ارتش اسرائیل در ۱۵ سپتامبر عملیات گستردهای علیه غزه آغاز کرد و سهطرف شهر را محاصره نمود، اما بسیاری از ساکنان به دلیل ناتوانی در جابهجایی ماندهاند. طی دو سال جنگ، بیش از ۶۴ هزار فلسطینی کشته و غزه ویران شده است. در حالیکه افکار عمومی اسرائیل و حتی بخشی از ارتش خواستار آتشبس هستند، نتانیاهو برای بقای سیاسی بر ادامه جنگ اصرار دارد. همزمان، فشارهای بینالمللی و احتمال انزوای اسرائیل افزایش یافته و حمایت آمریکا نیز مشروط و شکننده شده است.
آنچه قابل تأمل است سکوت غرب و سران عرب در برابر حمام خونی است که جولانی در غرب سوریه به راه انداخته است.
گزارش تارنمای «میدلایستآی» در مورد جایگاه خاورمیانه در صورت نزدیکی آمریکا و روسیه عنوان داشت که واشنگتن ممکن است مشکل جدی با احیای حضور روسیه در لیبی و سوریه نداشته باشد اما ترامپ و پوتین همچنان بر سر نفوذ در منطقه خلیج فارس رقابت خواهند کرد.
سی ان ان در مطلبی با اشاره به تهدیدهای دولت «دونالد ترامپ» مبنی بر خروج از ناتو، به امکان بقای این ائتلاف نظامی بدون حضور واشنگتن پرداخت و نوشت: اروپاییها با تجهیزات و منابعی که دارند میتوانند اما سوال این است که میخواهند یا خیر.
طی ماههای گذشته، رژیم جدید دمشق بهصراحت اعلام کرده که تمایلی به درگیری با اسرائیل ندارد، اما اسرائیل با افزایش اقدامات نظامی و ایجاد مناطق نفوذ در جنوب سوریه، دمشق را به چالش کشیده است. احمد الشرع با مشکلاتی از جمله ضعف نظامی و وضعیت وخیم اقتصادی روبهروست و تلاشهایش برای همکاری با ترکیه و ایجاد ثبات در کشور، در مقابل مداخلات اسرائیل و تداوم تحریمهای بینالمللی به کندی پیش میرود.
معاون امور حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه با تشریح نتایج نشست فوقالعاده وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در جده اعلام کرد که در اثر تلاش هیات ایرانی، بندهای مهمی در این قطعنامه گنجانده شدند. در این نشست بر رد قاطع و مقابله با طرح جابه جایی مردم فلسطین به صورت انفرادی یا دسته جمعی به داخل یا خارج از سرزمین شان یا جابجایی اجباری تاکید شد.
«نشنال اینترست» در تحلیلی با اشاره به جنگ و درگیری های اخیر در خاورمیانه تاکید کرد واکنش رهبران منطقه به این رویدادها نشان دهنده آغاز روند جدیدی در سیاست جغرافیایی آن است، موضوعی که تغییر واقعی به سمت عمل گرایی و همکاری میان کشورهای منطقه را پررنگ تر می کند.
با این حال، در واکنش اروپا به بحران، نوعی تنش و دوگانگی پنهان به چشم میخورد. از یک سو، اروپا در تلاش است با تقویت اوکراین و حفظ توانایی این کشور برای ادامه مبارزه، پایبندی خود را به این درگیری نشان دهد. از سوی دیگر، دونالد ترامپ به دنبال آن است که اروپا را تحت فشار قرار دهد و جنگ را به پایان برساند. این اختلاف رویکرد میان اروپا و آمریکا، بهجای ترمیم، ممکن است شکاف میان این دو را عمیقتر کند.
سوال اصلی این است که آیا ما به یک دور جدید از افول موقعیت آمریکا وارد میشویم یا حملات دولت دومِ ترامپ به اتحادها و نهادهای "قرن آمریکایی"، نمودهای عینی یک گذار جدید در عرصه بین المللی را نمایندگی میکنند. ما احتمالا پاسخ این پرسش را تا سال ۲۰۲۹ نخواهیم دانست.
دولت دونالد ترامپ مذاکرات محرمانهای با برخی از برجستهترین مخالفان سیاسی ولودیمیر زلنسکی در کییف انجام دادهاند.
دولت ترامپ با تأکید بر اولویتهای خود و نزدیکی به مسکو، قطعنامههایی در سازمان ملل ارائه کرد که حقوق حاکمیتی اوکراین را نادیده گرفت. این رویکرد نشانهای از کنار گذاشتن اصول بنیادین حقوق بینالملل و استفاده ابزاری از شورای امنیت برای ارسال پیامهای کوتاهمدت است. دیپلماتهای اروپایی و چینی نگران پیامدهای این تغییر هستند، در حالی که برخی کشورهای جنوب جهانی از این جهتگیری استقبال میکنند. این اقدامات نشاندهنده بازتعریف نقش سازمان ملل و تأثیرگذاری آمریکا در بحرانهای جهانی است.