اتحادیه اروپا پس از دو سال جنگ غزه، سرانجام بستهای از تحریمها علیه وزیران افراطی اسرائیل، شهرکنشینان خشونتطلب و تعلیق امتیازات تجاری تصویب کرد. این اقدام که اورسولا فوندرلاین آن را همسو با راهحل دوکشوری دانست، فشار اقتصادی واقعی بر اسرائیل وارد میکند. بااینحال، منتقدان این بسته را دیرهنگام و ناقص میدانند؛ چراکه ممنوعیت تجارت با شهرکها و توقف فروش سلاح را شامل نمیشود. این رویکرد، اتحادیه اروپا را میان تعهدات حقوقی و منافع سیاسی سرگردان کرده است.
انجمن بینالمللی پژوهشگران نسلکشی اعلام کرده اسرائیل در غزه مرتکب جنایت نسلکشی شده است. حملات بیامان، نابودی زیرساختها و سیاست «گرسنگی سازمانیافته» مشروعیت اخلاقی اسرائیل را فرو ریخته و حمایت غربی را متزلزل کرده است. تلفات انسانی، فشار اقتصادی و مخالفت افکار عمومی داخلی و جهانی، ارتش و جامعه اسرائیل را به پایان جنگ سوق داده است. همزمان، پروژه توسعهطلبانه «اسرائیل بزرگ» با اتکا به آمریکا پیش میرود، اما فرسایش داخلی و مقاومت منطقهای آینده آن را مبهم ساخته است.
غرب با استانداردهای دوگانه، غنیسازی اورانیوم را برای ایران غیرقابلقبول میداند، در حالی که زرادخانههای هستهای خود و متحدانش را مشروع میشمارد. تجربه لیبی و کرهشمالی ایران را به حفظ توان هستهای و موشکی سوق داده است. ترامپ میان مذاکرهای شبیه برجام یا لغزش به جنگ با ایران قرار دارد. جنگ غزه و حملات به تهران، شکاف میان ادعا و واقعیت آمریکا و اسرائیل را آشکار کرده و نشان داده مقاومت ایران و فلسطین چالش اصلی پروژه سلطهجویانه آنان است.
برتری چین در شاخصهای کلیدی قدرت از جمله اقتصاد، فناوری و نظامی نشان میدهد که ظرفیت ملی آمریکا دیگر برای مقابله با پکن کافی نیست و واشنتگن باید برای رقابت با پکن، قدرت خود را با متحدانش تجمیع کند؛ متحدانی که کاخ سفید در دولت ترامپ آنها را از خود رانده است.
در میزگرد نشریه آمریکایی، تحلیلگران تأکید کردند که رهبران روسیه، چین و کره شمالی، رئیسجمهور آمریکا را «غیرجدی» میدانند و معتقدند سیاستهای متناقض او، از اختلافافکنی با متحدان غربی تا تحمیل تعرفههای سنگین بر هند، موقعیت جهانی آمریکا را تضعیف کرده و روند گذار از نظم بینالمللی تحت رهبری واشنگتن را شتاب بخشیده است.
رژه مشترک چین، روسیه و کره شمالی و گسترش نفوذ سازمان همکاری شانگهای نشان داد که بسیاری از کشورها در حال فاصله گرفتن از آمریکا و نزدیکی به پکناند. سیاستهای تعرفهای و لفاظیهای تند ترامپ موجب بیاعتمادی هند، برزیل و آفریقای جنوبی شد و جایگاه چین را تقویت کرد. تحریمها و فشارهای غیرمنطقی واشنگتن، بهویژه علیه دموکراسیهای بزرگ، به روابط آمریکا آسیب زده و آن را به سمت همراهی با مستبدان سوق داده است؛ روندی که منافع استراتژیک آمریکا را تضعیف میکند.
تصمیمات احتمالی «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه با توجه به بحران کنونی ناشی از بیاعتماد شهروندان و نمایندگان مجلس این کشور به طرحهای نخست وزیر وی، از دید تحلیلگران و رسانهها به مثابه «جام زهر» توصیف و پیشبینی میشود که «آینده تاریکی در انتظار فرانسه است.»
رهبران روسیه و چین در یک رژه نظامی در پکن، بیخبر از اینکه میکروفون روشن است، بیپروا درباره عمر جاودان گفتوگو میکردند.
چشمانداز پیشِ رو، تقسیم خاورمیانه میان دو بلوک است: همپیمانان اسرائیل و جبهه مقاومت. نزدیکی اخیر ترکیه به ایران و قطر تلاشی برای ایجاد وزنهای متقابل به نظر میرسد، در حالی که عربستان با برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ میکوشد با گسترش روابط با چین و روسیه دست به تنوعبخشی بزند.
رسانه لبنانی نوشته سابقه تاریخی سیاست خارجی آمریکا گواه آن است که واشنگتن هیچگاه دغدغه منافع ملتها یا ثبات کشورها را نداشته، بلکه تنها حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و تأمین منافع راهبردی خود را دنبال کرده است.
در جنوب، در پاراگوئه، حمایت رسمی از سیاستهای ضد کارتل ترامپ را اعلام کرده است و رهبر السالوادور نیز، همیشه به عنوان یک متحد مورد اعتماد ایالات متحده در مبارزه با کارتلهای مواد مخدر شناخته می شود. در چنین شرایطی اگر فشار فزاینده و متمرکز آمریکا موفقیتآمیز باشد، ممکن است فقط به کمی زمان نیاز باشد تا همه کشورهای آمریکای لاتین با جنگ ترامپ علیه کارتلهای مواد مخدر منطقه بپیوندند.