برای دولت ترامپ، هدف بر هم زدن نظم است. تیم سیاست خارجی ترامپ، قدرت نرم را ابزاری برای مدیریت نظم جهانی میداند که دیگر قصد رهبری آن را ندارد.
این هفته از آن هفتههایی بود که حتی یک دیپلمات کارکشته را هم دچار سرگیجه میکرد: مذاکرات تجاری با چین، آتشبس بین هند و پاکستان، توافق آتشبس با حوثیها، و مذاکرات هستهای با ایران.
سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه تفاوت زیادی با سفرهای گذشته دارد. تمرکز اصلی این سفر بر سرمایهگذاریهای عظیم کشورهای خلیج فارس در اقتصاد آمریکا است. ترامپ موفقیت خود را با توانایی در سبقتگرفتن از چین در رقابت فناوری و جذب این سرمایهها میسنجد. همچنین، لغو محدودیتهای صادرات فناوری پیشرفته به کشورهای خلیج فارس و تغییر سیاستهای فناوری آمریکا از دیگر نکات مهم این سفر است.
بحران اخیر هند و پاکستان، ادعای ترامپ درباره کنارهگیری از نقش «پلیس جهان» را به چالش کشید و بار دیگر آمریکا را به میانه میدان کشاند. در حالیکه کاخ سفید در ظاهر بر انزواگرایی و اولویت منافع اقتصادی تأکید دارد، اما واقعیتهای ژئوپلیتیک، از غزه تا اوکراین و ایران، دولت ترامپ را به دخالتهای ناگزیر و پرتناقض سوق داده است؛ دخالتهایی که با مدیریت یک سرمایهدار املاک به نام استیو ویتکاف، رنگی از طنز و خطر گرفتهاند.
بیش از بیست و چهار سناتور آمریکایی در نامه ای از دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور خواستند تا از همه ابزارهای دیپلماتیک موجود برای پایان دادن به محاصره غزه توسط اسرائیل استفاده کند.
نشست احتمالی استانبول میان نمایندگان اوکراین و روسیه میتواند نقطه عطفی در مسیر پایان جنگ باشد؛ اگرچه شکافهای عمیق باقی است. طرحی واقعبینانه شامل توقف در خطوط فعلی نبرد، ممنوعیت استقرار ناتو، تضمین حقوق اقلیتها، تعلیق مشروط تحریمها و حفظ حق عضویت اوکراین در اتحادیه اروپاست. نقشآفرینی فعال آمریکا، با مشوقهای اقتصادی برای کییف و پیشنهاد بهبود روابط با مسکو، کلید موفقیت این روند شکننده خواهد بود.
سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه فراتر از قراردادهای میلیارددلاری، رژه شترها، و جنجال داخلی درباره پیشنهاد قطر برای اهدای یک هواپیمای جدید «ایر فورس وان» به رئیسجمهور است.
به نظر می رسد دوران بازی های پیچیده و چند وجهی در خاورمیانه به اتمام رسیده و نقش آفرینی در میدان سیاست پس از این باید ساده و شفاف و در بخشهای راهبردی در تضاد با منافع کلان آمریکا نباشد. واشینگتن تلاش دارد این مسیر و هدف را اگر با چرخش نرم تحقق نیابند، با اهرم های سخت محقق کند.
وزارت خارجه ایالات متحده در ادامه سیاست «فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ، تحریمهای جدیدی را علیه شبکه کشتیرانی مرتبط با ایران و نهادها و افراد مرتبط با برنامه هستهای این کشور اعمال کرد. این اقدامات، که به موازات دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط انجام شد، با هدف قطع منابع مالی ایران و محدود کردن فعالیتهای هستهای و منطقهای آن صورت گرفته است.
خلیج فارس همچنان در نقشههای رسمی ایالات متحده بهعنوان «خلیج فارس» باقی خواهد ماند، چراکه کاخ سفید دیگر قصد ندارد تغییری در نام آن به «خلیج عربی» اعلام کند؛ موضوعی که در هفته منتهی به سفر ترامپ به منطقه مطرح شده بود. این خبر را یکی از مقامات ارشد کاخ سفید و منبعی آگاه از این گفتگوها اعلام کردند.
هشدار عراقچی به تروئیکای اروپایی نشاندهنده حساسیت لحظه کنونی در روابط ایران و اروپا است. درحالیکه مذاکرات تهران و واشنگتن در جریان است، تروئیکا با تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، بازی دیپلماتیک خطرناکی را پیش میبرد. شاید از یک منظر، واشنگتن به دنبال تقسیم وظایف با اروپا، ذیل نقش پلیس خوب و بد باشد و یا کاخ سفید با حفظ اهرم مکانیسم ماشه در دست اروپا، چندان بی میل به تشدید فشار روی تهران نباشد، اما خروجی آن به سود هیچ کدام از طرف ها نخواهد بود و صرفا تصاعد تنش را به دنبال دارد.