در پی به قدرت رسیدن مجدد ترامپ دوباره با این بحث که آیا نظم بینالمللی جدیدی در حال شکلگرفتن است، مواجه شدهایم. اقدامات ترامپ در فاصلهگرفتن از تعهدات امنیتی در قبال متحدان اروپایی، نزدیکشدن به روسیه و نظامهای اقتدارگرا و نیز راهانداختن نوعی جنگ تجاری و... بار دیگر بحث درباره شکلگیری یک نظم بینالمللی جدید را به میان آورده است.
در حالت طبیعی بازه زمانی ۵ ماهه پیشرو باید با بیشترین حساسیت و مراقبت کنترل شود چراکه در خارج از این بازه زمانی برخی تهدیدهای فوری کنونی همچون اسنپبک امکان بالفعلسازی نخواهد داشت.
دلایل موجهی برای ایالات متحده وجود داشت که بخواهد تقسیم وظایف جدیدی را با متحدان اروپایی خود دنبال کند، اما تغییر جهت به سمت روسیه و تبدیل اروپا به یک رقیب، به این معناست که دوستی با حدود ۴۵۰ میلیون نفر، با تولید ناخالص داخلی ۲۰ تریلیون دلاری را با رابطهای نامطمئن با رهبر یک قدرت رو به افول، با جمعیتی کمی بیش از ۱۴۰ میلیون نفر و اقتصادی به ارزش تنها ۲ تریلیون دلار، معامله کند.
ترامپ ادعا می کند که ایالات متحده آمریکا هزینه زیادی برای امنیت اروپا در چارچوب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی هزینه می کند و لازم است که اعضای نانو بودجه نظامی خود را از حدود دو درصد کنونی از کل تولید ناخالص داخلی، به دو برابر افزایش دهند.
حوادث سوریه نشان داد که رویدادهای کنونی زیر نظر آمریکا و اسرائیل با نقش اجرائی ترکیه صورت می گیرد و برنده همه این تحولات رژیم صهیونیستی و بازنده آن همه کشورها و ملتهای منطقه اند. آینده نشان خواهد داد که دولت ترکیه خود نیز در رأس بازندگان خواهد بود.
با تداوم جنگ در غرب آسیا، بعید است صلح در اوکراین هم ایجاد شود و با توجه به ورود امریکا در باتلاق جدید به به نظر می رسد شرایطی سخت تر از اشغال افغانستان و عراق برای سربازان و نظامیان آمریکا رقم خواهد خورد.
در هنگامه شدتگرفتن رقابتهای ژئوپلیتیک و اقتصادی، آمریکای ترامپ و راست افراطی در اروپا در تلاش برای افزایش ثروت و قدرت خود به سیاستهایی روی آوردهاند که میتوان آن را نئومرکانتیلیستی نامید.
محققان و مفسران سیاسی باید هر از گاهی به پیشبینیهای خود نگاهی بیندازند و بررسی کنند که در چه مواردی اشتباه کردهاند.
از برآیند تحولات منطقه ای و بینالمللی در ۱۴۰۳می توان نتیجه گرفت سال ۱۴۰۳به لحاظ ثبت اقدامات خلاف موازین بین المللی و ضربه به روند نهادینه شدن اصول و مقررات بینالمللی که عمدتا از سوی آمریکا و اسرائیل صورت گرفته است رکورد دار است و بیم آن می رود با بی احترامی به مقررات و هنجارهای بینالمللی چارچوب مندی نظام بینالملل بیش از پیش از هم گسیخته شود.
بعید میدانم پای ایران به این ماجرا کشیده شود. اگر برخی اینطور تصور میکنند که انصارالله نیروی نیابتی ایران است، یک تلقی نادرست است. انصارالله با حمایتی که از مردم غزه انجام میدهد همیشه به طور شفاف اعلام کرده هدفش از این اقدام به هم زدن امنیت خطوط دریایی نیست یعنی مسئولانه این موضوع را قبول دارد که خطوط باید امن باشد. تنها هدف انصارالله این بود که اسرائیل را زیر فشار بگذارد که غذا و دارو را از مردم غزه محروم نکند. اتفاقا این به عهده جامعه جهانی بود که در این رابطه اقدامی انجام دهد تا انصارالله مجبور نباشد تا این مرحله پیش برود و به عملیات نظامی رو بیاورد. استفاده اسرائیل از غذا و دارو به عنوان یک اسلحه و تحریم مردم غذه یک جنبه جنایت جنگی دارد و شاهد کم کاری نهادهای بین المللی، سازمان ملل و امثالهم هستیم.
هدف این یادداشت صرفا اشاره به جنبه های کوچکی از این مقوله است و اثبات اینکه ایران به دیوار شیشه ای هیچکس سنگی نپرانده بلکه کوشیده است به آنان که خانه هایشان در معرض سنگ پرانی متجاوزانه و ویرانی از سوی دیگران قرار گرفته کمک کند تا خانه و موجودیت خود را حفظ کنند.