با پایان دوره قطعنامه ۲۲۳۱، موضوع ایران از دستورکار برجامی در جلسات شورای حکام خارج شده و طبق برنامه منتشرشده از سوی دبیرخانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تنها در چارچوب توافقنامههای پادمانی پیگیری خواهد شد.
در ماههای اخیر، ترامپ برای بازگرداندن نام تیم فوتبال «واشنگتن کامندرز» به «ردسکینز» فشار آورده، دانشگاهها را وادار به پرداخت مبالغ هنگفت به دولت فدرال کرده، با تمجید از یک آگهی بحثبرانگیز شلوار جین با بازی «سیدنی سوئینی» موجب رشد سهام شرکت «آمریکن ایگل اوتفترز» شده است.
پولیتیکو نوشت: ترامپ به رهبران اروپایی و اوکراینی اطلاع داده است که واشنگتن آماده مشارکت در ارائه تضمینهای امنیتی به اوکراین است.
رهبران اروپا در آستانه نشست آلاسکا بین روسای جمهوری آمریکا و روسیه، خواستار تضمین منافع قاره سبز و اوکراین در این مذاکراتشدند.
آمریکا برای سال ۲۰۲۶ بودجه ای یک تریلیون دلاری (چند برابر بیش از مجموع هزینه های نظامی روسیه و چین بر روی هم) پیش بینی کرده است که نشان دهنده ۱۳ درصد افزایش نسبت به سال جاری است. این امر نشان می دهند که ترامپ برای برقرار صلح می خواهد جنگ راه بیاندازد.
در حالی که رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ و همتای روساش ولادیمیر پوتین قرار است روز جمعه در آلاسکا دیدار کنند، نگرانیهای درباره سرنوشت کییف و امتیازاتی که کاخ سفید ممکن است به کرملین برای توقف جنگ اوکراین بدهد، پیش آمده است.
فعالسازی اسنپبک میتواند برای تقریباً همه طرفها - بهجز شاید تندروهای تهران و تلآویو که از تنش غرب و ایران بهره میبرند- به یک فاجعه بدل شود.
با کاهش نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی، مقامات منطقهای تصور میکنند که مسکو بتواند روابط بین ایروان و باکو را تضعیف کند.
رای الیوم شامگاه سه شنبه در مطلبی با اشاره به اینکه کسانی بر آینده غزه حکمرانی خواهند کرد که از آن دفاع کردهاند، نوشت: حماس اسلحهاش را زمین نخواهد گذاشت. نقش میانجیگران عرب طی ۲۲ ماه مذاکرات غزه، فقط پوششی برای تداوم تجاوزات اسرائیل و نهادینه کردن فرهنگ عادیسازی روابط با اسرائیل بوده است.
نشست آتی ترامپ و پوتین در آلاسکا یادآور توافق مونیخ است؛ جایی که بدون حضور ذینفع اصلی، سرنوشتش رقم خورد. نگرانیها درباره «معاوضه سرزمینی» اوکراین با روسیه بالا گرفته و بدترین سناریو، تحمیل توافقی به کییف است که آن را تضعیف و منزوی کند. تحلیلها نشان میدهد اوکراین در میدان در حال فرسایش است و حفظ استقلال و دموکراسی، حتی با واگذاری عملی بخشی از خاک، شاید تنها راهحل واقعبینانه باشد.
حمله هوایی ۲۰۲۵ آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، که با ادعای مهار تهدید انجام شد، نهتنها ثبات نیاورد بلکه تنشها و بیاعتمادی را تشدید کرد. این اقدام، دیپلماسی را به حاشیه راند، گروههای مقاومت را تقویت کرد و رقابت تسلیحاتی را برانگیخت. منتقدان آن را بخشی از الگوی «صلح از مسیر جنگ» میدانند که به سود صنایع نظامی و به زیان صلح پایدار است. تداوم این رویکرد، ریسک تشدید درگیری و فرسایش نظم جهانی را افزایش میدهد.