پژوهش جدید مرکز «پیو» نشان میدهد اعتماد به دموکراسی در جهان بهویژه در آمریکا، بهشدت فرو ریخته است. بحران کنونی دیگر مدیریتی نیست، بلکه «ایمانی» است؛ مردم نهفقط از عملکرد دولتها، بلکه از خودِ قواعد بازی دموکراتیک سرخوردهاند. نهادهایی که روزی بیطرف تلقی میشدند، اکنون سیاسی و جانبدار دیده میشوند. این فروپاشی اعتماد زمینهساز صعود پوپولیسم بهویژه راستگرای انتقامجو شده است. احیای دموکراسی، نه با اصلاحات اقتصادی، بلکه با بازسازی ایمان و اعتماد عمومی ممکن است.
به نظر می رسد می توان در عین پاسخ همتراز به تل آویو، به گونه ای جنگ را مدیریت کرد که در عین این که کشور کمتر آسیب ببیند، بتواند از این جدی ترین چالش تاریخ معاصر ایران، عزتمندانه عبور کند.
دیپلمات اسبق کشورمان با بررسی حمله اسرائیل به ایران می گوید: سرنوشت این جنگ، تاثیر مهمی بر معادلات و نقش قدرتهای بلوک شرق و غرب در خاورمیانه خواهد داشت.
فرماندار کالیفرنیا دموکرات است؛ ترامپ از این جهت قضیه را سختتر گرفته و به حرف او گوش نمیدهد
فشارهای اجتماعی و روانی جنگ نیز ملموس است: افزایش خودکشی، فروپاشی خانوادهها و بحران در کسبوکارها تنها نشانههای کوچکی از آن است. اما دولت نتانیاهو همه اینها را نادیده میگیرد و بر سیاستهای جنگطلبانه، افراطی و فرصتطلبانه خود پافشاری میکند.
احتمالا یکی از مباحث مطرح شده در دیدار وزیران خارجه ایران و مصر و مدیرکل آژانس، موضوع خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتارجمعی باشد؛ در این خصوص ایران و مصر می توانند نقش تعیینکننده در امنیت و ثبات خاورمیانه داشته باشند.
سیدجلال دهقانیفیروزآبادی تاکید دارد که پرونده هستهای ایران بیش از آنکه ابعاد فنی، حقوقی و علمی و کارشناسی داشته باشد، ماهیت امنیتی و سیاسی و راهبردی پیدا کرده است. بههمیندلیل راهحل پرونده هستهای ایران هم یک راهحل فنی و حقوقی صرف نیست، بلکه یک راهحل سیاسی و راهبردی است.
قدر متقین اما میتوان تعارض منافع میان امریکا و اسرائیل در خاورمیانه را امری مسلم دانست و از شکاف ایجاد شده برای کاهش تهدیدات علیه ایران بهره برد. چگونه؟ به نظر می رسد تقویت روابط ایران با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهخصوص عربستان میتواند بازی چند سر برد برای ایران ایجاد کند که یکی از آنها، استفاده بهینه از تعارض منافع امریکا و اسرائیل به سود ایران است.
طبق تعریف کریدور عبارت است از مسیری از یک کشور که کشور مبداء با گذر از آن با کشور مقصد ارتباط برقرار می کند. هر کریدور از سه لایه کاملا متفاوت تشکیل می شود.
دونالد ترامپ با تصمیمی غافلگیرکننده در عربستان، از لغو تحریمهای سوریه و آمادگی برای توافق هستهای با ایران خبر داد؛ تغییری که برخلاف گذشتهاش، با حمایت عربستان همراه است. در مقابل، بنیامین نتانیاهو همچنان اصلیترین مخالف است، اما دیگر از پشتیبانی منطقهای سابق برخوردار نیست. درون دولت ترامپ نیز شکافی جدی میان واقعگرایان و نئوکانها شکل گرفته که سرنوشت توافق را به نبردی داخلی و منطقهای گره زده است.
در این مقاله، تلاش میشود راهبرد جدید ترامپ در قبال ایران مورد بررسی قرار گیرد؛ راهبردی که بهوضوح فراتر از کنترل برنامه هستهای بوده و به دنبال خلع سلاح راهبردی و محدودسازی نفوذ منطقهای ایران است. همچنین واکنشهای ایران و دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی در این چارچوب تحلیل خواهد شد تا چشماندازی واقعگرایانه از آینده روابط دو کشور ارائه شود.