روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی، با مرور تحریمهای وضع شده علیه روسیه در دولت «جو بایدن»، فقدان تحریمهای جدید در دولت «دونالد ترامپ» را سبب پیشروی بیشتر ماشین جنگی کرملین در خاک اوکراین دانست.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، با هشدار نسبت به اینکه «سوریه جدید در آستانه یک جنگ داخلی با ابعاد ویرانگر است»، خبرساز شد و افزود: «ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا تأیید میکند که با توجه به چالشهایی که دولت انتقالی با آن مواجه است، ممکن است هفتهها، نه ماهها، با فروپاشی احتمالی و یک جنگ داخلی تمامعیار با ابعاد ویرانگر که عملاً منجر به تجزیه این کشور شود، فاصله داشته باشد.»
تنشهای خشونتبار ماه جاری بار دیگر به جهان یادآوری کرد که چگونه صعود تدریجی هند در صحنه جهانی میتواند به خاطر همسایه دردسرسازش با مانع روبهرو شود.
اندیشکده کوئینسی در گزارشی نوشت: ائتلاف ضد توافق با ایران هیچ پایگاهی خارج از واشنگتن و اسرائیل ندارد و اگر ترامپ آنها را نادیده بگیرد، هزینه سیاسی بسیار کمی پرداخت خواهد کرد یا اصلاً هزینهای نخواهد داشت.
اگرچه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، هفته گذشته اظهار داشت که توافق هستهای با ایران «نزدیک» است، اما واقعیت چنین به نظر نمیرسد؛ چرا که هر دو طرف بر خطوط قرمز خود پافشاری میکنند و بهنظر میرسد احتمال دستیابی زودهنگام به راهحلی مذاکرهشده برای آینده برنامه هستهای ایران را منتفی کردهاند. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران، گفت: «در حال حاضر هیچ نشانهای از نزدیکی به توافق وجود ندارد. تا جایی که من اطلاع دارم، پیشنهاد ایالات متحده خواهان غنیسازی صفر است، سیاستی که در ۲۰ سال گذشته همواره شکست خورده است.»
جنگهای طولانی نیازمند تلاشهای یکپارچهاند. اهداف نظامی بر توان دیپلماتیک و قدرت اقتصادی تکیه دارند، که این دو نیز خود بر اراده سیاسی استوارند. روسیه در همه این حوزهها با مشکل مواجه است.
استاد مشهور آمریکایی با اشاره به خطوط قرمز ایران در مذاکرات با آمریکا تصریح کرد: «ایرانیها ظرفیت غنیسازی خود را کنار نمیگذارند. در بهترین حالت، ترامپ نسخه ضعیفتری از برجام را به دست میآورد و آن را پیروزی تاریخی معرفی میکند.
فایننشال تایمز در مطلبی با اشاره به برگزاری انتخابات در سه کشور رومانی، لهستان و پرتغال، نتایج انتخابات را یک قیام پوپولیسیتی و حاکی از ظهور برق آسای راست گراهای جدید دانست.
سیاست خارجی دونالد ترامپ برخلاف دکترینهای سنتی، بر پایه منطق «معاملهگری لحظهای» استوار است؛ رویکردی که ثبات راهبردی ندارد و بر اساس سود آنی تغییر میکند. او بدون پایبندی به ایدئولوژی، با هر بازیگری از تروریست سابق تا رهبر اقتدارگرا مذاکره میکند، اگر معاملهای محتمل باشد. این سبک میتواند مانع درگیریهای بیپایان شود، اما همزمان، خطر توافقهایی فاجعهبار و ناسازگار با منافع ملی آمریکا را در پی دارد.
جنبش حماس از بیانیه مشترک انگلیس، فرانسه و کانادا که بیانگر مخالفت با سیاست محاصره و تحمیل گرسنگی دولت فاشیست صهیونیستی علیه ملت ما در نوار غزه و طرحهای رژیم صهیونیستی در زمینه نسل کشی و کوچاندن ساکنان این منطقه است، استقبال کرد.
دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش تلاش کرده با دیپلماسی پرهیاهو و رویکرد «تشدید تنش سپس مذاکره»، بحرانهای جهانی را به مسیر معامله بکشاند، اما اغلب توافقهای او محدود، ناپایدار و بدون حل اختلافات ریشهای باقی ماندهاند. از ایران و چین تا خاورمیانه و اوکراین، دستاوردهای او سطحی بوده و بیثباتی بلندمدتی بهدنبال داشتهاند. جهان و آمریکا، به توافقهایی پایدارتر، عمیقتر و مسئولانهتر نیاز دارند.