وتوی پیشنویس قطعنامه آتشبس در غزه آن هم برای چندمین بار، مهر تایید دیگری بر شرکت مستقیم و غیرقابل انکار آمریکا در جنایت جنگی، نسلکشی، جنایت علیه بشریت و جنایت علیه صلح رژیم اسرائیل در غزه و ادامه حمایت از جنایات این رژیم در منطقه غرب آسیاست.
در هیاهوی تهدیدهای لحظه آخری تعرفهای و توافقهای تجاری، آمریکاییها یک تصویر بزرگتر را نمیبینند؛ یک تغییر زمینلرزهوار در نظم جهانی در حال وقوع است.
جنگ غزه تحت سلطه دولت افراطی اسرائیل و حماس، به بنبستی انسانی و اخلاقی رسیده است. سیاستهای نتانیاهو، با تشدید گرسنگی و سرکوب، هزاران غیرنظامی را قربانی کرده و کشور را اسیر افراطگرایان ساخته است. حذف نهادهای مستقل و فریب متحدان خارجی، منجر به طولانیترین و مرگبارترین نبرد تاریخ اسرائیل و فلسطین شده است؛ درحالیکه استراتژی محاصره و گرسنگی نه امنیت آورده، نه گروگانها را بازگردانده، بلکه فاجعهای انسانی و حیثیتی رقم زده است.
بسیاری از سوری ها اکنون حسرت روزهای دولت بشار اسد را می خورند و بازگرداندن وحدت و یکپارچگی به سوریه به آرزوئی می ماند که تحقق آن به یک معجزه نیاز دارد.
در این تحلیل به ریشههای تغییر سیاست خارجی آمریکا، نقش سایر قدرتها در این تحول، و جایگاه بریتانیا و برگزیت در این چشمانداز نوین توجه خواهد شد و در نهایت، به بررسی منافع آمریکا در هر دو نظم و تمایل این کشور به تغییر احتمالی روند موجود میپردازد.
اروپا، در مقام یک بازیگر جمعی و در عین حال متکثر، دارای لایههایی از خودمختاری راهبردی مشروط (Conditional Strategic Autonomy) است. این بدان معناست که کشورهای کلیدی اروپایی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا میتوانند در برخی حوزهها مانند تغییرات اقلیمی، تجارت، فناوری یا سیاستهای منطقهای، مواضعی مستقل از آمریکا اتخاذ کنند، اما در حوزههایی مانند امنیت بینالملل، تحریمهای ثانویه یا توازن نظامی، همچنان همراستا با واشنگتن عمل میکنند.
اروپا، از نظر استراتژیک، در حال یک پوستاندازی جدی و قابل ملاحظه است. چگونه میتوان ماهیت این پوست اندازی استراتژیک و هویت جدید امنیتی اروپا را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟
سه کشور اروپایی و ایران در حالی به میز مذاکرات در استانبول بازگشتند که هر کدام دلایل خاص خود را برای آغاز مذاکرات دارند. ایران نگران تشدید تنش است و از همین رو ترجیح میدهد که همچنان مسیر مذاکره با غرب باز بماند. از نظر ایران، اروپا میتواند تسهیلکننده توافق بین ایران و آمریکا باشد. از طرف دیگر این مذاکرات نشان میدهد که ایران برخلاف چند ماه گذشته نقش اروپا را در مذاکرات جدی گرفته است.
در شرایطی که کشورهای قدرتمند و اثر گذار جهان یا در جبهه غرب قرار دارند، یا ضمن اعلام برخی مواضع استقلال طلبانه و چندجانبه گرایانه، از رویارویی با غرب به ویژه آمریکا اجتناب می کنند، جمهوری اسلامی ایران باید رویکرد تنوعبخشی در سیاست خارجی و عدم اتکا صرف به یک یا دو قدرت جهانی را بیش از پیش مد نظر داشته باشد.
ضربالاجلی که وزیر خارجه فرانسه تا پایان ماه آگوست (۹ شهریور) برای شروع روند فعالکردن سازوکار ماشه اعلام کرد، تقابلات جاری درباره برنامه هستهای ایران را وارد مرحله جدیدی کرد. این اعلام از آنجا که بعد از تماس وزرای خارجه آمریکا، انگیس، فرانسه و آلمان انجام شد، میتواند به معنی هماهنگی آنها درباره این جدول زمانی و روش کار باشد.
اقدامات اخیر ترامپ با سیاست خارجیای که وعده داده بود یا هوادارانش انتظار داشتند، همخوانی ندارد.