در پی به قدرت رسیدن مجدد ترامپ دوباره با این بحث که آیا نظم بینالمللی جدیدی در حال شکلگرفتن است، مواجه شدهایم. اقدامات ترامپ در فاصلهگرفتن از تعهدات امنیتی در قبال متحدان اروپایی، نزدیکشدن به روسیه و نظامهای اقتدارگرا و نیز راهانداختن نوعی جنگ تجاری و... بار دیگر بحث درباره شکلگیری یک نظم بینالمللی جدید را به میان آورده است.
علیرغم پیشرفت های اخیر در بهبود روابط چین و ایران، مشارکت بین این دو به دلیل سیاست ایالات متحده و منافع شخصی چین محدود شده است. تهران نتوانست چین را از توسعه ظرفیت نظامی یک همسایه متخاصم و مقابله با بخش عمده ای از استراتژی تهاجمی ایران باز دارد. از سوی دیگر، پکن خود را در موقعیت قوی تری برای تحت فشار قرار دادن متحد خود نسبت به فشار بر ایالات متحده در وین دید. در پروژههای بزرگ اقتصادی، امنیتی و زیرساختی که توسط تحلیلگران غربی پیشبینی شده و دولت ایران به آن اشاره کرده، پیشرفت چندانی حاصل نشده است.
المیادین نوشت: در حالی که ایالات متحده از خاورمیانه و خلیج فارس روی گردانده و اعلام کرده قصد خروج از منطقه را دارد، اژدهای چینی توجه خاصی به خاورمیانه پیدا کرده است، چرا که نه! این بازی سیاست و منافع است.
رشتهای واحد رویکرد کاخ سفید را به کل منطقه، از سوریه گرفته تا عربستان سعودی، مرتبط میکند.
قرارداد مشارکت راهبردی جامع چین و ایران، الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای و سفر وزیر امور خارجه ایران به چین در این هفته سه چیز را نشان می دهد که عبارت اند از: همسویی رو به رشد بین پکن و تهران، نفوذ رو به رشد پکن در خاورمیانه و این واقعیت که رقابت قدرت های بزرگ شامل آمریکا و چین تنها در اقیانوس هند و اقیانوس آرام رخ نخواهد داد.
علیرغم امید به احیای روابط دو کشور برای توقف جنگ یمن اما قدرت منطقهای که جمهوری اسلامی ایران کسب خواهد کرد، مسئلهای است که عربستان را نگران کرده است. آمریکا طبق اصول مشخص و دادوستدهای راهبردی منطقه را غرق در درگیریهای متعدد از طریق جنگ در سوریه، عراق، یمن و لبنان کرده و هدف این کشور این است که شرکای سعودی خود را در صف اول درگیریهای سیاسی، نظامی و اقتصادی قرار دهد.
غلامعلی خوشرو در بررسی سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین می گوید: برای درک اهمیت این تفاهمنامه، کافی است بیندیشیم که آیا آمریکا حاضر است یک بند از این سند را با ایران تفاهم کند. همین تفاهم کلی را پمپئو – دشمن شماره یک ایران- قرارداد ترکنمچای خواند. آمریکا که سیاست رسمی خود را فشار حداکثری به ایران و تحریمهای یک جانبه تا مرز تسلیم یا فروپاشی ایران تعریف میکرد، در واکنش به این مشارکت راهبردی توان دیپلماتیک و رسانهای خود را به کار گرفت تا آن را نابود یا بیاعتبار سازد. آمریکا جنگ راهبردی اقتصادی علیه ایران به راه انداخته بود و تمام کشورهای جهان را به تحریم تهدید میکرد. این تفاهمنامه اگر در عمل و درست به اجرا درآید، میتواند اقتصاد ایران را متحول سازد. این بستگی به توان و آمادگی و برنامهریزی طرف ایرانی و همکاری طرف چینی دارد.
با توجه به اینکه عربستان سعودی و ایران شرکای تجاری پیشروی چین در خاورمیانه هستند، ثبات روابط بین دو رقیب برای معاملات پکن در منطقه مفید خواهد بود. به همین دلیل، چین، همراه با پاکستان، نقشی حیاتی در تسهیل تنش زدایی عربستان سعودی با ایران ایفا می کند. از این گذشته، ادامه گفتوگوها بین ایران و عربستان سعودی با طرح پنج مادهای گستردهتر پکن برای خاورمیانه مطابقت دارد. طرحی که در آن «حل و فصل سیاسی مسائل مهم و ترویج صلح و ثبات در خاورمیانه» تشویق می شود.
کارشناسان «موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی» اگرچه برای سال ۲۰۲۲ در بیشتر مناطق جهان تعمیق چالشهای پیشین را پیشین میکنند اما اعتقاد دارند در خاورمیانه موضوع احیای برجام و تداوم روند تنشزدایی ۲۰۲۱ نقش حیاتی را دارند.
در حال حاضر ماهیت روابط اقتصادی و تجاری پکن با کشورهای منطقه به ویژه بعد از فرار مفتضحانه آمریکا از افغانستان و انفعال ایالات متحده در عراق در حال تغییر است و چین خواسته و یا ناخواسته تنها کشوری است که ظرفیت پُر کردن خلاء قدرت برآمده از شکست آمریکا در منطقه را دارد.
هیچ نشانهای مبنی بر اینکه عربستان به نقش محوری خود به عنوان موکل ایالات متحده که منافع آمریکا در منطقه را تسهیل میکند، باز خواهد گشت، وجود ندارد. سایر کشورهای کوچکتر یعنی امارات و قطر علاوه بر متحدان دیرینه ایالات متحده شامل اسرائیل، مراکش، اردن و مصر این نقش را از ریاض ربوده اند. به نظر میرسد که با عقب نشینی ایالات متحده از سراسر خاورمیانه، ریاض به یک عامل بی ارتباط با منافع آمریکا تبدیل شده است.