وتوی پیشنویس قطعنامه آتشبس در غزه آن هم برای چندمین بار، مهر تایید دیگری بر شرکت مستقیم و غیرقابل انکار آمریکا در جنایت جنگی، نسلکشی، جنایت علیه بشریت و جنایت علیه صلح رژیم اسرائیل در غزه و ادامه حمایت از جنایات این رژیم در منطقه غرب آسیاست.
شرایط کنونی میتواند سرآغاز مرحله تازهای در مواضع و رویکرد کشورهای عربی باشد؛ مرحلهای که امید به شکلگیری عقبه گستردهتر برای جبهه مقاومت باشد.
نخبگان و رسانه های جهان اسلام باید نسبت به سیاست توسعهطلبی اسرائیل تحت عنوان «اسرائیل بزرگتر» هشدار بدهند. مصر، اردن،ترکیه و حتی عربستان در معرض خطر هستند و روابط سیاسی فعلی تل آویو با آنها یك فریب است و اسرائیل هرگاه منافعش اقتضا كند، آن را نادیده خواهد گرفت.
عکسهایی که این هفته در صدر اخبار جهان قرار گرفتند، بهروشنی شکستهای سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، را به نمایش گذاشتند.
رژه مشترک چین، روسیه و کره شمالی و گسترش نفوذ سازمان همکاری شانگهای نشان داد که بسیاری از کشورها در حال فاصله گرفتن از آمریکا و نزدیکی به پکناند. سیاستهای تعرفهای و لفاظیهای تند ترامپ موجب بیاعتمادی هند، برزیل و آفریقای جنوبی شد و جایگاه چین را تقویت کرد. تحریمها و فشارهای غیرمنطقی واشنگتن، بهویژه علیه دموکراسیهای بزرگ، به روابط آمریکا آسیب زده و آن را به سمت همراهی با مستبدان سوق داده است؛ روندی که منافع استراتژیک آمریکا را تضعیف میکند.
موقعیت ویژه آلمان نه صرفاً بهدلیل جایگاه آن در اتحادیه اروپا، بلکه به واسطهی پیوندهای سنتی اقتصادی با ایران و نیز نقش تاریخی این کشور در ترتیبات امنیتی فراآتلانتیک اهمیت یافته است.
در مقطع کنونی، منافع ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان، در یک راستا قرار گرفته است؛ امنیت و ثبات در خلیج فارس! در این راستا لازم است تا رایزنی ها و گفت و گوهای منطقه ای بار دیگر برای ساختن تابآوری و کمک به ایجاد نظم منطقهای پایدارتر از سر گرفته شده و از عربستان سعودی و سایر قدرتهای متوسط نوظهور این منطقه خواسته شود که نفوذ خود را به ابتکار عمل برای صلح و امنیتتبدیل کنند
به اذعان کارشناسان مطرح جهانی، «ابتکار کمربند – راه» ، مهمترین طرح چین برای تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی در چشم انداز آینده است. این ابرپروژه، علاوه بر اتصال سه قاره از طریق مسیرهای دریایی و خشکی و با بودجه بالغ بر یک تریلیون دلار، و در کنار کارکردهای ترانزیتی، اقتصادی و مالی؛ پیوستی از کارکرهای فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی را برای پکن دارد. بطوریکه تام میلر نویسنده کتاب «رؤیای آسیایی چین» از آن به عنوان «ساخت امپراتوری در طول راه ابریشم نو» یاد می کند ؛ و اندیشکده های امریکایی و اروپایی مانند شورای آتلانتیک خطر «ابتکار کمربند – راه» چین را بسیار بیشتر از خطر نظامی این کشور برای امریکا و ناتو عنوان کرده اند. به دلیل چنین برآوردی، امریکا و ناتو بیکار ننشسته اند و با ارایه طرح ترانزیتی موسوم به ابتکار «دروازه جهانی»، رسما بر تحریم، بایکوت و مقابله با «ابتکار کمربند – راه» تاکید کردند.
به نظر می رسد کشورهای اروپایی با این رویکرد و سیاست توهمی و سیاسی کاری تنها وابستگی بیش از حد خود به آمریکا را اثبات می کنند تا داشتن استقلال عمل از واشنگتن.
به نظر می رسد با زخم ترامپ بر چهره روابط بین الملل که هر روز بزرگتر و بدخیم تر می شود جهان بایستی نسبت به پیامدهای زیانبار این عقب گرد هوشیار و نگران باشد چرا که اکنون دو آفت بزرگ و خطرناک ترامپ و نتانیاهو به جان دستاوردهای دو قرن اخیر جامعه جهانی افتاده و آن ها را بی خاصیت ساخته است .
تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه جلوگیری از ظرفیت هستهای نظامی ایران، در واقع در تداوم سیاستهای سنتی و کلاسیک غرب برای تضعیف ایران و کسب هژمونی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی است.