روایتهای چینیها هم در مورد آمریکا رنگارنگ است. در چین، روایتی آمادگی تقابل نظامی با آمریکا را جدی میبیند و روایت دیگری همکاری با آمریکا را ضروری میداند و بین تقابل و همکاری، روایتهای دیگری نیز وجود دارد.
آتشبس غزه موفقیتی نمایشی برای ترامپ بود، اما همین شیوهٔ دیپلماسی شخصی و معاملهمحور در برابر چین ناکارآمد است. او تأکید میکند سیاست خارجی ترامپ بر تهدید، عقبنشینی و بیثباتی بنا شده و در رقابت ساختاری با پکن، نیازمند صبر، ثبات و ائتلافسازی است. کاهش بودجهٔ پژوهش، سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه و رویکرد واکنشی ترامپ، توان ملی و انسجام بینالمللی آمریکا را تضعیف کرده و نشان دادهاند «هنر معامله» جایگزین «معماری راهبرد» نیست.
کمیته جایزه نوبل، آب پاکی روی دست های ترامپ ریخت و خانم ماریا کورینا ماچادو، رهبراپوزیسیون ونزوئلا را نامزد دریافت جایزه صلح نوبل کرد. آیا ترامپ همچنان مرد به اصطلاح صلح خواهد ماند؟ یا عصبانیت و جنون بر وی چیره خواهد شد و میز صلح را به هم خواهد ریخت؟
ایران باید از این موافقتنامه ابتدا بهصورت اعلامی استقبال کند و تکثیر این نوع از پیمانهای امنیتی را برای ثبات منطقه و تقویت منطقهگرایی درونزاد بداند و در صورتی که امکانی برای کشورمان در پیوستن به چنین پیمانی فراهم شد موافقت خود را اعلام دارد.
در نتیجه طرح صلح ترامپ، به معنای ورود به فازی جدید از مهندسی منطقهای است که در صورت انفعال یا واکنش صرفاً ایدئولوژیک ایران، میتواند منجر به تغییر دائمی موازنه به نفع ائتلاف آمریکایی-اسرائیلی-عربی شود و ایران را در منطقهای که باید مرکز نفوذ آن باشد، در موقعیت انزوا قرار دهد
استفان والت در این یادداشت، «اتحاد ویژهٔ آمریکا و اسرائیل» را عامل اصلی بنبست صلح در خاورمیانه میداند. او تأکید میکند که طرح صلح ترامپ تکرار الگوی یکجانبه و بینتیجهٔ گذشته است، زیرا واشنگتن هرگز حاضر به اعمال فشار واقعی بر تلآویو نیست. به باور والت، حمایت بیقید و شرط آمریکا هزینههای سنگین مالی، اخلاقی و سیاسی دارد، اعتبار جهانی واشنگتن را تضعیف و حتی اسرائیل را به سوی افراطگرایی، انزوا و فروپاشی درونی سوق داده است.
«امریکا میکوشد به کمک اسراییل و شبکه متحدان عرب خود، یک «نظم امنیتی جدید» در خاورمیانه ایجاد کند؛ نظمی که هدف آن پایان دادن به معادله مقاومت و تضعیف بازیگران مستقل منطقهای همچون ایران است.»
بر اساس انگاره ترامپ «صلحسازی» در شرایطی حاصل میشود که نشانههایی از «تغییر در موازنه قدرت» به وجود آید. موازنه قدرت کشورها در شرایطی تغییر پیدا میکند که جنگهای جدیدی شکل گیرد، ائتلافهای نوظهور سازماندهی شود و در نتیجه زمینه برای شکلگیری سطح جدیدی از موازنه فراهم شود.
مرحله اول طرح صلح غزه تا دوشنبه اجرا خواهد شد. اما برای قضاوت درباره کل طرح صلح غزه ترامپ باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا مراحل دیگر این طرح و مخصوصا موضوع خلع سلاح حماس هم اجرایی خواهد شد یا نه، زیرا تا الان میتوان گفت که حماس دست به نوعی عقبنشینی تاکتیکی زده است، چون نه خلع سلاح را پذیرفته و نه قرار است از غزه خارج شود.
حمله نظامی اسرائیل علیه ایران در ۱۳ژوئن و علیه قطر در ۹سپتامبر، صرفا اقداماتی نظامی یا نقض آشکار حاکمیت ملی نبودند، بلکه بیانگر یک تغییر راهبردی در ماجراجوییهای اسرائیل بودند. با دامن زدن به جنگطلبی، قدرتهای خارجی دامنه درگیری را در سراسر منطقه گسترش دادهاند و صلح و امنیت را مختل کردهاند. تجاوز اسرائیل به سرزمینهای چند کشور منطقه نشان داد که هیچ کشوری از تجاوزات این رژیم در امان نیست.
در منطقه موسوم به «نیرعوز» در جنوب اسرائیل، نشانههای ویرانی همچنان به چشم میخورد. خانههای سوخته، اسباببازیهای کودکان و ساختمانهای متروک یادآور حمله دوسال پیش نیروهای حماس به این منطقه است. پس از رویدادهای هفتم اکتبر ۲۰۲۳، تنها شمار اندکی از ساکنان به این محل بازگشتهاند.