهم کند. چند ماه بعد، پوتین «سرگئی کریینکو» ، چهره سرسخت کرملین و معمار سیاست الحاق سرزمینهای اوکراین را مسئول پرونده قفقاز جنوبی کرد. کمی بعد نیز پلیس روسیه در یکاترینبورگ گروهی از شهروندان آذربایجانی را به اتهام جرایم قدیمی بازداشت کرد که دو نفر از آنان جان خود را از دست دادند. واکنش باکو تند و بیسابقه بود: لغو سفرها و برنامههای فرهنگی مشترک با روسیه و آغاز کارزاری رسانهای که کرملین را به «نواستعمارگری» متهم میکرد. مجموعه این تحولات پیامی روشن داشت: علیاف اکنون مصمم است نقش مسکو را از معادلات جدید منطقهای حذف کند.
نزدیکی ایروان و باکو؛ فرصتطلبی واشنگتن و دست باز علیاف
ارمنستان نیز همانند آذربایجان گرفتار بحران اعتماد با روسیه است و همین نقطه مشترک، ایروان و باکو را به هم نزدیکتر کرده است. از دوران تزارها، مسکو وفاداری ارمنستان را با وعده دفاع در برابر عثمانیها و سپس ترکیه خریده بود؛ اما این روزها همان ضامن قدیمی بارها پشت ایروان را خالی کرده است.
نمونه بارز آن در سال ۲۰۲۲ رخ داد؛ زمانی که آذربایجان به خاک ارمنستان یورش برد و روسیه از اجرای تعهدات دفاعی خود سر باز زد. بدبینی نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان به مسکو چنان افزایش یافت که او در سال ۲۰۲۴ عضویت کشورش در پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه را تعلیق کرد و در عوض دست دوستی به سوی غرب دراز نمود. چندی بعد، ایروان یک توافق راهبردی با دولت بایدن امضا کرد و پارلمان نیز قانونی تصویب کرد که مسیر عضویت احتمالی این کشور در اتحادیه اروپا را هموار میسازد.
چرخش سیاسی ارمنستان به سوی غرب با واکنش تند روسیه همراه شد. در ژوئن، نیکول پاشینیان، نخستوزیر این کشور اعلام کرد که یک توطئه برای سرنگونی دولتش خنثی شده است. هرچند دولت مستقیماً انگشت اتهام را به سوی کرملین نشانه نرفت، اما بازداشت یک تاجر پرنفوذ ارمنی-روسی و دو اسقف نزدیک به مسکو، پیام را آشکار کرد. انتشار تصاویر انبار سلاحهای کشفشده نیز این ماجرا را به رسوایی بزرگی در داخل و خارج از ارمنستان بدل ساخت.
اینکه نیکول پاشینیان حاضر شد با کلیسای ارمنستان، نهادی سنتاً نزدیک به روسیه رویارویی کند، نشان میدهد او مصمم است بندهای وابستگی تاریخی کشورش به مسکو را پاره کند. همین سرسختی مشترک در برابر کرملین، بستر نزدیکی بیسابقه ارمنستان و آذربایجان را فراهم کرد؛ آن هم در زمانی که جنگ اوکراین دست روسیه را در قفقاز بسته است.
طبیعی بود که واشنگتن از این فرصت استقبال کند. برای الهام علیاف نیز، که در داخل عرصه را بر مخالفان تنگ کرده و فعالیت سازمانهای بینالمللی را محدود ساخته است، پیشنهاد «شراکت راهبردی» ترامپ نعمتی بزرگ بود؛ پیشنهادی که برخلاف رویکرد دولت بایدن هیچ پیششرطی در زمینه بهبود وضعیت حقوق بشر آذربایجان نداشت. در نشست اوت در کاخ سفید، هیچ مطالبهای برای آزادی زندانیان سیاسی یا اسیران ارمنی مطرح نشد. حتی یک روز پیش از این دیدار، شرکت اکسونموبیل قرارداد تازهای با شرکت انرژی دولتی سوکار امضا کرد تا منافع اقتصادی این «صلح» نیز تضمین شود.
شرط سخت علیاف و معادله دشوار پاشینیان
مسیر صلحی که واشنگتن ترسیم کرده، هنوز پر از دستانداز است. توافق ۱۷ بندی که نیکول پاشینیان و الهام علیاف پاراف کردهاند، اگرچه گامی مهم به شمار میرود، اما در عمل یک صلحنامه کامل نیست. در این متن نه سخنی از بازگشت صدها هزار آواره آمده و نه اشارهای به محاکمه یا پاسخگویی بابت جنایات جنگی چندین دههای است. تناقض میان شعار و واقعیت همچنان پابرجاست. در حالی که رهبران دو کشور از صلح سخن میگویند، دولت باکو هنوز بهروز صمدوف، فعال جوان صلحطلب آذربایجانی را به اتهام «خیانت» پشت میلهها نگه داشته است؛ صرفاً به این دلیل که با فعالان جامعه مدنی ارمنی ارتباط برقرار کرده بود.
خطر دیگری که مسیر صلح را تهدید میکند، شرطی است که الهام علیاف مطرح کرده است: او تأکید دارد تا زمانی که ارمنستان قانون اساسی خود را تغییر ندهد و هرگونه اشاره غیرمستقیم به اتحاد با قرهباغ را حذف نکند، حاضر به امضا و تصویب توافق نخواهد شد. چنین اصلاحی تنها از مسیر رفراندوم ممکن است؛ همهپرسیای که احتمالاً پاشینیان پیش یا پس از انتخابات پارلمانی ژوئن ۲۰۲۶ برگزار خواهد کرد. این موضوع دو سلاح سیاسی در اختیار مخالفان ملیگرا و طرفداران روسیه قرار میدهد: نخستوزیری که برای تداوم قدرت نیازمند رأی دوباره است و توافق صلحی که آنان عزم نابود کردنش را دارند.
طرح ایجاد کریدور ارتباطی میان آذربایجان و نخجوان همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. نه مسیر دقیق جاده مشخص شده و نه سازوکار امنیتی آن. این بخش از سرزمین، هم ارزش راهبردی دارد و هم بار عاطفی و طبیعی است. تهران که مرزش از نخجوان تا ارمنستان و آذربایجان امتداد یافته و سالها مسیر اصلی ترانزیت میان دو بخش آذربایجان بوده است، حاضر نیست این موقعیت را از دست بدهد.
ایران بهشدت با هر ترتیبی مخالف است که حضور نیروهای غربی را در این مسیر امکانپذیر کند یا کنترل آن را به دو همسایه ترکزبان یعنی ترکیه و آذربایجان بسپارد. تهدیدهای تهران تاکنون عملی نشده است، اما اگر کامیونها و قطارهای ایرانی از «مسیر ترامپ» کنار گذاشته شوند، شرایط میتواند بهسرعت تغییر کند.
نگاه سرد مسکو به «مسیر ترامپ»؛ فرصت کارشکنی در کمین
روسیه دستکم روی کاغذ از توافقهای تازه در قفقاز جنوبی دل خوشی ندارد. قرار بود مسیر ارتباطی پس از جنگ ۲۰۲۰ زیر کنترل کرملین قرار گیرد؛ محلی برای استقرار نیروهای مرزی روس، اهرمی فشار بر ایروان و باکو و حلقهای کلیدی در طرح قدیمی «کریدور شمال-جنوب» که روسیه را به خلیج فارس متصل میکرد. واکنش مسکو تاکنون سرد و تحقیرآمیز بوده است. دلیل روشن است: هم مسکو و هم تهران میدانند برهم زدن مسیری که نام رئیسجمهور آمریکا را یدک میکشد، میتواند هزینههای سنگینی بهبار آورد. اما کافی است ارمنستان و آذربایجان بر سر جزئیات این پروژه دچار اختلاف شوند؛ در آن صورت فرصت برای بیاعتبارسازی توافق یا حتی کارشکنی فراهم خواهد شد، بهویژه پس از پایان دولت ترامپ که «مسیر ترامپ» دیگر پشتیبانی مستقیم کاخ سفید را نخواهد داشت.
در میان همسایگان قفقاز جنوبی، ترکیه داستانی متفاوت دارد. آنکارا از صلح استقبال میکند و مشتاق است راههای تازهای از قفقاز به آسیای مرکزی گشوده شود. با این حال، نادیده گرفتن نقش ترکیه در طراحی مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بین المللی باعث دلخوری جدی شد. این غفلت عجیب بود، چرا که ترکیه بزرگترین برگ برنده را در اختیار دارد: باز کردن مرز زمینیاش با ارمنستان که از سال ۱۹۹۳ بسته مانده است. اقدامی که میتواند ارمنستان را از بنبست جغرافیایی نجات دهد.
در ۱۲ سپتامبر، آنکارا فرستادهای به ایروان اعزام کرد و از گامهای اعتمادساز سخن گفت؛ اما برای راضی نگه داشتن باکو، هنوز از اعلام گشایش کامل مرز خودداری کرده است. در این میان، روابط واشنگتن و آنکارا پرتنش باقی مانده و همین امر ضرورت ایجاد مسیری تازه در دیپلماسی میان دو طرف را نشان میدهد؛ مسیری که اطمینان دهد «مسیر ترامپ» و دیگر طرحهای منطقهای آمریکا برای ترکیه نیز سودمند خواهد بود.
واشنگتن در قفقاز؛ فرصت برای به چالش کشیدن نفوذ مسکو
درگیری ارمنستان و آذربایجان سالهاست با تیترهایی از «پیشرفت تاریخی» همراه شده، اما هر بار نتیجهای جز بازگشت به جنگ نداشته است. توافقی که ترامپ میانجی آن شد نیز میتواند همان سرنوشت را تجربه کند. یک نسل کامل در هر دو کشور با این دشمنی رشد کرده و سیاستمداران نیز بارها از آن برای تحکیم جایگاه خود بهره بردهاند. با این همه، نیکول پاشینیان این بار تصمیم گرفته مسیر را تغییر دهد. او حتی آماده است امتیازهای بزرگی بدهد تا با آذربایجان و ترکیه به توافق برسد، مرزها را بگشاید و کشورش را از بند وابستگی به روسیه رها سازد. برای الهام علیاف اما، که تقریباً همه اهدافش را با جنگ به دست آورده، صلح ضرورتی حیاتی ندارد. با این حال، فعلاً او نیز مایل است پاشینیان را تقویت کند، بهجای آنکه اجازه دهد ارمنستان بار دیگر زیر سایه مسکو قرار گیرد.
ترامپ در کاخ سفید از تعریف و تمجیدها سرمست شد؛ تا جایی که دو رهبر قفقازی پیشنهاد کردند او نامزد دریافت نوبل صلح شود. اما واقعیت این است که او توجه چندانی به منطقه ندارد؛ کمی بعد از نشست حتی نتوانست نام ارمنستان و آذربایجان را درست تلفظ کند و آنها را «آلبانیا» و «ابربایجان» خواند! او که نقشی در توافق موقت میان دو کشور ایفا کرده و نامش بر کریدوری حیاتی نهاده شده، باید بداند این بار تنها نمایش کافی نخواهد بود.
منبع: فرارو
ثبت دیدگاه