چنانکه جمهوری اسلامی ایران خواهان به رسمیت شناخته شدن قدرت و جایگاهش در نظم آینده منطقه غرب آسیا است، باید در گام نخست سیاستهایش را با مقدورات داخلی و خارجی اش هماهنگ سازد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر سابق اسرائیل، پوتین را دوست من میخواند، واژهای که برای کسانی که روسیه و رئیسجمهور آن را بهتر درک میکنند، صرفاً جنبه ی سرگرمی دارد. تنها چیزی که برای پوتین اهمیت دارد، منافعش است و بهتر است مراقب باشید که آنها را تضعیف نکنید. از این منظر، اسرائیل روی طناب محکمی که اکنون بین وفاداریها و منافع متضاد کاخ سفید و کرملین در مورد اوکراین کشیده شده است، گام برمی دارد.
از نظر تئوری، پویایی بحران اوکراین و چشمانداز شکست مذاکرات وین ممکن است به این معنا باشد که یک توافق بلندمدت همکاری روسیه با ایران میتواند سریعتر از توافق مشابه تهران با پکن به نتیجه برسد. مذاکره با روسیهای که به شدت توسط ایالات متحده و اروپا بر اثر بحران تشدید شدهی اوکراین تحریم شده است، میتواند شرایط برابری را برای مسکو و تهران در مذاکرات ایجاد کند. زیرا هر دو طرف و نه فقط ایران، بر اثر اقدامات تنبیهی غرب با مشکل مواجه خواهند شد.
سوال این است که تغییر موضع ایالات متحده بر کشورهای منطقه به ویژه متحدان واشنگتن چه تأثیراتی دارد. در این ارتباط، آیا سناریوهای درگیری و تأثیرگذاری در میان قدرت های بزرگ برای پرکردن خلاء استراتژیک ناشی از فقدان یا حداقل کاهش نقش آمریکا در منطقه قابل تصور است؟ برای اینکه آمریکا نقش، نفوذ و اعتبار خود را در جهان حفظ کند، باید یک میزان حداقلی از حضور و نفوذ در خاورمیانه را حفظ کند. این به نفع واشنگتن نیست که کشورهای منطقه را در این دو راهی قرار دهد که بین اتحاد با ایالات متحده یا چین یکی را انتخاب کنند. پکن سیاست جذب اقتصادی را دنبال می کند.
در حال حاضر، نیاز به یک چارچوب امنیتی در خاورمیانه به شدت حس می شود. با این حال، مساله واضح و جالب توجه این است که به رغم تغییر دولت در واشنگتن، ایالات متحده به روند فاصله گرفتن از امور منطقه پایان نداده یا دست کم، مشغول بازتعریف نحوه تعامل با شرکا و مخالفان در آنجاست. از جمله دلایل فاصله گرفتن آمریکا از منطقه می توان به خستگی ناشی از مشارکت در بسیاری از جنگ های ابدی و تلاش برای فاصله گرفتن از مسائل «کم اهمیت تر» برای تمرکز بیشتر بر رویارویی با چالش فزاینده چین به ویژه در اقیانوس هند و اقیانوس آرام اشاره کرد.
اینکه بهرغم خواسته مقامات اوکراینی، طرفهای غربی بر وجود احتمال حمله نظامی روسیه به اوکراین تاکید میکنند، نشان میدهد که طرف غربی در جدی انگاشتن احتمال چنین جنگی برای خود منافعی میبیند.
به نظر می رسد ایالات متحده در صدد طرح ریزی یک بازی استراتژیک بزرگ است که قطر سنگ بنای آن را تشکیل می دهد، چرا که اگر دوحه با طرح آمریکا تحت فشار موافقت کند، بدین معناست که ضربه محکمی را به اقتصاد روسیه وارد کرده است.
برخی از تحلیلگران و کارشناسان غربی در روزهای گذشته تصریح کردهاند که با مشخص شدن نحوه اجرای تعهدات ایران، گره مذاکرات وین در دست طرفهای غربی است و بایستی به دست آنها گشوده شود.
موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل در گزارش استراتژیک سالیانه خود برای رئیس دولت اسرائیل آورد که ایران بزرگترین چالش خارجی برای این دولت است و در سایه پیشرفتی که ایران در زمینه های برنامه های هسته ای داشته، تل آویو قدرت مقابله با چالش های پرونده ایران به صورت تنها را ندارد و لازم است در این باره هماهنگی، همکاری و روابط خاص خود با ایالات متحده آمریکا را تقویت کند، چه توافق بین ایران و دولتهای بزرگ صورت گیرد و چه این توافق انجام نشود.
یک کتاب جدید نشان میدهد که چگونه ایالات متحده و جنگ با عراق، ایران را به سوی دکترین نظامی نامتقارن و تقویت توان دفاعی بازدارنده، از طریق توسعه موشکهای بالستیک و شکلدهی به نیروهای همپیمان منطقهای سوق داده است.
پکن دریافته است که وقتی متحدان ایالات متحده برای کمک به واشنگتن مراجعه می کنند، با آمریکای خسته و پریشان مواجه می شوند که تمایل کمتری برای بازداشتن ایران دارد. متحدان امریکا در این بین با عدم قطعیت به سمت پکن متمایل می شوند. بنابراین این باعث می شود که نفوذ چین در امور نظامی خاورمیانه به میزان قابل توجهی افزایش یابد. پکن اکنون تجهیزات نظامی را به اکثر متحدان خاورمیانه ای ایالات متحده می فروشد.